با کسانی که شما را مدام به آیین خویش فرا می خوانند چه باید کرد؟

[سارا]

درود بر همه

نمی دانم تاکنون با این مشکل مواجه شده اید یا نه. اگر کسی یا کسانی اطرافتان باشند و مدام شما را به دین خودشان دعوت کنند و مدام اصرار کنند و شما را تحت فشار قرار دهند در حالی که شما کوچکترین علاقه ای به تغییر دین خود و پیروی از آیین آنها را نداشته باشید، آنگاه چگونه عکس العمل نشان می دهید ؟ چه می کنید تا دیگر دست از سرتان بردارند؟
فرض کنید این افراد از لحاظ اجتماعی از شما بالاتر باشند مثلا استادتان باشند یا رییستان.چگونه می شود با رفتاری کاملا محترمانه به آنها فهماند که تمایلی به تغییر دین و پیروی از آیین آنها را ندارید؟

[sonixax]

درود بر همه

نمی دانم تاکنون با این مشکل مواجه شده اید یا نه. اگر کسی یا کسانی اطرافتان باشند و مدام شما را به دین خودشان دعوت کنند و مدام اصرار کنند و شما را تحت فشار قرار دهند در حالی که شما کوچکترین علاقه ای به تغییر دین خود و پیروی از آیین آنها را نداشته باشید، آنگاه چگونه عکس العمل نشان می دهید ؟ چه می کنید تا دیگر دست از سرتان بردارند؟
فرض کنید این افراد از لحاظ اجتماعی از شما بالاتر باشند مثلا استادتان باشند یا رییستان.چگونه می شود با رفتاری کاملا محترمانه به آنها فهماند که تمایلی به تغییر دین و پیروی از آیین آنها را ندارید؟

شما که تا خرتانقتان مسلمان است!
اگر هم در ایران باشید که مدیر و رئیس و استاد هم یا تا خرتناقش مسلمان است یا وانمود میکند که مسلمان است که موقعیتش را از دست ندهد!
اگر ایران نیستید و این مشکل رو دارید خیلی راحت میگید نه!
من یک بار جلوی کلیسای ساینتولوژی یکیشون جلوم رو گرفت و تبلیغ خودشون رو داشت میکرد! من بهش گفتم :

es gibt keinen Gott! (خدایی وجود نداره)

اون گفت :

Doch (خونده میشه دُخ به معنی چرا - چرای تایید کردن! مثلن شما میگی علی دایی دراز نیست! من میگم چراااااااااااا {یعنی هست})

من هم گفتم یُخ راهم رو کشیدم رفتم :))

به همین سادگی.

[سارا]

شما که تا خرتانقتان مسلمان است!
اگر هم در ایران باشید که مدیر و رئیس و استاد هم یا تا خرتناقش مسلمان است یا وانمود میکند که مسلمان است که موقعیتش را از دست ندهد!
اگر ایران نیستید و این مشکل رو دارید خیلی راحت میگید نه!
من یک بار جلوی کلیسای ساینتولوژی یکیشون جلوم رو گرفت و تبلیغ خودشون رو داشت میکرد! من بهش گفتم :

es gibt keinen Gott! (خدایی وجود نداره)

اون گفت :

Doch (خونده میشه دُخ به معنی چرا - چرای تایید کردن! مثلن شما میگی علی دایی دراز نیست! من میگم چراااااااااااا {یعنی هست})

من هم گفتم یُخ راهم رو کشیدم رفتم :))

به همین سادگی.

