• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 173

    جُستار: فلسطین

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها

      من الان مثلا چکار کنم منتظر خدا بشم؟ قبلا منتظر شدم ولی جز به فاک رفتن نصیبم نشد! ولی از وقتی واقعگرا و عملگرا شدم و دنبال قدرت و راهکارهایی با استفاده از عقل و هوش و ارادهء خودم و علم رفتم، چیزهای خیلی بیشتر حل شد و خیلی موفق تر شدم زندگی خیلی بهتری نسبت به قبل پیدا کردم. عمرا از ایمان و اعتقاد و دعا و نماز و روزه چنین اثری ندیدم!
      بگم از وقتی من این نگرش و اتکا به نیروهای خود رو بکار گرفتم، البته در کنار اصول بنیادین معنویت و احتیاط در رعایت کردم مشترکات میان ادیان، انگار حتی خدا هم با این مشکلی نداره چون همچنان در جاهایی که از دست خودم خارجه کمک میکنه. بنابراین من بازم اینجا تناقض میان ادعاهای ادیان و مذهبیون با واقعیت و تجربه می بینم.
      خب معلومه که با نشستن یکجا و متنظر بودن هیچ چیزی عاید آدمی نمی شود حتی یک تکه نان ! چه برسد به خدا!!!!! مگر نشنیدید که عرفا می گویند ما سالک هستیم. سالک یعنی چی؟ یعنی پیماننده ی راه! خب عرفا چه راهی را می پیمایند؟ راه خدا را طی می کنند. راه خدا را چجور می توان پیدا کرد؟ باید اول به طلب برسیدید! شما اگر واقعا با تمام وجودتون بطلب برسیدید . یعنی واقعا مشتاق قرب شوید مشتاق درک حقیقت شوید. بطوریکه از شوقش نه خواب داشته باشید و نه خوراک . خب به طلب رسیدید. بعد از طلب هم منازلی هست ولی خب شما باید به منزل اول برسید بعد. در خود قرآن هم آمده کسی که به آنچه که می داند عمل کند خدا به آنچه نمی داند او را آگاه می کند. با فحش دادن به خدا و ظالم خواندنش هیچ اتفاقی نمی افتد. همه ی ما به این مراحل رسیدیم که اگر خدایی وجود داشته باشد به یقین ظالم ترین موجود است . خیال کردید که من همچین فکری راجع به خدا نکرده ام . چرا اگر شما اهل فکر باشید و دغدغه هستی و وجود را داشته باشید به چنین کفرهایی به چنین نا امیدی هایی می رسیدید.
      اگر واقعا دغدغه ی خدا را دارید . یک کتاب پیشنهاد می کنم تذکره الاولیا عطار و بعد از آن کتاب منطق الطیر عطار . برای رسیدن، باید خیلی زجر کشید و حرکت کرد آنهم نه بیرونی که درونی . حرکت درونی خیلی سخت تر است خیلی . بخصوص اگر اطرفیان شما همه اهل دنیا باشند. خیلی احساس تنهایی خواهید کرد خیلی . نه می توانید از احوالاتتان به کسی بگویید و اگر هم بگویید کسی شما را درک نخواهد کرد . شروعش خیلی سخت است خیلی فقط باید صبور بود.






