تعلیم معلم به كسی ننگ نداردسیبی كه سهیلش نخورد رنگ ندارد
Rationalist (09-03-2015),Russell (09-03-2015)
درود, درسته میپوزم¹ از شما سارا جان, هنگام نوشتن یک ته احساس ریزی
داشتم که sara یک گیری دارد, ولی گمان نکردم چندان مهند باشد و بجای «سارا»
نوشتم. چیزهای کوچک همیشه گیراست که چگونه به برآیندهایِ بزرگ میانجامند!
جای دیگر آنلاین بودم ولی پیغامی از شما نداشتم, و اینکه
آری ایشان کاربر تازهای اند, ولی بجز چامه در پارسیگویی
(یا به قول سارای دیگر, در "پارسیگری") نیز میهمگرایید.
پوزیدن . [ دَ ](مص ) عذر آوردن و معذرت خواستن . (برهان ). || ستردن ؟ بردن ؟ تهی کردن ؟ مطلق راندن : چه باید این خر ...
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sara (09-02-2015)
درود,
شما یک چهار پنج سالی دیر آمدهاید و شیوهیِ نگاه و نگرشتان همان
است که بیشتر هموندان کهنهکار اینجا در روزهای آغازین میداشتند.
شوربختانه بوارونه آنچه فکر میکنید, اینهایی که نامبُردید گرچه سختیها و گرفتاریهایی بزرگ و در شان نگرش,
ولی در چهرهیِ کلان بیهودهاند, زیرا گرفتاری اصلی نه در دینداری و بیسوادی مردم, بساکه در روندیست که سیستم
تکنولوژیک در جهان دارد میپیماید و آیندهای که برای همگان رقم میزند. ازینرو در چهرهیِ کلان, ایران یک مهرهیِ کوچک
بیشتر نیست و بود و نبود او تغییری در چیزی نمیدهد; یا ایران بمانند دیگر کشورهای غربی روی به
تکنولوژی پیشرفته میاورد و مانند آنها دینداری را کنار میگذارد — چون دینداری و دانش {+ تکنولوژی} سازگاری
پایینی دارند — یا خود به خود از روی ناکارآمدی کشورگردانی و اقتصاد ناشکوفا, از میدان رقابت بیرون میافتد.
ویرایش از سوی Mehrbod : 09-02-2015 در ساعت 09:14 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
درود سهیل جان
چه خبرا ؟ تو خوبی ؟ کم پیدایی چرا ؟
« سارا » نه منم !
ایشان یکی دیگه هستند ... اون سارا کمی خشن بود ، من خشنم ؟
در ضمن وقتی اینجوری برداشت کردی باید بهم میگفتی تا روشن کنم واست .
به هر روی ... بعد از اونهمه پستی که کاربر سارا داد ، الان باید بشنوم که همه فکر
می کردند اون منم ؟ ؟؟ دی
Soheil (09-03-2015)
خواهش میکنم
همچنان که گفتید : « چیزهای کوچک همیشه گیراست که چگونه به برآیندهایِ بزرگ میانجامند! ».
اکنون دلیل سئوال پیچ شدنم از طرف یکی از دوستان رو متوجه شدم ...
بانو « سارا » نیر به نگرم بسیار آشنا می زند و احتمالا درجریان پارسی گویی شما در برخی انجمن هایی
که حضور داشته اید ، بوده اند .
راستش چون شما به فلسطین اشاره کردید و فرمودید که آن فرع است و اصل این تکنولوژی است که با ساخت سلاح های کشتار جمعی نابودی همه آدمیان را سبب خواهد شد. خب بنده هم در مثالم از بمب هسته ای استفاده کردم وگرنه بله شما درست می فرمایید که همه تکنولوژی مربوط به سلاح کشتار جمعی و تسلیحات نظامی نمی باشد. هر چند که بیشترین کارایی را در همین زمینه دارد! اما خب با ساختن ابزاری که بتواند ذهن آدمی را بخواند و حرکاتش را پیش بینی کند و... در حقیقت تکنولوژی درراستای خدمت به مسائل امنیتی گام بر می دارد که زیر مجموعه مسائل نظامی است. "کشتن" همیشه به معنای "کشتن" نیست! همینکه اختیار و آزادی آدمی را بگیریم در حقیقت بگونه ای او را کشته ایم چون اختیار و آزادی بخشی از وجود آدمی است.
اینکه حضرتعالی بر بنده خرده گرفته اید بابت جستار فلسطین ، ....... خب حرفی برای گفتن ندارم و شما را به داستان "تزار و سه پرسش از راهب" تولستوی ارجاع می دهم که حتما آن داستان را خوانده اید و حتما سه پرسش و پاسخ هایش را از بر هستید.
