نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
من به این نمیباورم, برای خود من نمونهوار پرداختن به چیستی و چرایی هستی همیشه یک چیز خوشیآور است. اینکه چرا ما اینجاییم, چرا زندهایم یک چیستان بزرگ است و پاسخهایِ بسیار گوناگون میتواند بدارد.
افسردگی انواع مختلفی داره, اما در شکل عام قطع توجه از بیرون و توجه به اتفاقات درونی و تمرکز بر خود, در خود فرو رفتن و .. . یکجور در پیله رفتن برای تغییر, انتخاب مسیر و .. که البته گاهی به نظر میرسه از دست خود شخص خارج میشه .
اما, چطور رسیدن به سوال از علت هستی, هدف و غیره, هم مهم هستند. در مواردی, که بسیار هم اتفاق میافته, به موانع متعدد برخوردن در مسیر عادی زندگی, موجب این پرسش میشه که البته بی نیاز به توضیح, وضعیت دلچسبی هم نیست.
شما چطور به این سوالات هستی شناسانه علاقمند شدید؟