اما مگر نه اینکه این خود بازی‌ایست؟
پس آن والایی که انسان را سزاست و آن سترگی و
فضایل شهامت‌مندانه چه می‌شود؟
باور نمی‌کنم وسیله ساختن از «نادانی» برای رفتن به فراسوی
خودبینی اومانیستی، تفاوت چندانی با مظاهر مدرنیسم در
از خودبیگانه ساختن انسان‌ها داشته باشد! با احترام، دخترانی
را می‌مانید که از ترس مواجهه با بلوغ با اسباب‌بازی‌های کودکی
و اطفال خود را «سرگرم» می‌سازند...

اگر شما براستی به چنین انسانی افتخار می‌کنید، برای من دیدن
قامت رفیع اما خمیده‌ی او حقیقتا مایه تاسف است و افسوس.
چه بهتر بلعیده شدن توسط مدرنیسم و لای چرخ‌دنده‌هایش خرد شدن
اما نه فروختن ِ آن آگاهی، که هنوز مقدس‌ترین است، به بهای
چندی خوش بودن در گندآب خون و چرک!

باید خاطرنشان کنم که ما سالها پیش این معامله را با خویش
کرده بودیم و آن دلق دروغین را از تن بدر کرده‌ایم؛ و هنوز چه
افتخارآمیز است تماشای منظره‌ی انسانِ راست‌قامت و قائم.