• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 329

    جُستار: گفتگوهایی پیرامون مدرنیته و سنت

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      آغازگر جُستار
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      آیا امروز ما بیش از دوران قاجار قادر به دفاع از کشورمان در برابر روسیه هستیم؟ پس چه شد؟ چرا فاصله‌ی ما حتی بیشتر شده؟ حتما به اندازه‌ی کافی با سنت ستیز نکرده‌ایم، پس‌مانده‌های اسلام مانع پیشرفت ما شده. فقط اگر این بخش را هم نابود بکنیم، یک ماده واحده‌ی دیگر تا رستگاری، یک برنامه‌ی چهار ساله‌ی دیگر تا برابری با روس و فرنج و انجلیس...

      سوال اصلی اینست که چرا ما هر قدر می‌دویم نمی‌رسیم؟ هر ملتی تنها می‌تواند به اندازه‌ای که سرمایه‌ی ژنتیکی، منابع طبیعی، موقعیت جغرافیایی و پتانسیل تاریخی آن اجازه می‌دهد رشد بکند. به حداکثر رساندن این رشد در گرو آموختن از قرن‌ها آزمایش و خطای مداوم پیشینیان است نه پشت کردن به آن و از نو همه‌ی اشتباهات را شخصا و راسا مرتکب شدن! در مثال داریوش جنایت ملا برانگیختن عاطفی شاه و مردم تلقی شده. وظیفه‌ی ملا اینست! وظیفه‌ی پادشاه رهبری مردمش در نبرد است، وظیفه‌ی مردم کشتن و کشته شدن در راه شاه و دین و وطن است، وظیفه‌ی مشاور شاه آنست که کمبودهای احتمالی کشور را یادآوری بکند(و در جهت رفع آنها، تا جایی که روح و جسم ملت اجازه می‌دهد بکوشد) و ... هرکس نقشی دارد و اگر نقش خود را به جان و دل بگیرد هر ملتی به رستگاری، یا بالاترین سطوح عظمت و قدرت و جلالی که می‌تواند می‌رسد. داریوش ولی از ما می‌خواهد این نقوش را برهم بزنیم و اساس‌نامه از فرانسه وارد بکنیم و مردم را به طور سازمان‌یافته بی‌غیرت و نرم‌خو و دکتر-مهندس بکنیم تا از آنچه می‌توانیم باشیم فراتر برویم.

      اینکه ایرانی از روس و انگلیس شکست بخورد سرنوشت اوست، تنها راه ما پذیرفتن این سرنوشت تاریخی و با شرافت به آن تن در دادن است. کهتری ایرانی در برابر روس فقط برآمده از قشون و تفنگ و مالیات کمتر نیست. بس است اینهمه خودفریبی. همان یک ذره‌ای که داشتیم هم دیگر نیست. راه برطرف کردن فاصله‌ی میان این دو ملت رها کردن ابرهویتی که به ما امکان ملت بودن می‌دهد، رها کردن مذهبی که اعضای جامعه‌ی ما را ورای روابط خویشاوندی به همکاری ترغیب می‌کند و رها کردن شرح وظایف مادام‌العمری که افراد را در انجام کارهایشان موثرتر می‌کند نبود و نیست.
      زنده باد زندگی!

    2. #2
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      آیا امروز ما بیش از دوران قاجار قادر به دفاع از کشورمان در برابر روسیه هستیم؟ پس چه شد؟ چرا فاصله‌ی ما حتی بیشتر شده؟ حتما به اندازه‌ی کافی با سنت ستیز نکرده‌ایم، پس‌مانده‌های اسلام مانع پیشرفت ما شده. فقط اگر این بخش را هم نابود بکنیم، یک ماده واحده‌ی دیگر تا رستگاری، یک برنامه‌ی چهار ساله‌ی دیگر تا برابری با روس و فرنج و انجلیس...
      سفسطه‌ی اول: مساله این نبود که ما می‌توانیم در برابر روسیه مقاومت کنیم یا خیر؛
      مساله عمل نسنجیده و از روی توهم بود. ایران پس از دوره‌ی اول جنگهای ایران و روسیه
      و پذیرش عهدنامه‌ی گلستان، به وضوح توان جنگی دیگر را نداشت، از سویی روسیه در
      درگیری با عثمانی و عثمانی در درگیری با اروپا و روسیه، تقریبا توجهی به ایران نداشتند.
      همه‌ی قرائین و «واقعیت‌»‌ها، که فقط کوری مذهبی می‌توانست مانع دیدنِ آنها
      شود، نشان از این داشتند که ایران نباید جنگ را بیاغازد. خود فتحعلی شاه هم مایل به
      شروع مجدد جنگ نبود، چرا که هتا آن شاه ابله زنباره نیز خوب می‌دانست که هیچ پیروزی‌ای
      در انتظار او نیست، اما نمی‌توانست در مقابل فشار روزافزون روحانیون مقاومت کند، چرا که
      تهدید به جهاد کرده بودند و هر آن تاج پادشاهی و حرمسرای خویش را در خطر می‌دید.
      اگر تعجب می‌کنید که چطور ممکن است حماقت مذهبی این اندازه عمیق باشد، باید
      بگویم نمونه‌هایش بسیار پرشمار هستند؛ در جنگ‌های صلیبی، کشیش‌ها و اسقف‌های خرفت
      پس از شکست‌های متوالی سپاه صلیبیون از مسلمانان، چندهزار کودک را به بهانه‌ی اینکه
      آنها «پاک و معصوم هستند و شمشیر و تیر و نیزه بر آنها کارگر نیست» به کارزار فرستاندند،
      برای همه غیر از باایمان‌ها، نتیجه کاملا قابل پیش‌بینی بود!

      خلاصه اینکه در پایان این جنگ‌های دوم اگر نبود آن سردار باکفایت ایرانی، شاید نیمی از ایران
      به تصرف روسیه درمی‌آمد، چنانکه اسناد تاریخی نیز نشان می‌دهند که سپاه روسیه قصد
      تصرف پایتخت و تمام بخش شمالی کشور را داشت!

      سفسطه‌ی دوم: گذاردن ِ حرف دیگرانی که من نمی‌دانم کیست‌اند در دهان ِ من! چه کسی
      اینجا گفته که فقط بازمانده‌های اسلام و تحجر است که عامل پسرفت کشور شده است؟
      من دقیقا کجا این را گفته‌ام که آن را به سخره می‌گیرید؟

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      به حداکثر رساندن این رشد در گرو آموختن از قرن‌ها آزمایش و خطای مداوم پیشینیان است نه پشت کردن به آن و از نو همه‌ی اشتباهات را شخصا و راسا مرتکب شدن!
      و دقیقا به خاطر نگاه به همین فضاحت‌های تاریخی برآمده از جهل دینی و
      حکومت شاهان ابله است که ما به آنها بطور کلی بی‌اعتماد شده‌ایم و
      بار دیگر حاضر نیستیم زمام امور را به دست ایشان بسپاریم. این جسارت
      شگرفی می‌طلبد که شما از مردم بخواهید که پس از آن فضاحت‌ها بار دیگر
      به آخوند و کشیش اعتماد کنند. دو مورد از این فضاحت‌ها را مثال آوردم، اگر
      خواستید بگویید، من بیشمار از این موارد در خاطرم دارم، البته اگر نخواهید
      بگویید که مدرنیته و حکومت لیبرال و چپ هم فلان فضاحت را بار آورده‌اند!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      وظیفه‌ی ملا اینست! وظیفه‌ی پادشاه رهبری مردمش در نبرد است، وظیفه‌ی مردم کشتن و کشته شدن در راه شاه و دین و وطن است، وظیفه‌ی مشاور شاه آنست که کمبودهای احتمالی کشور را یادآوری بکند(و در جهت رفع آنها، تا جایی که روح و جسم ملت اجازه می‌دهد بکوشد) و ... هرکس نقشی دارد و اگر نقش خود را به جان و دل بگیرد هر ملتی به رستگاری، یا بالاترین سطوح عظمت و قدرت و جلالی که می‌تواند می‌رسد.
      در آن مثالی که آوردم هم همگی دقیقا همین نقش‌ها را بازی کردند خب!
      حالا چرا ایران داشت به سوی نابودی کامل( یعنی همان چیزی که شما
      در ترس از آن، پیشنهاد بازگشت به سنت را می‌دهید) می‌رفت؟!



