علم به معنی مدرنی که ما میشناسیم یک سیستم فکری نظام منده که با ابزار و روش های مدرن به کشف جهان مشغوله. در زمانیکه اینها نبوده باز هم روش پیشرفت یک روش علمی بوده. مثلن همون آزمون و خطا که هتا امروز هم بخصوص در اشل آزمایشگاهی یک روش علمیه. بنابر این همیشه روش پیشرفت واقعی و قابل درک بشر، یک روش علمی بوده. مثلن اولین بار فاصله زمین تا ماه 200 سال پیش از میلاد اندازه گیری شد. روش هرچه بوده یک معیار واقعی داده. در مقابل دانسته ها و یافته های غیرواقعی و شبه علمی بشر مثل کیمیا و ستاره بینی جن و پری و اینها همگی غیرواقعی بودند و هیچ کمکی به پیشرفت انسان نکردند.
شما افکارتون خیلی شبیه دوستی هست که تازه اخراج شده.
خیر مهمترین مساله بشر مرگ نیست. مرگ رو همه قبول دارند. ما هتا تصوری از جاودانگی هم نداریم. شما میتونید متصور بشید که مثلا 500 سال دیگه زنده باشید و گذران زندگی رو ببینید؟ تکلیف جمعیت و کمبود زمین در صورت جاودانگی چه میشه؟
چرا خاصیت کل به جزء نسبت داده شده؟ مثلن در یک آهنربای دائمی همه یون ها در جهت میدان مغناطیسی نیستند ولی مجموع کل اونها یک جهت مغناطیسی دارند.
باور کنید دلم میخواد به مسائلی که مطرح کردید پاسخ بدم. ولی اینها رو بارها و بارها همینجا مطرح کردیم. در مورد فرگشت و هدفمندی سرچ کنید مطالب زیادی پیدا میشه. کتاب ساعت ساز نابینا هم در همین زمینست.

















































پاسخ با گفتآورد