
نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
چُنانکه پایینتر آمد, «جهان پندار = نرمافزار» آنچُنان شگفتانگیزتر از «جهان ناپندار = سختافزار» نیست.
از جایگاه درست شناختشناسانه, هرکس یک خودآگاهی بیشتر نیست که چشم گشوده و خود را خودآگاه میابد. اکنون اینکه از این
تیل به آنسو چه میتوان برداشت نیاز به بُندارش (axiomatization), نمونهوار یکی از نخستین بُنداشتها این است که ما هستی داریم,
یکی از بُنداشتهایِ ترازبالاتر این است که فرنودسار / منطق راهگشا است — دریافت پسآیه / posteriori و بویژه پیشآیه / a priority و همانند.
ازینرو, در این میان اینکه نمونهوار پیکرتراش میتواند تندیس را پیش از تراشیدن در ذهن خود ببیند همان اندازه جادوئین است که زنده بودن.