
نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
در این بازی شما از همان آغاز بازنده بودهاید, چون جنشب من از جنس بُرد-بُرد بوده است. شما خواه خواه خواه ناخواه نافرمانی
کردهاید و این نافرمانی اکنون میتوانسته خودآگاهانه و خودخواسته و پیشبینانه بوده باشد, میتوانسته نه. در هر دو چهره, برآیند
رفتار شما همسو با خواستهیِ من بوده و در این میان اینکه شما چه انگیزهای داشتهاید دگرسانیای در این برآیند نمیدهد.
پس اگر خودآگاهانه نافرمان بودهاید, دست مریزاد و آفرین. اگر ناخودآگاهانه نافرمان بودهاید, باز هم آفرین و دستمریزاد.
معلوم است یک بنده در برابر ارباب همیشه بازنده است!!

نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
--
شما نیز بایستی بپذیرید کسیکه یکسره بنده بنده میکند و از فرمانبرداری برای خدا و نمیدانم خم و
راست شدن در برابر او میگوید و میسراید و بجای پرداختن به واقعیتها, با شعر و نمیدانم عشق خدا سرگرم است را نمیشود جدی و همتای خود گرفت,
پس اگر احساس میکنید از بالا به شما فرونگریسته میشود, احساس بیجایی نیست, ولی یکبار دیگر, چرایی آنرا در همان رفتار خودتان بایستی بنگرید.
¹
بنده که اعتراضی ندارم فقط مانده ام چگونه سروری چون شما وقتش را با بنده ی حقیری چون من تلف می کند واقعا برایم جای سوال است. بنده همتای شما نیستم خودم خوب می دانم بروید با همتاینتان هم کلام شوید بنده ام دیگر کاری اینجا ندارم فقط بخاطر دوستی که اینجا در زمینه ی ریاضی و شعر تحقیق می کند مانده ام چون خودم هم در همین زمینه ها علاقه مندی دارم بعد که آن جستارها تمام شدند من هم تمام می شوم چون دیگر حرفی نیست که بخواهم بگویم مگر یک بنده حرفی هم می تواند داشته باشد. باشد شما سرور و ارباب بنده اعتراضی ندارم ولی مانده ام یک سرور و ارباب چطور با یک بنده همکلام می شود!!بقول حضرت مولانا:
بس کن که بیخودم من گرتو هنرفزایی
تاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کن

نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
بگوییم, همانجور که من گداها و بیخانمانهای از جامعه زده و گریختهیِ پیرامونم را جدی نمیگیرم,
گرچه بسیاری از آنان در نادانی خود خوشاند و گرچه تن و پیکرشان با بیتوجهی و نادانی رو
به تباهی میرود, ولی میبینم که ذهنشان آرامتر از بسیاری از بگوییم مردم کارکژخو (workaholic) است.
باشد بنده نادان و کودن و گدا حالا که اعتراف کردم دیگر ملامتم نکنید و کاری به کارم هم نداشته باشید.

نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
من در این بازی کهنهکارم و آماجم گرچه برخاسته از سرگرمی, ولی همچنان چیز دیگریست.
اگر ژرفتر بیاندیشید در رفتار پیش و پس خودتان یک تغییر میبینید و اگر توانستید این تغییر را نام ببرید میتوانید هم به آماج من پی.
بله در آن پستی که گذاشتم برایتان از کلمه "بنده " استفاده نکردم که عمدی بود و اینکه پستم کمی گستاخانه و جسورانه بود.

نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
بیشتر آنان خب سوگیر اند و از من که کاسه کوزهیِ
خودفریبیاشان را بهم ریختم روشنه دل خوشی نداشتهاند.
دست دیگر کسان بسیاری هم بودهاند که در برستایش و هتّا مهر و نیکخواهی من نوشتهاند.
پس کدام را بپذیریم؟ به احتمال بالا نه این و نه آن.
بله آنها که به مهر از شما یاد کردند همان دوستان دفترچه ایتان بودند و همفکران و یاران غارتان!
بنده براساس تجربه ای که از گفتگو با شما را داشتم نظر مسلمانان را درست می دانم اینجا دوستان شما یک خط پست می گذارند آنهم با رکیک ترین کلمات و وقیحانه ترین واژگان و عبارات اما شما پای پستشان تشکر می کنید . اما اگر کسی بجای فحش و دشنام شعر و آیه بگذارد باید اخراج شود و یا محکوم به بی منطقی!!! بخدا خنده ام می گیرد اگر منطق در پست دوستانِ شماست ترجیح می دهم همچنان بی منطق بمانم:))

نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
نه فَردید من این بود که گیر شما نادرست است که ما شما را کوچک کردهایم و
این کوچک شدگی شما احساسی بجا است, ولی کنندهیِ آن خودتان میباشید.
شما چه می دانید که در بندگی او چه عظمتی نهفته است حضرت مولانا جواب شما را داده است که :از گدایانِ درش منصبِ شاهانه طلب

نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
شما بندهیِ بخشی از مغزتان میباشید که فرایافت خدا باشد
و خودآگاهیتان توان ایستادگی چندانی در برابر این بخش ندارد.
ارباب اگر ممکن است این را کمی توضیح دهید برایم جالب است که شما مرا زا خودم بهتر می شناسید:))

نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
تراز خودآگاهی در مردم بسیار بالا و پایین دارد, اندکشماری بسیار خودآگاهاند, مانند من, و فزونشماری بسیار ناخودآگاه اند,
مانند کسانیکه هرگز در اینجور سخنگاهها نمیابید. اینان اکنون یا در باشگاه سرگرم دمبل زدن اند یا دارند کوهنوردی میکنند یا
رمان میخوانند یا از نردبان ترقی بالا میروند و رویهمرفته خودآگاهی آنچنانی ندارند که بخواهند به چیزهایی که من و شما میاندیشیم هرگز بیاندیشند.
این شما که به بنده مربوط نمی شود نه؟ چون همانطور که فرمودید بنده همتای شما نیستم و بی منطق و کودن و عقب مانده می باشم.
ولی بنده در این فروم کسی که واقعا اهل اندیشه و تفکر باشد و واقعا با سواد و مطلع باشد کم دیدم فکر کنم سه یا چهار نفر که یکیشون هم خودِشمایید و دو نفر دیگه اشان هم اهل فلسفه و منطق هستند البته یکیشون اسلامی و دیگری غربی ولی هر دویشان معلوم است که اهل مطالعه اند و تحقیق و بدنبال دانش اندوزی .

نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
نه من دسترسی به هممیهن که دارم و تازه همان دیروز پریروز جُستاری پیرامون "فندآوری" آغازیدم:
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا میرویم؟
تازه میتوانید ببینید که چه اندازه هم از دیدن من شاد اند (بوارونهیِ گفتآوردهایِ
بالا) و چه شمار هم پارسیگویی میکنند (به کوری چشم آنها که نمیتوانند ببینند).
خدا را شکر پس بروید با مسلمانان آنجا که تعداشان هم زیاد است بحث کنید و تحقیرشان کنید تا می توانید مسخره اشان کنید مرا که شما از اینجا فراری دادید:))

نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
در برابر من که خب یک بنده به شمار میروید, مگر جز این است؟
یعنی بنده ی شما هستم؟
--

نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
نـه گرایش و خواستن آنچنانی که ندارم, ولی خب بد هم نیست نوشتید یک
خرده با ترفندهایِ ادبیک و زیرکانهیِ برادران خودفریب و دگرفریب آشنا میشویم و برای
نمونه سردر میاوریم که این "عالم معنا" چیست و چگونه است که درویش همه اش
خوش و سرخوش است ولی ما که باید کرایه خانه را بدهیم و هشتمان گروی نُهمان است, نه؟
یکی از همین برادران خود فریب که از عالم معنا سخن گفت اقلاطون بود و بعد از او دیوژن و ...... تا به ابن سینا رسید و بعد از او عین القضات همدانی و شهاب الدین سهروردی و ابن عربی و در اشعار عرفا هم از این عالم بسیار سخن گفته شده است.
شما آن شعر را عجب زیبا معنی کردید:)) چه بگویم نمی دانم اصلا چرا با من بحث می کنید رهایم کنید من نه هوش دارم نه خرد چگونه سخن شما را دریابم ؟ "من سخت کند و کودنم"