فقظ بخوانند؟ چه افتادهگیای، اینک خشوع!
فقط بخوان دیگر داریوش، تو آیا خود را همقد و قوارهی استاد کدکنی میدانی که در محضر طالبهی آقا چنین هتاکی میکنی؟
پ.ن:
من شخصیتتان را نمیدانم اما راستش اکنون کمی که دقت کردم مشکوک شدم که به راستی زن باشید!
هیچ زنی را تا به حال ندیدهام که از نادیده گرفتن شدن و هزل افکارش چنین به خروش بیاید و احساس بیعدالتی بکند، البته این احتمال هم هست که حواسم آنقدر به جای دیگرشان بوده که درنیافتهام.
یکی شدن با افکار چنان که کوچکترین تلنگری به آنها چنین جان و روان را به خروش بیاندازد مرض مردان است، یا آنکه شما خودتان را خیلی زیادی جدی گرفتهاید.
به هر حال، ما همچنان دست از اذیت و آزار شما بر نخواهیم داشت زیرا واکنشهای غیرمتعادل و بامزهای نشان میدهید که ما را
مشعوف میکند، هرچه باشد اصلا دلیل ما از ثبتنام در اینجا برآوردن تمایلات سادیسیتی روحمان بوده.