انکار کردن ≠ بیهوده شمردن
به اینکه "عالم معنایی" هست که بدست نیروی پندار پدید میاید هیچ
شکی ندارم, ولی در اینکه این عالم با واقعیت میانهای ندارد هم بهمچنین.
شما میتوانید در توهم همهکاره و همهچیز باشید و اگر این توهم به اندازهیِ بسنده پیشرفته باشد,
هرگز هم از آن در نیایید. برای اینکه آسانتر بگیرید, این "حقیقتی" که شما به آن دست یافتهاید دربارهیِ چیست؟
آیا یک احساس گرم و خوب دربارهیِ اینکه آفریدگار کیست و چیست و به راز پیدایش کهکشان و جهان هستی راه یافتهاید؟
اگر این, خب همین احساس را بسیاری با نوشیدن مسکالین هم پیدا میکنند.
پرسش همواره این است:
سنجهیِ اینکه ببینیم یک چیزی درست است یا نه, چیست؟
سنجهیِ شهود همیشه به کار نمیاید, چون شهود لغزشمند است. سنجهیِ احساس همیشه به
کار نمیاید, چون احساس لغزشمند است. تنها سنجهیِ معتبر و ارزی که در دست هست, همان منطق است.
همهیِ شهود و احساس (عالم معنا) میگوید که A همرنگ B است, ولی منطق میگوید نه: