تمام علم نظریه است جانم! همین کامپیوتری که جلوی شماست و داری عملی ازش استفاده میکنی (فکت) بر پایه همین نظریه ها ساخته شده!
خوب پس بهتر نیست یک مقداری فکر کنیم ببینید چرا این شباهت که هم ظاهریست و هم ژنتیکی از کجا سرچشمه گرفته ؟!
البته علم پیشتر جوابش رو داده! اونهایی که مدعی هستند فرگشت از اشتباهات علمه باید براش توضیح و دلیل بیارند!
وقتی تمایلی به فکر کردن ندارید من هم مجبورتون نمیکنم!
شما خودت داری میگی 80-90% ژنهای انسان و حیوانات مشترکند! خودتون دارید پاسخ خودتون رو میدید!
کدوم دکترها و دانشمندان میگند ؟!
بله علم اشتباه میکنه ولی این دکترها و دانشمندانی که شما ازشون مثال میزنید در صورت وجود فقط میشه با کلمه بیسواد تعریفشون کرد و صرف اینکه دکتر یا دانشمندند نظرشون رو با ارزش نمیکنه!
ابطال پذیری در علم به این معنی نیست که هر حسن کچلی بیاد بگه فلان نظریه اشتباهه! باید با دلیل و مدرک اون هم از نوع علمیش و نه دینیش بگه که چرا اشتباهه.
از این جانوران دانشمند نمای اسلامی زیادند!
قرآن پر هستش از اشتباهات عجیب و غریب ریاضی وعلمی! پس به فرض وجود خدایی که بر تمام قوانین جهان (از جمله ریاضیات) تسلط کامل داره نمیتونه نوشته اون خدا باشه!
در ضمن تنها راه ثابت شدن خدا (چون یک موجود هوشمنده بر طبق تعریف) اینه که یا مشاهده بشه! یا بیاد بگه سام علیک ما هستیم طوری که همه ببینند! نه اینکه ممد توی غار جوگیر بشه بگه خدا مامور فرستاد گفت بگو بخون !!!
اینها خیلی با هم فرق میکنند.
خط میخی یک خط مرده هستش چرا که کسی نمیفهمه چی توش نوشته! هیچ بنی بشری هم نمیتونه ادعا کنه 100% به خط میخی تسلط داره! یک دفعه یک چیزی میاد جلوشون چارمیخ میمونند که چی نوشته! به طور مثال هنوز هیچ کسی از موسیقی ایران باستان درک درستی نداره در صورتی که میدانیم ایرانیان باستان در شکل همون خطهای باستانی که داشتند موسیقی رو هم به نسلهای بعدی منتقل میکردند! همچنین زبانهایی هستند که از زبانهای پارسی باستان (فارسی خودمون)، سومری، ایلامی و ... باقی موندند و از میان نرفتند و برای همینه که امکان رمزگشایی خط میخی وجود داشته.
دیده شدن یا نشدن مساله چندان مهمی نیست! ولی اینکه شما توی دلت احساس کنی دست حق پشتته فقط و فقط یک احساس درونیه که 100% مادی هست و کوچکترین ربطی هم به خدا نداره! با چهار تا قرص!!!! میشه کاری کرد که فرد فرق بین گل و بلبل رو نفهمه یا اینکه بره وسط بهشت پشتک وارو بزنه! یا بره روی کره ماه قدم بزنه!!!! یا بشینه با همون خدا گِل بازی کنه!! اگر چیزی به اسم روح و خدا و ... وجود میداشت نمیبایستی تحت تاثیر داروهای مادی قرار میگرفتند و بعد از مصرف به کل میرفتند تعطیلات!
همگی مادی و دقیقن همسو با فرگشت هستند!
تنها تعریفی که برای این طرز فکر شما وجود داره یک کلمه هست : خرافات
اینجاست که استدلالهای شما خداباوران به مشکل میخوره! چون در جایی با تعاریف کاملن غیر منطقی خدا رو اثبات میکنید و اینجور جاها که میرسه یک دفعه خدا منطقی میشه!!!
اگر خدا در قید و بند منطق گیر افتاده باشه دیگه قادر مطلق نیست! این یک پارادوکسه که هیچ خداباوری نمیتونه از زیرش در بره.
آفریدن همه چیز از هیچ چیز باز خودش یک ادعای غیر منطقی هستش! و زمانی این مساله منطقی میشه که بگیم ماده ازلی و ابدی بوده در کنار خدا و خدا ازش استفاده کرده همه چیز رو ساخته! که البته باز هم کلی این ور اون ور همین تعریف هم میلنگه و باز پارادوکس درست میکنه چون یگانگی خدا رو میبره زیر سوال!
و اما در مورد سوالتون! بله میشه با اضافه کردن سوخت (چه بنزین چه نفت چه ...) آتش رو خاموش کرد! کافیه میزان سوختی که اضافه میکنید به قدری باشه که کل اکسیژن اطراف رو مصرف کنه و یا شرایطی ایجاد بشه که منجر به خفه شدن آتش بشه! (از روشهای مشابه برای خاموش کردن آتشسوزیهای بزرگ هم استفاده میشه).
احاطه نداشتن به کارهای خدا و ... حرفهای آخوندیه! لطفن بحث کنید.
اگر خدا توانایی انجام کارهای غیر منطقی داره باید بتونه سنگی بسازه که خودش نتونه بلندش کنه!!! اگر توانایی انجام کارهای غیر منطقی رو نداره یعنی در چارچوب منطق گیر افتاده پس قادر مطلق نیست.