    2. #2
      بازداشت همیشگی
      Points: 7,801, Level: 59
      Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      kourosh_iran آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2014
      نوشته ها
      675
      جُستارها
      39
      امتیازها
      7,801
      رنک
      59
      Post Thanks / Like
      سپاس
      537
      از ایشان 546 بار در 365 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      خب معلومه که با نشستن یکجا و متنظر بودن هیچ چیزی عاید آدمی نمی شود حتی یک تکه نان ! چه برسد به خدا!!!!! مگر نشنیدید که عرفا می گویند ما سالک هستیم. سالک یعنی چی؟ یعنی پیماننده ی راه! خب عرفا چه راهی را می پیمایند؟ راه خدا را طی می کنند. راه خدا را چجور می توان پیدا کرد؟ باید اول به طلب برسیدید! شما اگر واقعا با تمام وجودتون بطلب برسیدید . یعنی واقعا مشتاق قرب شوید مشتاق درک حقیقت شوید. بطوریکه از شوقش نه خواب داشته باشید و نه خوراک . خب به طلب رسیدید. بعد از طلب هم منازلی هست ولی خب شما باید به منزل اول برسید بعد.
      اوه اوه نه تو رو خدا نمیخوام کونم پاره شه!
      طلب چی داریم ما. والا به یه زندگی ساده راضی هستیم همینکه الکی کونمون رو پاره نکنه تهدید عذاب ابدی بخاطر بهانه های دوزاری نکنه راضی هستیم.
      ضمنا آدم اول باید واقعا به وجود و حقانیت چیزی اونقدری مطمئن بشه بعد بره کلی هزینه کنه سرمایه گذاری کنه خطر کنه توی راه سخت و طولانیش بره. درحالیکه من اصولا در درجهء اول به وجود و کیفیت خدا و قصد و غرضش از این کارها شک دارم. شاید باور نکنید اما واقعا شک دارم. چون من یاد گرفتم به تجربه دریافتم که تصورات و شهود ما اونقدرها هم قابل اطمینان نیست، بلکه باید به عقل و علم و خرد و وجدان خودت رجوع کنی و به توصیه هاشون عمل کنی.
      ما خیلی خیالات میکنیم خیلی دلمون خوشه، اما هیچ تضمینی هیچ دلیل روشنی وجود نداره که خیالات و خوشایندها و خواسته های ما حقیقت هم داشته باشه یا حقیقت/تحقق پذیر باشه.

      در خود قرآن هم آمده کسی که به آنچه که می داند عمل کند خدا به آنچه نمی داند او را آگاه می کند. با فحش دادن به خدا و ظالم خواندنش هیچ اتفاقی نمی افتد. همه ی ما به این مراحل رسیدیم که اگر خدایی وجود داشته باشد به یقین ظالم ترین موجود است . خیال کردید که من همچین فکری راجع به خدا نکرده ام . چرا اگر شما اهل فکر باشید و دغدغه هستی و وجود را داشته باشید به چنین کفرهایی به چنین نا امیدی هایی می رسیدید.
      اگر واقعا دغدغه ی خدا را دارید . یک کتاب پیشنهاد می کنم تذکره الاولیا عطار و بعد از آن کتاب منطق الطیر عطار . برای رسیدن، باید خیلی زجر کشید و حرکت کرد آنهم نه بیرونی که درونی . حرکت درونی خیلی سخت تر است خیلی . بخصوص اگر اطرفیان شما همه اهل دنیا باشند. خیلی احساس تنهایی خواهید کرد خیلی . نه می توانید از احوالاتتان به کسی بگویید و اگر هم بگویید کسی شما را درک نخواهد کرد . شروعش خیلی سخت است خیلی فقط باید صبور بود.
      منکه شروع کردم تاحدودی ولی بعد سرد و پشیمون شدم. خیلی پیچیده بود خیلی سخت بود. و خیلی تردیدها اومد سراغم دیدم نه این نه سر و تهش معلومه نه کاری که جز از رستم بربیاد! فهمیدم این راه من نیست. عاقلانه نیست.
      البته الانم بقول مادرم شاید بنوعی دارم سلوک معنوی میکنم!! مادرم که خیلی اصرار داره بگه اینطوره. چون من بچه خیلی خوبی هستم آزارم به هیچکس نمیرسه. مگر این بحثهای توی نت رو بگی

      من با روش خودم با راه فعلی خودم بقدر کافی، یا درواقع شاید حداقلی، راضی هستم. بیشتر از اینم میدونم که خارج از توانمه طبق تجربه ای که داشتم. یک اشتباه رو چند دفه نباید تکرار کرد!

