به باور "آفرینشی "های دینهای سامی، خدا (یهوه، الله ) با خودش گفت بیاییم آفرینشی بکنیم. تا آنزمان چیزی نبود. ( داستان غیر از خدا هیچی نبود..).
از سویی این خدا همیشه بود و دانسته نیست چه نقشی داشت و بود و نبودش چه فرقی میکرد ؟ در این میان ناگاه اندیشید و گفت: این هایی را که آفریدیم ما را نمیتوانند بشناسند... بیائیم چیزی بیافرینیم که ما را بشناسند و بپرستند... این شد که آدمی را آفرید، جّن را آفرید.
قرآن در این باره بروشنی هدف این کار را گفته است. " ما جّن و آانس را نیافریدیم مگر برای بندگی کردن". خوب دقت کنید که تنها هدف از این کار "بندگی کردن" گفته شده است:
"الا لتعبدون"... .. "الا =مگر =نه برای خواست دیگر. یعنی شناخته بشود و پرستش بشود.
کّل داستان افرینش نشان میدهد که چنین خدای فرضی نیازمند بوده است. از دید منطقی انجام هعر کاری نیازی را برورده میکند .. و آفرینش هم انگار نیاز خدا را بر آورده تا خودی نشان بدهد، شناخته شود...و این با این ادعا که خدا بی نیاز است در تناقض است.
هدف آفرینش انسان
قرآن کریم، از علم و یقین به عنوان برترین هدف آفرینش یاد میکند. در واقع پیدا کردن علم و یقین و رسیدن به معرفت، هدف نهایی آفرینش انسان است. پیش از آن، عبادت جای دارد که هدف ابتدایی است.
چنان که قرآن میفرماید، ما جنّ و انس را تنها برای عبادت آفریدیم [۲۳] و در جایی دیگر میفرماید، خداوند را عبادت کن تا به یقین برسی. [۲۴]بدین سان، انسان از گذر عبادت، به یقین میرسد که هدف نهایی آفرینش او است.
یقین، عبارت است از معرفت به ذات و صفات خداوند متعال. [۲۵] [۲۶]
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
Agnostic (12-13-2014)
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
در نتیجه مختصر و مفید آقای روزبه بدرستی بیان کرده اند:
به باور "آفرینشی "های دینهای سامی، خدا (یهوه، الله ) با خودش گفت بیاییم آفرینشی بکنیم. تا آنزمان چیزی نبود. ( داستان غیر از خدا هیچی نبود..).
از سویی این خدا همیشه بود و دانسته نیست چه نقشی داشت و بود و نبودش چه فرقی میکرد ؟ در این میان ناگاه اندیشید و گفت: این هایی را که آفریدیم ما را نمیتوانند بشناسند... بیائیم چیزی بیافرینیم که ما را بشناسند و بپرستند... این شد که آدمی را آفرید، جّن را آفرید.
قرآن در این باره بروشنی هدف این کار را گفته است. " ما جّن و آانس را نیافریدیم مگر برای بندگی کردن". خوب دقت کنید که تنها هدف از این کار "بندگی کردن" گفته شده است:
"الا لتعبدون"... .. "الا =مگر =نه برای خواست دیگر. یعنی شناخته بشود و پرستش بشود.
کّل داستان افرینش نشان میدهد که چنین خدای فرضی نیازمند بوده است. از دید منطقی انجام هعر کاری نیازی را برورده میکند .. و آفرینش هم انگار نیاز خدا را بر آورده تا خودی نشان بدهد، شناخته شود...و این با این ادعا که خدا بی نیاز است در تناقض است.
حضرت زهرا جنده آل محمد: تن زن عورت است
موی سر حضرت زهرا و زنان مومن به اسلام موی زهار است پس سرشان مامله و حجاب اجباری است.
کون لق بی بی دو عالم حضرت زهرا تعالی
امام زمان مفعول است ... وارث پیغمبر است
این جوری بحث کردن فایده نداره .شما از نتیجه یک مساله که اصلا خود مساله مورد قبول نیست دارید استفاده میکنید . بابا طرف اصلا خدا رو قبول نداره اونوقت شما از کتاب قرآنش نکته میآرین و جواب میدین . قرآن رو بزارید کنار و خدا رو اثبات کنید . بعد بیاید سمت قران .وقتی میگه خدای احتمالی یعنی چی ؟ یعنی اصلا معلوم نیست خدایی باشه . بابا من خودمم یه جور خالقم . میخواید ثابت کنم . هرکسی که توانایی ایجاد اثری رو داشته باشه خالق اون اثره .
در کل اینجوری بحث کردن فایده نداره . دین رو بزاریم کنار و راجعب خدا بحث کنیم .
اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین ایاک نعبدوایاک نستعین اهدناالصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین پناه می برم به خداوندازسرکش خیلی رانده به نام خداوندمهرگسترخیلی مهربان پسندیده گفتن براخداوندپرورنده جهانیان مهرگسترخیلی مهربان دارای روزی آییندار آره ای تورا بنده ایم هم آره ای تورایاوری می خواهیم نشان بده مان راستراه خیلی پابرجاشده راستراه کسانی سراسر بخشانيشان دیگری خشمهاشده برشان هم نه گمراهان
قادر مطلق, رحمت مطلق , بی نیاز مطلق ,علم مطلق اگر ما خداوند را موجودی مطلق در نظر بگیریم چنین تضاد هایی ایجاد می شود..چه می شود اگر خداوند موجودی مطلق نباشد!
مسئله دیگر انکه تضاد وتناقض دلیلی بر "وجود نداشتن" نیست .جهان هستی موجودی است پر از تضاد وتناقض و در عین حال وجود دارد.
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)