چیزی که به مراتب در کتاب های پیرامون نیچه به چشمانم خورده و در کتاب "چنین گفت زرتشت" نیز در مورد آن نوشته شده، ستودن سلسله مراتب ارتش و فرمانبرداری سربازان در آن است.
آیا براستی نیچه چنین چیزی را می ستود؟ و اگر پاسخ مثبت است، دلیلش چیست؟
چیزی که به مراتب در کتاب های پیرامون نیچه به چشمانم خورده و در کتاب "چنین گفت زرتشت" نیز در مورد آن نوشته شده، ستودن سلسله مراتب ارتش و فرمانبرداری سربازان در آن است.
آیا براستی نیچه چنین چیزی را می ستود؟ و اگر پاسخ مثبت است، دلیلش چیست؟
...و به این موجودات دوپا بگو: آن ارادهای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!
Hezbollah_YaHasan (10-03-2015)
من همچو چیزی به یاد نمیاورم.
«چُنین گفت زرتشت» دربارهیِ پیامآوریست به نام زرتشت که پس از سالهای کنارهجویی از مردم و زندگی در
غاری بر فراز کوه, روزی ناگاه از آن فرود آمده و میکوشد فرزان بدست آمدهیِ خود از «ابرمرد» را با آدمیان در میان
بگذارد. این روند کلی داستان است و سخنانی که نیچه از زبان این زرتشت فرزان و
پیامآور میزند همگی استعارهای از فلسفه و جهانبینی او به شمار میروند. نمونهوار زرتشت میگوید که همهیِ آدمیان
را دوست دارد, چرا که این آدمها همانهاییاند که با کار و تکاپو و سرانجام به زمین فرورفتن (zu Grunde gehen) پُلی میشوند
برای ابرمرد فردا که از آن بگذرد. اینجا دانش به زبان آلمانی بکار میاید چون نیچه با واژهها بازی بالایی کرده است و نمونهوار همین
در زمین فرورفتن در آلمانی جدا از "مردن و خاک شدن" چم "از میان رفتن آهسته و افسَهیدن (perish)
را هم دارد و به دیگر زبان, نیچه مرگ آدم امروز را دارد بایستگی پدید آمدن ابرمرد فردائین برمیشمارد.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Hezbollah_YaHasan (10-03-2015),Rationalist (03-17-2016)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)