      علم و خرد و واقعیت گرایی و عملگرایی و کنار گذاشتن ترسهای بیهوده امیدهای بیهوده رو کنار گذاشتم، زندگیم خیلی بهتر شد. ولی در کنارش یه معنویت و اصول و مشترکات حداقلی دارم.

      بنظر من اگر خدا خدای درست و حسابی باشه واقعا کمال مطلق و خیرخواه و مهربان باشه، باید افرادی مثل منو هم قبول کنه، جهنم نبره عذاب نکنه، چون واقعا روا نیست. حتی بیش از این، باید در نهایت ما رو هم کمک کنه کند و خورده خورده هم که شده طی مسیر و سیر و سلوک کنیم به سعادت و خوشبختی بزرگ ابدی برسیم. من جز این نمیتونم برای تعریف چنین موجودی تصور کنم. این رو عقل و وجدان من تایید میکنه. نظرات دیگران یا یک سری کتاب و نوشته این وسط اگر متضاد با اینها باشه، چی حاصل میشه؟ یا سردرگمی (که من تا مدتها داشتم)، یا اینکه اون کتاب و نوشته ها و گفته ها رو رد کنی یا حداقل بگی معلوم نیست اصالتش شاید تحریف شده شاید تفسیر دیگری داره شاید خواستن صرفا مردم رو بترسونن در سطح عوام بوده و خلاصه از اینطور فرضیه ها.

      خدا باید خدای درست و حسابی باشه!
      بنظر شما آخه این خدایی که توی ادیان توی کتابهای مقدس مثلا همین قرآن خودمون تعریف کرده، اصلا قابل قبوله؟ تناقض نداره؟ بچه گانه نیست؟ احمقانه نیست؟ مسخره نیست؟ بنظر منکه هست! دلایلش رو هم گفتم. اگر خواستید و تونستید جواب بدید خب بگید مشکل کجاست!

      ضمنا توی همین زندگی سختی و رنج و محرومیت بقدر کافی هست، من نمیدونم این خدا میخواد اون دنیا هم بابت چی دیگه ما رو عذاب کنه از بدبختی و رنج و عذاب خیلی خوشش میاد مثل اینکه!