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      داریوش ولی از ما می‌خواهد این نقوش را برهم بزنیم و اساس‌نامه از فرانسه وارد بکنیم و مردم را به طور سازمان‌یافته بی‌غیرت و نرم‌خو و دکتر-مهندس بکنیم تا از آنچه می‌توانیم باشیم فراتر برویم.
      اول آنکه من هرگز این را نگفته‌ام و با واردات فرهنگ همیشه مخالف بوده‌ام.
      دوم آنکه چه کسی گفته جامعه‌ای که دکتر و مهندس داشته باشد، مرد جنگی
      نمی‌تواند تربیت کند؟

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      اینکه ایرانی از روس و انگلیس شکست بخورد سرنوشت اوست، تنها راه ما پذیرفتن این سرنوشت تاریخی و با شرافت به آن تن در دادن است. کهتری ایرانی در برابر روس فقط برآمده از قشون و تفنگ و مالیات کمتر نیست. بس است اینهمه خودفریبی. همان یک ذره‌ای که داشتیم هم دیگر نیست. راه برطرف کردن فاصله‌ی میان این دو ملت رها کردن ابرهویتی که به ما امکان ملت بودن می‌دهد، رها کردن مذهبی که اعضای جامعه‌ی ما را ورای روابط خویشاوندی به همکاری ترغیب می‌کند و رها کردن شرح وظایف مادام‌العمری که افراد را در انجام کارهایشان موثرتر می‌کند نبود و نیست.
      اینجا من درست نفهمیدم کدام بخش‌اش کنایه است و کجایش استدلال
      مستقیم است، اما اگر بند اول سخنِ شما استدلال مستقیم است در تضاد
      کامل با سخن دیگری‌ست که در همین پست گفتید:

      اینکه ایرانی از روس و انگلیس شکست بخورد سرنوشت اوست، تنها راه ما پذیرفتن این سرنوشت تاریخی و با شرافت به آن تن در دادن است.
      --------------------------------->
      به حداکثر رساندن این رشد در گرو آموختن از قرن‌ها آزمایش و خطای مداوم پیشینیان است نه پشت کردن به آن و از نو همه‌ی اشتباهات را شخصا و راسا مرتکب شدن!

      پ.ن: اگر این زبان‌آوری‌ها را من در پست‌هایم داشتم، محکوم
      شده بودم به خطابه ادبی ایراد کردن.
      ویرایش از سوی Dariush : 09-17-2015 در ساعت 11:56 AM
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    3. 3 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      emaad (09-19-2015),Ouroboros (09-18-2015),undead_knight (09-26-2015)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گفتگوهایی پیرامون خردگرایی
      از سوی Dariush در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 68
      واپسین پیک: 03-10-2017, 01:54 AM
    2. پاسخ: 200
      واپسین پیک: 12-07-2015, 12:19 AM
    3. گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک
      از سوی Mehrbod در تالار ادبسار
      پاسخ: 129
      واپسین پیک: 11-30-2013, 12:15 PM
    4. هم‌اندیشی پیرامون گسترش خردگرایی
      از سوی Mehrbod در تالار هماندیشی
      پاسخ: 69
      واپسین پیک: 04-05-2013, 08:46 PM
    5. پاسخ: 44
      واپسین پیک: 03-20-2013, 11:51 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •