• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 401

    جُستار: بی خدا بودن چه حسی دارد؟

    Threaded View

    1. #10
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی mmns2001 نمایش پست ها
      درودچرا سیخ میزنی چه کار داری که چه حسی داردنکند میخواهی بیخدای بشوی ولی برایت سخت استدر هر صورت بیخدایی کمی زندگیت را تغییر میدهد ولی زیاد تغییر نمیدهد اخلاقت را کمی تغییر میدهد ولی زیاد تغییر نمیدهدقدرتت را زیاد تر نمیکند در بسیاری از مسایل ولی در برخی مسایل معدود چرا و البته در برخی موارد معدود قدرتت را کم میکندمن میخواهم بگوییم شما شاید نتوانید درست درک کنید این مساله را ولی امثال ما شما را خوب درک میکنندشما مانند نوزادی هستید که بیرون امدن از رحم مادر برایتان وحشتناک است
      با سلام و درود
      بنده راستش دیگر نمی خواستم در این فروم پست بگذارم ولی الان که در هم میهن داشتم پست هایی با نام کاربری شما را می خواندم ناگهان در کمال شگفتی دیدم همین نام کاربری اینجا از بنده نقل قول گرفته است! خب آمدم برای بجا آوردن رسم ادب .

      خب در مورد خودم راستش را بخواهید نمی دانم چه بگویم فقط می توانم بگویم شما هم نمی توانید احوالات بنده را درک کنید چون سرگردانم! بنده می توانم حال ِ یک انسان خدا باور ِ دیندار را درک کنم چون معتقد است که خدایی هست و بهشت و جهنمی و تمام! و نیز حال یک بی خدا را که معتقد است نه خدایی هست و نه دنیایی بعد از این دنیا و تمام!

      اما بنده سرگردانم چطور بگویم غمِ بنده ترس از نیستی نیست که بخدا نیستی بهتر از این هستی است چرا که در نیستی رنجی نیست! یا غم بهشت و جهنم را هم ندارم. از همان کودکی از اینکه بخاطر بهشت و از ترس جهنم بخواهم کارخوب انجام دهم بیزار بودم.
      ترس بنده اینست که اگر واقعا در این دنیا حقیقتی باشد همان حقیقتی که اهل طریقت به آن اشاره داشته اند همان حقیقتی که عرفا نامش را خدا نامیده اند ، اکر براستی باشد و بنده آن را نیابم و بمیرم براستی که زیانکار خواهم بود!بی خدایان خود را خرد گرا و اهل تفکر می دانند و خداباوران خود را اهل یقین و حکیم خیام چه خوب سروده اند که :
      قومی متفکرند اندر ره دین
      قومی بگمان فتاده در راه ِ یقین

      ترسم از آن که بانگ آید روزی
      کای بی خبران راه نه آنست و نه این

      منم از همان روز می ترسم!






    2. یک کاربر برای این پست سودمند از سارا گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (11-17-2015)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 5
      واپسین پیک: 11-11-2013, 07:50 PM
    2. پاسخ: 72
      واپسین پیک: 10-26-2013, 02:02 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •