نقل است که در زمان زمامداری نقی، نکبت از زندگی مردم سامرا می بارید و هر روزشان بدتر از دیروز بود. ایشان هم هر هفته در مسجد سامرا خطاب به مردم می فرمودند: به خدا قسم اگر دشمنان بگذارند اسلام حقیقی اجرا شود همه مشکلات حل خواهد شد! پس در اجرای صحیح اسلام بکوشید!
مردم هم تلاش می کردند، لاکن باز اوضاع بدتر و همین داستان تکرار می شد.
نهایتا روزی در میان سخنان نقی، شخصی برخاسته و گفت: اصلا شاید ایراد از اسلام است یا نقی، چرا به راهی دیگر نیاندیشیم؟
حضرت(ع) ذوالنقار را در حلق او فرو برده و فرمودند: متاسفانه او هم اسلام را درست نشناخته بود، وگرنه هرگز چنین حرفی نمی زد.

سیره نقوی، در باب اسلام حقیقی و مدینه فاضلاب