    3. #3
      سخنور یکم
      Points: 6,082, Level: 50
      Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
      Overall activity: 99.4%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mbk آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2014
      نوشته ها
      637
      جُستارها
      2
      امتیازها
      6,082
      رنک
      50
      Post Thanks / Like
      سپاس
      0
      از ایشان 76 بار در 73 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      4 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان "و لا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده و اوفوا بالعهد ان العهد كان مسئولا و أفوا الكیل اذا كلتم وزنوا بالقسطاس المستقیم ذالك خیر و احسن تاویلا و لا تقف ما لیس لك به علم ان السمع و البصر والفؤاد كل اولئك كان عنه مسئولا و لا تمش فی الارض مرحا انك لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا""هم نه نزدیك می شوید داراییِ پدرمردهُ جز به همان اوست نیکوتر تا می رسد تنومندی اش هم رسا کنید به پیمان چون پیمان بود پرسنده گشته ای هم رساکنید فروش را گداری فروختید هم ارز دهید به سهم دهندهء خیلی پابرجا خواسته گشته آن بهتریست هم نیکوتر انجامگاهی هم نایست چه نیست تا برایت بهش دانشی چون شنوایی هم بینایی هم دل همگی آندسته بود باره اش پرسنده گشته ای هم نباشد می گذری در زمین آسوده ای چونی نمی شکافی زمینُ هم نمی رسی کوهها درازایی"
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها
      اوه اوه نه تو رو خدا نمیخوام کونم پاره شه!طلب چی داریم ما. والا به یه زندگی ساده راضی هستیم همینکه الکی کونمون رو پاره نکنه تهدید عذاب ابدی بخاطر بهانه های دوزاری نکنه راضی هستیم.ضمنا آدم اول باید واقعا به وجود و حقانیت چیزی اونقدری مطمئن بشه بعد بره کلی هزینه کنه سرمایه گذاری کنه خطر کنه توی راه سخت و طولانیش بره. درحالیکه من اصولا در درجهء اول به وجود و کیفیت خدا و قصد و غرضش از این کارها شک دارم. شاید باور نکنید اما واقعا شک دارم. چون من یاد گرفتم به تجربه دریافتم که تصورات و شهود ما اونقدرها هم قابل اطمینان نیست، بلکه باید به عقل و علم و خرد و وجدان خودت رجوع کنی و به توصیه هاشون عمل کنی.ما خیلی خیالات میکنیم خیلی دلمون خوشه، اما هیچ تضمینی هیچ دلیل روشنی وجود نداره که خیالات و خوشایندها و خواسته های ما حقیقت هم داشته باشه یا حقیقت/تحقق پذیر باشه.منکه شروع کردم تاحدودی ولی بعد سرد و پشیمون شدم. خیلی پیچیده بود خیلی سخت بود. و خیلی تردیدها اومد سراغم دیدم نه این نه سر و تهش معلومه نه کاری که جز از رستم بربیاد! فهمیدم این راه من نیست. عاقلانه نیست.البته الانم بقول مادرم شاید بنوعی دارم سلوک معنوی میکنم!! مادرم که خیلی اصرار داره بگه اینطوره. چون من بچه خیلی خوبی هستم آزارم به هیچکس نمیرسه. مگر این بحثهای توی نت رو بگی من با روش خودم با راه فعلی خودم بقدر کافی، یا درواقع شاید حداقلی، راضی هستم. بیشتر از اینم میدونم که خارج از توانمه طبق تجربه ای که داشتم. یک اشتباه رو چند دفه نباید تکرار کرد!علم و خرد و واقعیت گرایی و عملگرایی و کنار گذاشتن ترسهای بیهوده امیدهای بیهوده رو کنار گذاشتم، زندگیم خیلی بهتر شد. ولی در کنارش یه معنویت و اصول و مشترکات حداقلی دارم.بنظر من اگر خدا خدای درست و حسابی باشه واقعا کمال مطلق و خیرخواه و مهربان باشه، باید افرادی مثل منو هم قبول کنه، جهنم نبره عذاب نکنه، چون واقعا روا نیست. حتی بیش از این، باید در نهایت ما رو هم کمک کنه کند و خورده خورده هم که شده طی مسیر و سیر و سلوک کنیم به سعادت و خوشبختی بزرگ ابدی برسیم. من جز این نمیتونم برای تعریف چنین موجودی تصور کنم. این رو عقل و وجدان من تایید میکنه. نظرات دیگران یا یک سری کتاب و نوشته این وسط اگر متضاد با اینها باشه، چی حاصل میشه؟ یا سردرگمی (که من تا مدتها داشتم)، یا اینکه اون کتاب و نوشته ها و گفته ها رو رد کنی یا حداقل بگی معلوم نیست اصالتش شاید تحریف شده شاید تفسیر دیگری داره شاید خواستن صرفا مردم رو بترسونن در سطح عوام بوده و خلاصه از اینطور فرضیه ها.خدا باید خدای درست و حسابی باشه!بنظر شما آخه این خدایی که توی ادیان توی کتابهای مقدس مثلا همین قرآن خودمون تعریف کرده، اصلا قابل قبوله؟ تناقض نداره؟ بچه گانه نیست؟ احمقانه نیست؟ مسخره نیست؟ بنظر منکه هست! دلایلش رو هم گفتم. اگر خواستید و تونستید جواب بدید خب بگید مشکل کجاست!ضمنا توی همین زندگی سختی و رنج و محرومیت بقدر کافی هست، من نمیدونم این خدا میخواد اون دنیا هم بابت چی دیگه ما رو عذاب کنه از بدبختی و رنج و عذاب خیلی خوشش میاد مثل اینکه!
      برخی راهی کار سخت می کنند در باور به خداوند برخی اینگونه می باورانند که آیین آشتی اسلام سخت گیرست که هر چند نماز خواندنش که زمانشان هدر می رود ،سراسر گریز است ،چرا بد اندیشه دارند چرا روز واپسین را باور ندارند چرا تنها زمان سختی صدایش می زنند هم زمان آسانی فراموشش می کنند او می تواند مردم را چند دسته کند همانند سوریه عراق مردم به خون همدیگر تشنه باشند که از خداوند رویگردانیدند،خداوندا مرا نشسته در میان ناباوران مگذار که چیزی ازشان دستم نگیرد
      اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین ایاک نعبدوایاک نستعین اهدناالصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین پناه می برم به خداوندازسرکش خیلی رانده به نام خداوندمهرگسترخیلی مهربان پسندیده گفتن براخداوندپرورنده جهانیان مهرگسترخیلی مهربان دارای روزی آییندار آره ای تورا بنده ایم هم آره ای تورایاوری می خواهیم نشان بده مان راستراه خیلی پابرجاشده راستراه کسانی سراسر بخشانيشان دیگری خشمهاشده برشان هم نه گمراهان

