نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
سرانجام شما به بودن خدا باور دارید یا نه؟
بنده هنوز جز آن سی مرغان (عرفا) نشده ام که به زیارت سیمرغ (خدا)نائل شوم ولی از آنجا که به آن سی مرغ (عرفا) اطمینان دارم به وجود خدا باور دارم! اما خدا داریم تا خدا مسلما تعریفی که از خدا دارم هم با تعریفی که شما داشته اید قلدرمحله و هم با تعریفی که اهل شریعت دارند زمین تا آسمان فرق دارد!
نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
سرانجام شما به اسلام باور دارید یا نه؟
اسلام داریم تا اسلام!
ابن سینا را کافر خواندند و او خشمگین شد و گفت اگر من مسلمان نباشم پس در همه دهر مسلمانی یافت نمی شود! عطار این پیر اسرار را کافر خواندند و تکفیرش کردند و خانه اش را در نیشابور ویران کردند و قصدِ جانش را کردند و او به مکه پناه برد!! و فرمود هرکس که مرا تکفیر کرد در حقیقت خودش را مسخ نمود!
هزار و چهارصد سال پیش هم کسی را که خون ِ خدا بود بجرم خارج شدن از دین سر بریدند!
پس کدام اسلام را می گویید؟!
مولانا جلال الدین در شعری می گوید :
شیر بچه همی ماند به او
تو به پیغمبر چه می مانی بگو؟
این شعر یعنی چه ؟ یعنی هیچکس شبیه پیامبر نیست پس هیچکس مسلمان نیست و پیرو اسلام نیست!!!
پس با هزاران اسلام طرف هستیم!
آیت الله قاضی طباطبایی که استاد علامه طباطبایی و آیت لله بهجت و دیگر عرفای معاصر بوده اند ، مسلمانِ واقعی را عارف می دانند! و خوب است بدانید که همین آیت الله قاضی در حوزه علمیه نجف توسط دیگر مراجع و آیت الله ها چقدر آزار و رنج دید و چقدر او را محروم کردند و ستم و جفا در حقش روا داشتند تنها بخاطر اینکه او عارف بود!
پس برای جواب دادن به سوال شما فقط و فقط می توانم از حضرت حافظ کمک بگیرم!مریدِ پیرِ مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد!
پیر مغان= نماد اهل طریقت
شیخ = تماد اهل شریعت
نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
اگر سرانجام یک خدایی میشناسید, پس چرا میگویید به بودن خدا باور ندارید؟
پاسختان را در بالا داده ام.
نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
اگر این "عالم معنا" هیچ پیوندی به آفریدگار ندارد که پس دیگر گفتگویی نمیماند, گیر کار این بود
که از این "عالم معنا" به آن «عالم معنوی (= هپروتسان)» گویا پُل زده شده بود, اگرنه که هیچ.
همچو نی زهری و تریاقی که دید
عالم معنا هم همان حکایت نی است که هم خوب است و هم بد! هم می توان از آن به حقیقت رسید و هم می توان به کفر رسید بسته به خود انسان دارد! عالم معنا پیوند با حقیقت دارد و خب هرکسی بسته به استعداد و ظرفیت و همتش و جهدش به دریافتی از حقیقت نائل می آید که یکی از این دریافت ها می تواند بالاترین حقیقت هستی باشد که همانا حضرت حق است!
ولی اینکه عالم معنا را فقط و فقط در انحصار خداباوران آنهم از نوع مسلمانش بدانیم نه این درست نیست ! این عالم عالمیست که به همه ی خلوت نشینان و متفکرین و هنرمندان فارغ از باورها و اعتقاداتشان ویزا می دهد!
نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
لغزش از دریافت شما بوده, من روی کاربرد واژهها بسنده باریک ام.
بنده که پذیرفتم و عذر خواهی هم کردم بازهم عذر خواهی می کنم و پوزش می طلبم. فقط بدانید قصد جسارت نداشتم و بابت این اشتباه هم شرمنده ام.
نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
آنها تنها یک نمونه از "سفستهیِ پرداختن به سخنگو" بود, نه سخنی دربارهیِ شما.
همین نوشتهیِ بالا نیز خود دو سفسته دربر دارد, «سفستهیِ پهلوان پنبه» + «پرداختن به سخنگو بجای سخن»:
چیزیکه در جایگاه نمونه برای "سفستهیِ سخنگو" آورده شده را برداشته و به خود سخنگو برگردانده و بگوییم: دیدی تو خودت آدم بدی هستی که اینها را دربارهیِ من گفتی (!!)
چون می دانم که بنده را کینه توز می دانید و تاکنون چندین بارهم بطور ضمنی اشاراتی داشته اید ولی خب بنده ذاتا کینه توز نیستم آنهم در فضای مجازی:)
ولی برای مثال در همینجا چندین بار از شما عذرخواهی کردم اما شما همچنان .... بگذریم .
در ضمن بنده چند بار به خودِ شما گفته ام که آدم خوبی هستید و تنها از ما مسلمانان خوشتان نمی آید و دوستی نمی کنید که خوب این طبیعت آدمی است که از کسانی خوشش بیاید و از کسانی بدش بیاید پس این خصلت شما هم دلیل بر بدی شما نیست.