خوب درک شما از کوانتوم ناقصه برای همین فکر میکنید استدلال من نشت کرد!
یک ذره در فیزیک کوانتوم (در ابعاد کوانتومی) مادامی که بهش نگاه نمیکنید سر جاش نیست! ولی وقتی بهش نگاه کنید اونجاست!!!! شاید درکش براتون سخت باشه ولی این یک حقیقت علمیه.
خدا چی ؟! اصلن میتونید بهش نگاه کنید ؟!
اتفاقن این یکی از قدرتهای بالای علمه که وقتی برای چیزی پاسخی نداره میگه پاسخی ندارم! نه اینکه کتاب رو کنه بگه خدا نوشته!!!
کسی که مدعیه خدا هست باید بتونه وجودش رو اثبات کنه!
خدا نمیتونه نظریه علمی باشه!
نظریه برای توضیح یک پدیده قابل مشاهده ارایه میشه! بعد آزمایش میش، شواهد جمع آوری میشه و دست آخر هم شاید یک روزی پشم بشه بره هوا!
اگر ما نظریه جهانهای موازی رو داریم! نظریه ارتباط برقرار کردن یا شیوه مشاهده اونها رو هم داریم! همون نظریه ها باز از کنارش کلی نظریه دیگه در اومده که تونستند خیلی از پرسشهای ما رو پاسخ بدند! مثل اینکه اگر دو دنیای موازی با هم برخورد کنند چی میشه ؟
خلاصه اینکه نظریه علمی خیلی خیلی جایگاه بالاتری از مجهولی به اسم خدا داره که خود خداباوراش در تعریف کردنش موندند و حالا میخواند این ناتوانایی خودشون رو به گردن علمی بندازند که از بیخ لاییکه!!!
شما ارنا مالتزنر رو میشناسید ؟ با نظریاتش آشنا هستید ؟! نه! چون یک زمانی اومده یک چیزی گفته و به جز کسانی که میشناسنش کسی با نظریاتش آشنایی نداره.
حالا یک مثال واقعی تر میزنم! آیا شما با نظریات علمی پدربزرگ من آشنا هستید ؟!
پس وقتی اون و کسانی که با نظریاتش آشنا هستند بمیرند از اونجایی که نوشته هاش برای کسی به جز اطرافیانش ارزشی ندارند همه چیز باهاش از بین میره!
یعنی بر میگردیم به حرف من! زمانی که هیچ خداباوری نباشه خدا هم خواهد مرد! زمانی که هیچ کسی نباشه که ارنا مالتزنر رو بشناسه اون و نظریاتش برای همیشه مرده اند! همین طور پدربزرگ من.
شما مدام دارید افرادی رو مثال میزنید که علم رو زیر و رو کردند و هنوز هیچ بنی بشری نتونسته نظریه هایی که ارایه کردند رو رد کنه! و البته تقریبن تمام جوامع علمی و غیر علمی دنیا میشناسنشون!
اگر من میگفتم که قطعن دارم درست میگم که با یک خداباور فرقی نداشتم!
من نمیگم شاید من اشتباه بکنم و ... علم هم هرگز نمیگه! اگر شما مدعی هستید که نظر من اشتباهه باید بتونید اشتباه بودنش رو نشون بدید! با دلیل و مدرک و راه های علمی. بر همین اساس مادامی که نتونستید حرفهای من به قوت خودش باقیه.
البته من دانشمند نیستم! ولی هیچ وقت یک دانشمند خودش نظریه خودش رو نقض نمیکنه! یک دانشمند دیگه میاد بررسیش میکنه و اگر اشکالی داشته باشه نقضش میکنه.
در ضمن کوانتوم میگه در یک لحظه یک ذره هم آنجاست و هم آنجا نیست! نه اینکه هم وجود داره هم وجود نداره!!!! وجود داشتن و نداشتن هم معنی هست و نیست، نیست.
منتها نظر من در مورد خدا داستانی متفاوت داره و اساسن ربطی به کوانتوم نداره! من برای روشن تر شدن موضوع کوانتوم رو مثال زدم. خدا هم وجود داره و هم وجود نداره! برای من خدایی وجود نداره! برای شما وجود داره. و در هر دو مورد مساله فقط و فقط ذهنیه، اگر من به شما یک قرص اکس بخورانم! اون وقت یحتمل میشینید با خدایی که بهش باور دارید یک قلیونی هم میکشید!!!! به همین سادگی.
همین خدای مذهبی که میفرمایید همین الان بیشتر از هزار شکل مختلف داره! چند تاش که مربوط به ادیان ابراهیمی هست رو من براتون میگم :
الله
یهوه
پدر آسمانی
هر سه تای اینها با هم فرق دارند، تازه خیلیها مسیح رو هم خود خدا میدونند!!! پس مشخصن خدایی که شما میشناسی و فکر میکنی جهان رو ساخته! با خدایی که یهودیه میشناسه با خدایی که مسیحیه میشناسه با خدایی که سیکه میشناسه با خدایی شینتوئه میشناسه فرق میکنه!
الله از پدر آسمانی و مسیح محدود تره چونکه باورمندان بهش کمترند!!!! همین خدایان هم روزی به اسطوره و داستان تبدیل میشند اگر!!! به اندازه کافی فرهنگ و تمدن و قدرت ساختاری پشت سرشون باشه! در مورد الله و یهوه و ... از اونجایی که یک چیز نیست در جهان در همه جا و هیچ جا هستند همین شانس اسطوره شدن هم وجود نداره.