    4. #4
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها
      طلب چی داریم ما. والا به یه زندگی ساده راضی هستیم
      منظورم طلبکاری نبود که:) طلب در اینجا یعنی خواستن ! یعنی واقعا بخواهی که به قرب به لقا برسی. حافظ می گوید که :
      دست از طلب ندارم تا کام من برآید
      یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
      چقدر قشنگ حافظ این طلب را بیان کرده! در حقیقت حافظ در این بیت می گوید که یا در همین دنیا با همین جسم خاکی (تن) به لقایش می رسم و یا از شدت طلب جان از تنم بدر می آید و با مرگ به لقایش می رسم.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها
      منکه شروع کردم تاحدودی ولی بعد سرد و پشیمون شدم. خیلی پیچیده بود خیلی سخت بود. و خیلی تردیدها اومد سراغم دیدم نه این نه سر و تهش معلومه نه کاری که جز از رستم بربیاد! فهمیدم این راه من نیست. عاقلانه نیست.
      همین دیگه! واقعا شیر خدا و رستم دستان می تواند از پس سختی هایش بر بیاید. از عهده ی همه بر نمی آید بخاطر همین فقط تعداد بسیار بسیار اندکی وارد این حلقه می شوند. خود عرفا هم با دو بال حرکت می کنند خوف و رجا! یعنی هم در ترس و تردید و هم در امید و یقین به رحمت.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها
      مبنظر من اگر خدا خدای درست و حسابی باشه واقعا کمال مطلق و خیرخواه و مهربان باشه، باید افرادی مثل منو هم قبول کنه، جهنم نبره عذاب نکنه، چون واقعا روا نیست. حتی بیش از این، باید در نهایت ما رو هم کمک کنه کند و خورده خورده هم که شده طی مسیر و سیر و سلوک کنیم به سعادت و خوشبختی بزرگ ابدی برسیم. من جز این نمیتونم برای تعریف چنین موجودی تصور کنم. این رو عقل و وجدان من تایید میکنه. نظرات دیگران یا یک سری کتاب و نوشته این وسط اگر متضاد با اینها باشه، چی حاصل میشه؟ یا سردرگمی (که من تا مدتها داشتم)، یا اینکه اون کتاب و نوشته ها و گفته ها رو رد کنی یا حداقل بگی معلوم نیست اصالتش شاید تحریف شده شاید تفسیر دیگری داره شاید خواستن صرفا مردم رو بترسونن در سطح عوام بوده و خلاصه از اینطور فرضیه ها.
      ببینید عرفا معتقدند که ما همه در عالم الست یک کارایی کردیم که الان در این دنیا هر کدام بر طبق آنچه که در عالم الست کردیم دارای ویژگی هایی شدیم. این قضیه داستانش مفصل است حالا بکنار. یک عده ی بسیار اندکی از آدمها انگار فقط برای عشق ورزیدن بدنیا آمده اند فقط برای اینکه بپرستند . یکروز را نمی توانند بدون عشق سر کنند . عرفا جز این دسته ی افراد می شوند. آدمهایی که از لحاظ روحی بسیار قدرتمند هستند .از همان بچگی دارای درک معنوی بالایی هستند. شما اگر تذکره الاولیا عطار را بخوانید با اینجور آدمها آشنا می شوید;) خدا فقط از اینا توقع داره که سالک باشند وگرنه از بقیه می خواهد که در حد نرمال باشند یعنی کار نیک انجام بدهند و بدیگران بدی نکنند و.. اینجور چیزها.