قربان شما از کجا دانستید که کار بنده نمیچه نیمه است؟ چون دخترم یا چون مسلمانم؟ یا هردو؟! در جستار قبلی وقتی خطاب به بنده فرمودید چون تو دختری از پرستش خوشت می آید و.. از آنجا حس کردم نگاهتان به انسانیت بر مبنای جنسیت است بر مبنای چیستی است نه بر مبنای وجود و ماهیت! هر دختری پیش از آنکه دختر باشد انسان است و ماهیتش انسان است و بعد چیستی او (زن بودن)در نظر گرفته می شود . اما شما ..... چه بگویم شما حتی برای خود آدمی هم اصالت را در نظر نمی گیرید. می گویید ذهن آدمی شبیه به یک برنامه است در حالی که درست آن است که بگویید برنامه ها و نرم افزارها و .. کلن رایانه و مباحث مربوط به آن شبیه مغز آدمی است. این آدمی بوده که این چیزها را بر مبنای کارکرد ذهن خویش خلق کرده است اول آدمی بوده بعد این چیزها بوجود آمده اند و بدون وجود آدمی این چیزها و حتی همان تکنولوژی و فندآوری شما معنا و مفهمومی ندارند!!
حتی این اگزیستسیالیست های نا خدا باوری چون سارتر هم این اصالت را به آدمی داده اند و جهان را بدون وجود آدمی هیچ و بی معنا خوانده اند. بقول صغیر اصفهانی عارف نامی ایران:
چون ما نباشیم مجنون که
لیلی غیر از دل ما حامل ندارد
این مجنون است که به لیلی معنا می دهد و بدون وجود مجنون عشقی نیست و معشوقی بنام لیلی معنا ندارد.
بنده عاشق داستان هستم بویژه داستان های نمادین که باید آنها را رمزگشایی کرد و بعد از هر بار خواندن به معنای تازه ای از آن رسید. این داستان کشتی هم از آن داستان ها است. می توان برداشت های گوناگون از آن کرد. یک برداشت آن است که کشتی را نماد تکنولوژی در نظر بگیریم و ناخدا و دستیارانش را نماد دانشمندان و پژوهشگران این عرصه بدانیم. برداشت دیگر آنکه ناخدا را نماد تکنولوژی بدانیم و کشتی را نماد زندگی و دنیای آدمیان .
در برداشت اول ، می توان تکنولوژِی را جهت دهی کرد کافیست ناخدا را عوض کنیم و شخصی را که در فاز فکری مخالف با ناخدای پیشین باشد را جایگزین او کنیم. آنوقت تکنولوژی به جای رفتن به سوی نابودی به سمت آبادی خواهد رفت.
اما در برداشت دوم نه! تنها راه چاره آن است که ناخدا (تکنولوژی)را از کشتی به دریا بیاندازیم !
بنده برداشت اول را از این داستان برداشت کرده ام! بخاطر همان در نظر گرفتن "اصالت آدمی"! اگر دانشمندان و پژوهشگران همگی انسانهای اخلاق مداری بودند مسیر تکنولوژی این نبود و تکنولوژی به این نقطه بحرانی نمی رسید! اگر هر دانشمندی هر چه را که به ذهنش می رسید سریع بر زبان نمی آورد و آن را عملی نمی کرد آنوقت دنیای بهتری داشتیم. البته می دانم که اگر چیزی به ذهن کسی برسد مسلما به ذهن دیگران هم خواهد رسید مثل داستان "انتگرال" که هم نیوتن و هم لایپ نیتز هر دو با هم به این قضیه رسیدند بی آنکه از کار هم آگاه باشند. اما منظورم کلی بود یعنی اگر همه ی اهل علم اخلاق گرا بودند و هر چه را که به ذهنشان خطور می کرد پیش از آنکه به مرحله ی اجرا بگذارند پردازش می کردند و اگر آن را مناسب شرایط کنونی و فرهنگ کنونی جامعه می دانستند آنگاه ابرازش می کردند دنیا این نمیشد!
چه خوب است اگر دانشمندان و پژوهشگرانی داشته باشیم که دلهایی ساده و بی دست و پا داشته باشند که با یک آهنگِ موسیقی غمگین، هوایی شوند! آنوقت تکنولوژی ....
بنده یک عمر است که فروم نویسی می کنم ! ولی اتفاقا فروم شما و کابرانی چون شما به امثال ما حساس هستید و همش در پی سرکوب عقایدمان هستید:(( وگرنه بنده که پوستم از کروکودیل کلفت تر است!! همیشه وقتی شما برایم پست می گذارید خودم را آماده ی شنیدن یک انگ جدید می کنم! انگها و برچسپ هایی که تاکنون به بنده زده اید:
ضد ملی گرایی ، لوس ، بی منطق ، احساساتی ، عقب مانده ، دورغگو ، بچه ، بی انصاف ، یهود ستیز، نژادپرست و متعصب ... و حالا هم حساس!!! شما خودتان هم قبول دارید که مسلمانان یک روز هم در این فروم تاب نمی آورند اما بنده تا الان تاب اورده ام !! بجای تعریف بازهم طعنه و انگ زدید:(
دیگر تعطیلات ما تمام شده و تب اینجا نویسی ام کاهش یافته است پس خوشحال باشید که از شرم راحت می شوید:) حالا که اینهمه انگ به بنده زدید اجازه می دهید بنده ام یکی به شما بزنم؟!! شما رفتارتان خیلی ارباب مابانه است !!
در ضمن همین امروز در بخش پزشکی این فروم پستی را دیدم که در انجا شما را پزشک خطاب کرده بودند!!! پس حس ششم دروغ نگفت بر خلاف شما!
فعلا که شما سرور هستید و باید مطیع بود:(
Anarchy (09-05-2015)
هماکنون 7 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 7 مهمان)