شرایط بنده فرق می کند استادم هست و البته supervisor نیست. برایم به ریاضی اثبات می کند که اسلام دروغ است و فریب. حتی الان که دانشگاه به اصطلاح تعطیل است . مجبور شدم به خاطر revise مقاله به ایشان ایمیل بزنم. باز هم در انتهای ایمیلش شروع کرد به بدگویی از دینم و دعوت من به مسیحیت. من راستش نمی دانم چجور بگویم خب ایشان full professor هستند و در رشته ی ما بسیار معروف و شاخصند و البته بسیار مسن می باشند (جای پدربزرگم) خب نمی توانم رک بگویم که نه. بنده کلا آدم رک گویی هم نیستم :((

[mbk]

به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان "و اوفوا الكیل اذا كلتم وزنوا بالفسطاس المستقیم ذالك خیر و احسن تأویلا ""هم رسا کنید پیمانهُ گداری پیمانه سنجی کردید هم ارزش گذارید به سهم دهندهء خیلی برجا خواسته آن بهتریست هم نیکوتری انجامگاهی" ببینید اگر سرکش شیطان را بندگی کنید به دوزخ می افتید شما گفتید }کسانی{ نه }چه کسانی{ گردهم آوری باورمندان با ناباوران به یگانه خداوند درست نیست همانگونه که ابراهیم از پدر ناباورش بیزاری جست باورمندان گفتند میانه خوشی با ناباوران ندارند کنون پیوندی خوشی میان باورمند با ناباور نیست هرچند خویش آدمی پدر مادر زن همسر آدمی باشد،پناه بر خداوند از دوستانِ سرکش شیطان

[یه نفر]

بگو باشه. فردا دینمو عوض میکنم. امر دیگه ای؟
اینجوری سر پوزی بهش میزنی... خودش خجالت میکشه. البته کاملا محترمانه بهش گفتی فضولی نکن..
درضمن کسی که در ریزترین جزئیات زندگی خصوصی شما فضولی میکنه، شما دیگه نباید با احترام صحبت کنی که ناراحت نشه.. بلکه یجوری جوابش بده که بفهمه داره فضولی میکنه.

[Anarchy]

شرایط بنده فرق می کند استادم هست و البته supervisor نیست. برایم به ریاضی اثبات می کند که اسلام دروغ است و فریب. حتی الان که دانشگاه به اصطلاح تعطیل است . مجبور شدم به خاطر revise مقاله به ایشان ایمیل بزنم. باز هم در انتهای ایمیلش شروع کرد به بدگویی از دینم و دعوت من به مسیحیت. من راستش نمی دانم چجور بگویم خب ایشان full professor هستند و در رشته ی ما بسیار معروف و شاخصند و البته بسیار مسن می باشند (جای پدربزرگم) خب نمی توانم رک بگویم که نه. بنده کلا آدم رک گویی هم نیستم :((

با ریاضی ؟ چه باحال ... یه توضیحی بدین لطفا !! ما که اسلام ستیز قدیمی هستیم تا حالا با ریاضی نتونستیم اثبات کنیم اسلام دروغ و فریبه !! خب برای اینکه دست از سر شما برداره ، وانمود کنید دارید به حرفاش فکر میکنید و بگید نیاز به زمان دارم تا افکارم رو سر و سامون بدم ...

حالا نکنه از شما خوشش اومده و اینا همش بهونه باشه ...

[Hezbollah_YaHasan]

راه حل را دین مبین اسلام ارئه داده:
اگر تبلیغ دین اسلام باشد روزی هزار بار هم کم است. اما اگر دین دیگری را به یک مسلمان تبلیغ کردن رواست درجا سرش را از تن جدا کنید.

[سارا]

بگو باشه. فردا دینمو عوض میکنم. امر دیگه ای؟

آخه در فرهنگ این آقا تعارف اومد نیومد داره!! یعنی اگه اینو بهش بگم ، بهم می گه خب فردا کی بیام دنبالت بریم کلیسا واسه غسل تعمید!!!!!

اینجوری سر پوزی بهش میزنی... خودش خجالت میکشه. البته کاملا محترمانه بهش گفتی فضولی نکن..
درضمن کسی که در ریزترین جزئیات زندگی خصوصی شما فضولی میکنه، شما دیگه نباید با احترام صحبت کنی که ناراحت نشه.. بلکه یجوری جوابش بده که بفهمه داره فضولی میکنه.

