تعلیم معلم به كسی ننگ نداردسیبی كه سهیلش نخورد رنگ ندارد
sara (09-10-2015)
درورد بانو سارای عزیز
مگه من چند بار این عمل "زده شدن" را انجام داده ام؟! ;)
با اجازه بزرگترها بله
چه خوب! ساز تخصصیتون چیه ؟ در ضمن خدای من و شما نداره
راستی شما که اهل هنرید و هنرمند و شاعرید پس چرا نمی آیید از شعر و موسیقی و هنر دفاع کنید در این فروم ِ بی هنر ؟ شعر و چامه در این فروم برابر با خودفریبی دانسته می شود (ارجاع می شود به جملات گهر بار ارباب مهربد در باب شعر و موسیقی!)
ویرایش از سوی سارا : 09-10-2015 در ساعت 06:07 PM
اینجا چه خبره ؟!!!!
"مرگ بر اسراییل " اونم تو این فروم!!!
نکنه واسه دلجویی از منه ؟!!
آه؛ مهربد از کی لاس زدن با دختران این اندازه برایت لذتبخش شد؟
ویرایش از سوی Dariush : 09-10-2015 در ساعت 09:53 PM
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
undead_knight (09-26-2015)
دیگه ..درورد بانو سارای عزیز
مگه من چند بار این عمل "زده شدن" را انجام داده ام؟! ;)
یادم نمیاد اینجا ادعای سرودن شعر کرده باشم ؟!راستی شما که اهل هنرید و هنرمند و شاعرید پس چرا نمی آیید از شعر و موسیقی و هنر دفاع کنید در این فروم ِ بی هنر ؟ شعر و چامه در این فروم برابر با خودفریبی دانسته می شود (ارجاع می شود به جملات گهر بار ارباب مهربد در باب شعر و موسیقی!)
در مورد بحث دفاع از شعر هم باید بگم :
خب من فکر نمیکنم مهربد در مورد خود شعر و موسیقی چنین نگری داشته باشند ( البته من همه ی پست ها رو نخوندم )بلکه فکر میکنم نقد ایشان بر شیوه ی بهره گیری شما و مفهایم پنهان شده در لایه های شعرهایی ست که به کارمیگیرید و اینکه آن مفاهیم که به تمامی اثبات نشدنی هستند را ادعایی برای ثابت شدن مفاهیمی دیگر میدانید که به آن باور دارید .
هر کدام از انسان ها برای رهایی از بارسنگین هستی و گمگشتگی در انبوهی از پرسش های بی پاسخ به روشی و راهی
برای ارام گرفتن روان خود نیاز دارند . چه بسا عشق به خدا که در وجود شماست نیز بالاترین خوشی را در شما
ایجاد کرده است و برای دیگری درجه ی بالایی از عقلانیت . منتها باید به دنیای پیرامون خویش نگاهی بیندازیم
و در حسابی دو دو تا چهار تا ببنیم که این لذت ها تا چه اندازه با انچه که واقعی است هخوانی دارد ؟ که مبادا
این لذت گرایی ( در اینجا عشق به خدا ) به هپروت ختم نشود : دی
ویرایش از سوی sara : 09-11-2015 در ساعت 12:09 AM
Soheil (09-16-2015)
Soheil (09-16-2015)
Soheil (09-16-2015)
این به آن در;)
من بدنبال اثبات چیزی نبودم و نیستم چون ما در جهانی زندگی می کنیم که نمی توان بطور مطلق درباره چیزی صحبت کرد و قاطعانه نظر داد ولی نکته اینجاست که جناب مهربد قاطعانه در موردِ من صحبت می کنند و نظر می دهند اینکه چگونه فکر می کنم و خودآگاهیم در چه ترازی قرار دارد !!! خب من در موردِ خودم هم نمی توانم بطور قاطع و محکم صحبت کنم چه برسد به خدا!! ولی جناب مهربد بسیار قاطعانه راجع به بنده نظر می دهند !!
در ضمن من منکر عقل نیستم. نمی شود که در این دنیا فقط و فقط با "احساس" زندگی کرد همانطور که نمی توان فقط با استفاده از " عقل و خرد " مفاهیم هستی را ارزیابی کرد باید از قوه احساس و عواطف هم بهره برد اما جناب مهربد بکل احساس و هنر را بیهوده انگاشته و آن را نوعی خودفریبی می دانند ! دغدغه ی ایشان فقط و فقط فندآوری است و بس و هرچه غیر آن باشد بیهوده است !
به اسپاگتی اینچنین نیست. پیشآمدانه همین چندی پیش از دوستی کمک میخواستم که کمی هنر لاسیدن
با دخترها را برای من بازیادآوراند, چون دیرگاهیست دستیافتهایِ گوناگون راه به راه دست میدهند و
دخترهای فراوانی پیدا میشوند که خودشان پا پیش میشوند و سر گفتگو را باز میکنند, ولی این
نبود گرایش به لاسیدن و گفتگوی بیهوده و هتا گوش دادن در من کار را به فرجامی نمیرساند.
من چنانکه بایستی حدس بزنید هیچ انگیزهای به چیزهای مجازی هم ندارم, هنگامیکه جوانتر که بودم یکسره روی
اینترنت با این و آن آنهم شبانهروز میلاسیدم و بسیاری از آن دوستیهای مجازی خود به خود به بیرون کشیده میشدند,
ولی این روزها انگیزهیِ این چیزها را ندارم و در هفته تنها چند پیغام رد و بدل میکنم که کی کجا همدیگر را ببینم و بس.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
آفرین, من ولی پس شما به این باهوشی را چرا به یاد نمیآورم؟ شما همان *sara r نیستید؟
او, سارا خودش را به کوچهیِ علی چپ زده و ذهنش کمی از گفتگوهایِ چندلایهیِ ما آشفته, اگرنه همینهایی
که گفتید را بباریکی و کمابیش به یکسانی من در همین شبنشینی نوشته بودم, ولی چون کمی زمختاندیشانه میخواند و نمونهوار
از "نشانههایِ (sign) یک چیز" به "تعریف (definition) آن چیز" میرسد, ازینرو که در نگاه بسیار کلان و زمخت یکسان به دیده میایند, این میشود.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sara (09-13-2015)
هماکنون 6 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 6 مهمان)