بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
مگر در اینجا و آنجا دارد؟
رانهیِ جنسی محصول تکامل است نه برعکس.
تعریف وقتی بکار چندانی میآید که... به کار چندانی آمده باشد، یعنی توضیح دهد حالا هر اندازه و هر کجا.
من نمیدانم این شرط و شروط را از کجا آوردید ولی بنظر من میرسد که تعریف بر اساس نبوت و باور به یک
شماره امام کمتر یا بیشتر قابلیت توضیح صفر دارند و صفر تقریبا همان معادل «به کار چندانی نمیآید» است.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
و سخن این بود که مرگرانه از رانهیِ جنسی نیرومندتر است و اگر هم بخواهد به چیستی دین و
چرایی پاگرفتن آن وسراجام دوشاخه شدن یهودیت و اسلام از آن پرداخته شود, بیشتر با این سر
و کار خواهد داشت تا نگرشی که برخاسته از رانهیِ جنسی و استراتژیهایِ برخاسته از آن باشد.
اینجور نیست, تعریف یا پارسی آن, واکرانش (واکرانیدن = to define) چنانکه از نام آن برمیاید برای کرانمند ساختن و نشان
دادن مرزهای یک مفهوم است. در اینجا برای اینکه دریابیم کسی مسلمان است یا نیاز به یک واکرانی از اینکه اسلام
چیست میرود; در اینجا این واکرانی میتواند هیچ توضیحی دربارهیِ هیچ چیز ندهد, بجز بخشیدن توان دستهبندی و مرزبندی.
در همانجا هم یک امام کمتر و بیشتر در واکرانی شیعه یا سُنّی میافتد.
در هر چهرهای, تعریف را نمیشود با توضیح یکی انگاشت یا گفت دومی بیشتر به درد میخورد, پس تعریف نمیخواهد.
پ.ن.
رویهمرفته درونمایهیِ پیک نخست شما این برداشت را میدهد که گفتگو سر این چیزها
بیهوده است و بهتر از بیخ به چرایی اسلام پرداخت, که گرچه این میتواند درست باشد,
ولی همچُنانی پیوندی به فرایند واکرانی ندارد. آماج درونی من هم اینجا
نه پذیراندن نکتهای از اسلام, نه نشان دادن این دانشمندی با مسلمانی
سازگار است, بساکه نشان دادن شیوهیِ درست در واکرانی بوده است.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
اینها درست، ولی پست نخست من درونمایه/نیت بدی نداشت. به منظور
درک بهتر بود و باز کردن بعدی تازه.
همچنان شما استراتژی تولید مثل را که مفهومی بیولوژیک/فرگشتیست است را با رانه ی جنسی
که مفهومی روانشناسانه است جابجا میکنید.
تعریف انسان در یک بالابر میتواند چندکیلو گوشت باشد تعریف آن در پزشکی
چیزی دیگر، اینجا تعریف پیوند دارد به تئوری پردازی برای نظریهیِ علمی.
حداقل منظور من از بکاربردن تعریف این بوده.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Mehrbod (11-18-2015)
خب بایستی پذیرفت دین با همان روان سر و کار دارد تا با زیستشناسی/biology; چرایی پاگرفتن آنرا
گفتیم میشود بیشتر در هراس از نیستی جُست تا بگوییم در بالا بردن استراژی زنان یا مردان در جفتگیری بهینه.
آماج اینجا تنها رسیدن به یک روش ساده برای اینکه بشود گفت کسی مسلمان است یا نه بوده, زیرا با
داشتن این سنجه و سنجهیِ دیگر, دانشمند کیست, میتوانستیم ببینیم مسلمان دانشمند یافت میشود یا نه.
پ.ن.
آماج من نیز نمایاندن راه درست در واکرانی (defining process) بود, نه چیزی بیشتر و کمتر.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Russell (11-18-2015)
من موافقم که دین بسیار با روان سروکار دارد ولی دلیل نمیشود که اسلام (آموزههایِ آن)
شدیدا متاثر از کارکرد بیولوژیک آن بر جمعیتی خاص نباشد. اینجا همان تشبیه سخت افزار و نرم افزار
که کردی بسیارخوب است. یک نرم افزار وقتی برای سخت افزار خاصی طراحی شده باشد بر روی
دستگاه دیگری سوار شود نتیجهیِ دیگری میدهد. مثلا تفاوت اسلام ایرانیها (که دست آخر یک فرقهیِ دورافتاده
از اسلام را گرفتند) با اسلام اعراب و اسلام بقیهیِ مردم جهان بسیار جالب است.
مساله اینست که بسیاری از مسلمین دربارهیِ اسلام و بسیاری چیزها تقیه میکنند و این باعث شده بحث تعریف آن بیشتر جدلی سیاسی میشود تا تعریفی مفید.
خود همین تقیه کردن مسلمین را هم میشود باز با همین نگاه بالا توضیح داد.
ویرایش از سوی Russell : 11-18-2015 در ساعت 11:28 PM
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)