ببینید ایشان یک فرد خیلی محترم هستند . همه ی دانشجو ها عاشق ایشان هستند چون یکی از بهترین و دلسوزترین و مهربانترین استاد ها هستند. در ضمن کارهایی که ایشون برایم انجام دادند گمان نکنم برای کس دیگری کرده باشند کمکهایی که در راستای پروژه ام بود و...... من مدیون ایشان هستم و همین کار را برایم سخت می کند. اگر مدیونشان نبودم و اگر این همه خوبی در حقم نکرده بود. راحت بهش می گفتم leave me alone! بعدش هم ایشان از سر محبتی که به بنده داره می خواهد به اصطلاح من را رستگار کند!! همش می گوید تو خوبتر از آنی که مسلمان باشی!!!!!! نمی دانم چه نفرتی از اسلام و مسلمانی دارد این آقا!!

[سارا]

ببینید اگر سرکش شیطان را بندگی کنید به دوزخ می افتید شما گفتید }کسانی{ نه }چه کسانی{ گردهم آوری باورمندان با ناباوران به یگانه خداوند درست نیست همانگونه که ابراهیم از پدر ناباورش بیزاری جست باورمندان گفتند میانه خوشی با ناباوران ندارند کنون پیوندی خوشی میان باورمند با ناباور نیست هرچند خویش آدمی پدر مادر زن همسر آدمی باشد،پناه بر خداوند از دوستانِ سرکش شیطان

ایشان که ناخدا باور نیستند که! ایشان مسیحی هستند و بنده را به دین مسیحیت دعوت می کنند!! نمی توان هم ازشان بیزاری جست چون استادم هستند. گاهی شما مجبور می شودید بین افرادی باشید که عقاید متضاد با شما را دارند و امکان ترک محیط هم برایتان مقدور نیست. باید به یک روش کاملا مسالمت آمیز مشکلات را حل کرد! بنده بدنبال همان روش مسالمت آمیز می گردم نه پاک کردن صورت مساله با ترک کردن و دوری جستن!

راه حل را دین مبین اسلام ارئه داده:
اگر تبلیغ دین اسلام باشد روزی هزار بار هم کم است. اما اگر دین دیگری را به یک مسلمان تبلیغ کردن رواست درجا سرش را از تن جدا کنید.

دوست عزیز فکر نمی کنید یکم راه حلتان خشن باشد حتماً باید سر ببرم ؟ نمی شود با یک گلوله کارش را تمام کنم اینطوری هم سریعتر است و هم زحمتش کمتر

[سارا]

با ریاضی ؟ چه باحال ... یه توضیحی بدین لطفا !! ما که اسلام ستیز قدیمی هستیم تا حالا با ریاضی نتونستیم اثبات کنیم اسلام دروغ و فریبه !!

شما هم وسط دعوا نرخ تعیین می کنید !! اتفاقاً چند تا ایمیل از ایشان دارم که بسیار علمی و بصورت معادله ای اسلام و پیامبر و قرآن و.. همه را نقض کرد! ولی عمراً آنها را برایتان اینجا بگذارم بسکه مرا اینجا اذیت کردید:((

خب برای اینکه دست از سر شما برداره ، وانمود کنید دارید به حرفاش فکر میکنید و بگید نیاز به زمان دارم تا افکارم رو سر و سامون بدم ...

خب آخه اونوقت مجبور خواهم بود ساعاتی از روز را به گفتگو با ایشان راجع به مسیحیت و...... بگذرانم و با ایشان انجیل بخوانیم و بحث کنیم:(((

حالا نکنه از شما خوشش اومده و اینا همش بهونه باشه ...

جای پدربزرگم هستند و در ضمن اینجا استاد نمی تواند با دانشجو Date داشته باشد!! در ضمن در آیین آنها که نیازی به تغییر دین نیست!! آنهم برای زن!
بسیار افسرده ام و گیج . شرایط بغرنجی است:(( مدام هم به اسلام و پیامبر توهین می کند آنهم رو در رو و دلم می گیرد ...........