      حافظ فرموده:
      هاتفی از گوشه ی میخانه دوش
      گفت ببخشند گنه می بنوش
      بخشش او بیشتر از جرم ماست
      نکته ی سر بسته چه دانی خموش

      ببینید در این شعر هاتف یعنی سروش غیبی، ندا دهنده ای که صدایش می آید ولی خودش نا پیداست از غیب ، می گوید گناه بخشیده خواهد شد هر چه خواهی کن ! چرا که لطف و مهربانی و کرم خدا بیشتر از خطایای ما است . ولی در مصرع آخر هم می گوید نکته ی سر بسته چه دانی خموش!! یعنی نباید این قضیه را هم فاش کرد چون دگر سنگ روی سنگ بند نمی شود:)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها
      خدا باید خدای درست و حسابی باشه!
      بنظر شما آخه این خدایی که توی ادیان توی کتابهای مقدس مثلا همین قرآن خودمون تعریف کرده، اصلا قابل قبوله؟ تناقض نداره؟ بچه گانه نیست؟ احمقانه نیست؟ مسخره نیست؟ بنظر منکه هست! دلایلش رو هم گفتم. اگر خواستید و تونستید جواب بدید خب بگید مشکل کجاست!

      ضمنا توی همین زندگی سختی و رنج و محرومیت بقدر کافی هست، من نمیدونم این خدا میخواد اون دنیا هم بابت چی دیگه ما رو عذاب کنه از بدبختی و رنج و عذاب خیلی خوشش میاد مثل اینکه!
      ببینید اشو که از عرفای هند است و البته نا مسلمان هم هست حرف خوبی راجع به قرآن می گوید . او می گوید قرآن کتابی است که نباید آن را خواند بلکه باید آن را سرود! من واقعا با این حرفش موافقم . می دانید باید طوری قرآن را بخوانیم که انگار بر ما نازل شده انگار ما داریم اولین بار آیه ها را برای جهان می خوانیم. اینطوری گاهی هفته ها سرگردان و مبهوت یک آیه خواهیم بود. عرفای مسلمان قرآن را اینطور خواندند. از مولانا جلال الدین در مورد خدا بپرسید فکر می کنید چه می گوید :
      منم آن عاشق رویش که جز این کار ندارم
      که بر آنکس که نه عاشق بجز انکار ندارم
      هیچ جواب نمی دهد چون اینقدر در عشق خدا است که به خاموشی رسیده است .
      مولانا در جایی گفته
      آن معنی قرآن که خدا در همه قرآن
      کردش صفت عصمت و بستود علی بود
      خب شما در قرآن آیا کلمه ی علی را دیده اید؟؟ خب بقول خود مولانا علت عاشق ز علت ها جداست ، میشه گفت عرفا نگاهشان و دنیایشان انگار خیلی با ما فرق می کند. خب هر چیزی در دنیا یک ظاهری دارد و باطنی ، قرآن هم همینطور! عرفا باطن قرآن را می بینند .
      می گویند عارفی بوده که وقتی می خواسته قرآن را بخواند تا شروع بخواندن می کرده نمی توانسته بسم الله الرحمن الرحیم را تمام کند ! ازش علت را جویا می شوند . می گوید وقتی به کلمه ی رحمن می رسم دری برایم انگار از بهشت باز می شود و وارد باغی می شوم که دلم نمی خواهد از آن بیرون بیایم! یعنی اینقدر رحمانیت خدا بی انتها است.






