در بحبوحه جنگ ممسنی، علمدار سپاه دشمن تا تیرک خیمه امام‌نقی رسیده بود که امام اصحاب را فراخواند و فرمود: زود چاره ای بیندیشید وگرنه به فناک رفته ایم. سلمان اسپانیولی با بیلچه خندق کنی وارد شد و عرض کرد یا نقی! این استراتژی هم جواب نداد؛ گمانم باید چون آنان قرعان را بر سر نیزه زنیم. حضرت از بی بصیرتی صحابی عصبانی شد وفرمود: احمق! قرعان ناطق منم و آنها دروغینند.
ابولاشی روایت کند که اصحاب نادان حضرت را گرفته و از ماتحت بر نیزه کردند. پس از این خدعه، سپاه دشمن که از شدت قهقهه توان جنگیدن نداشت عقب نشینی کرد و این جنگ نیز با پیروزی سپاه اسلام و ماتحت دریده امام به پایان رسید.

دامب اند دامبر- امام و صحابه بی بصیرت-جلد زرده

از منقول النقی الثانی