    5. #5
      بازداشت همیشگی
      Points: 7,801, Level: 59
      Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      kourosh_iran آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2014
      نوشته ها
      675
      جُستارها
      39
      امتیازها
      7,801
      رنک
      59
      Post Thanks / Like
      سپاس
      537
      از ایشان 546 بار در 365 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      منظورم طلبکاری نبود که:) طلب در اینجا یعنی خواستن !
      منظور منم همون بود.
      میگم بذاره زندگیمون رو بکنیم. چه این دنیا چه اون دنیا چه کار داره به کار ما که میخواد کونمون رو پاره کنه اینجا اون دنیا هم به بهانه های دوزاری مثل ایمان نداشتن و نماز نخوندن و روزه نگرفتن ما رو عذاب کنه!
      آزار داره؟

      یعنی واقعا بخواهی که به قرب به لقا برسی.
      نمیخوایم آقا جان. نمیخوایم. اینقدر کونمون رو پاره کرد که چی میگن ... عطایش را به لقایش بخشیدیم؟
      اصلا کدوم خدا کدوم لقا و قرب؟ مسئله اینه اینا خودش هنوز جز فرضیه های اثبات نشده چیزی نیست.


      ببینید عرفا معتقدند که ما همه در عالم الست یک کارایی کردیم که الان در این دنیا هر کدام بر طبق آنچه که در عالم الست کردیم دارای ویژگی هایی شدیم. این قضیه داستانش مفصل است حالا بکنار. یک عده ی بسیار اندکی از آدمها انگار فقط برای عشق ورزیدن بدنیا آمده اند فقط برای اینکه بپرستند . یکروز را نمی توانند بدون عشق سر کنند . عرفا جز این دسته ی افراد می شوند. آدمهایی که از لحاظ روحی بسیار قدرتمند هستند .از همان بچگی دارای درک معنوی بالایی هستند. شما اگر تذکره الاولیا عطار را بخوانید با اینجور آدمها آشنا می شوید;) خدا فقط از اینا توقع داره که سالک باشند وگرنه از بقیه می خواهد که در حد نرمال باشند یعنی کار نیک انجام بدهند و بدیگران بدی نکنند و.. اینجور چیزها.
      خب دیگه منم نرمالم.
      ولی خدا خودش نرمال نیست مثل اینکه
      حافظ فرموده:
      هاتفی از گوشه ی میخانه دوش
      گفت ببخشند گنه می بنوش
      بخشش او بیشتر از جرم ماست
      نکته ی سر بسته چه دانی خموش

      ببینید در این شعر هاتف یعنی سروش غیبی، ندا دهنده ای که صدایش می آید ولی خودش نا پیداست از غیب ، می گوید گناه بخشیده خواهد شد هر چه خواهی کن ! چرا که لطف و مهربانی و کرم خدا بیشتر از خطایای ما است . ولی در مصرع آخر هم می گوید نکته ی سر بسته چه دانی خموش!! یعنی نباید این قضیه را هم فاش کرد چون دگر سنگ روی سنگ بند نمی شود:)
      شعر خوبیه بقول شما ولی بیشتر شعاره چون در عمل حتی خیلی لذت های مشروع و اولیه رو هم در این دنیا نمیشه یا خیلی سخته همراه با کون پارگی میشه بدست آورد. چه بخوایم چه نخوایم نمیتونیم همه کاری بکنیم. خیلی لذت ها هست خیلی قدرتها خیلی چیزهای خواستنی که نمیشه همه رو با هم بدست آورد. همیشه باید ناقص باشیم همیشه باید یه چیزی نداشته باشیم!
      حالا امیدوارم حداقل اونور این داستان تموم بشه چون دیگه آخر مسخرس اگر تموم نشه همینطور بخواد تا ابد ادامه داشته باشه!

      می گویند عارفی بوده که وقتی می خواسته قرآن را بخواند تا شروع بخواندن می کرده نمی توانسته بسم الله الرحمن الرحیم را تمام کند ! ازش علت را جویا می شوند . می گوید وقتی به کلمه ی رحمن می رسم دری برایم انگار از بهشت باز می شود و وارد باغی می شوم که دلم نمی خواهد از آن بیرون بیایم! یعنی اینقدر رحمانیت خدا بی انتها است.
      کاش میشد باور کرد!
      چیزی که هست متن صریح قرآن و خیلی منابع معتبر مذهبی دیگه و نظر روحانیون و متخصصین دین غیر از اینه.
      حالا ما بیایم اون چیزی که خوشمون میاد باور کنیم بگیم همینه؟!

    6. #6
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها

      چیزی که هست متن صریح قرآن و خیلی منابع معتبر مذهبی دیگه و نظر روحانیون و متخصصین دین غیر از اینه.
      حالا ما بیایم اون چیزی که خوشمون میاد باور کنیم بگیم همینه؟!
      روحانیون و متخصصین = فقها

      مولانا فرموده:
      علم فقها ز شرع و سنت باشد
      حکم حکما بیان حجت باشد
      لیکن سخنان اولیای ملکوت
      از کشف و بیان نور حضرت باشد

      بنده به حرف عرفا بیشتر دل می بندم تا فقیه! که فقط ظاهر را می بیند و سطحی است.
      چه خوب شیخ شهید شیخ الاشراق فرموده که اولی آن است که عارف بر مردم حاکم باشد نه فقیه !!






    7. #7
      بازداشت همیشگی
      Points: 7,801, Level: 59
      Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      kourosh_iran آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2014
      نوشته ها
      675
      جُستارها
      39
      امتیازها
      7,801
      رنک
      59
      Post Thanks / Like
      سپاس
      537
      از ایشان 546 بار در 365 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      روحانیون و متخصصین = فقها

      مولانا فرموده:
      علم فقها ز شرع و سنت باشد
      حکم حکما بیان حجت باشد
      لیکن سخنان اولیای ملکوت
      از کشف و بیان نور حضرت باشد

      بنده به حرف عرفا بیشتر دل می بندم تا فقیه! که فقط ظاهر را می بیند و سطحی است.
      چه خوب شیخ شهید شیخ الاشراق فرموده که اولی آن است که عارف بر مردم حاکم باشد نه فقیه !!
      بله این حرفا قشنگه، اما فقط همین! سندی نداره اثباتی نداره.
      فقها این حرفا رو مسخره میکنن میگن خب که چی دوتا شعر چه اعتباری داره چی رو ثابت میکنه.
      من خودم برای یه جوجه آخوند یبار از شعر حافظ مثال آوردم همین حرف رو بهم زد! خودمم دیدم راس میگه خب!! چی باید بهش میگفتم! حرف حساب جواب نداره!!
      از نظر روحانیون دینی عقل و استدلال و سند اعتبار داره، که البته به خیال خودشون فکر میکنن عقل و استدلال و سندشون واقعا عقل و استدلال و سند درست و حسابیه، که ما فهمیدیم نیست و داریم همینو میگیم.

      اما عرفا هم بیچاره ها اصولا چیزی ندارن که بخوان باهاش چیزی رو ثابت کنن همش یه مشت ادعا و احساسات لطیفه که شاید توهم و تصورات و تخیلات خودشون بوده باشه مثل سهراب سپهری که آدم خوبی بود منم دوستش دارم ولی بیچاره خودش سرگشته بود و از عجز و سرگشتگی انسان میگه، با طبع لطیف خودش فقط زندگی میکنه تا میمیره. آدم دلش میسوزه میگه آخی بیچاره ها!

      واقعا حیف نیست که آدم اینقدر عاجز و حقیره؟

      من خودم اصلا یه مدت توی نخ یه مکتب عرفانی خاصی بودم از طریق یکی از بستگان باهاش آشنا شدم کلی کتابهاش رو هم خوندم حتی مدتی تقریبا پیرو اون شدم، ولی آخرش دیدم نه اینم راه من نیست و ضمنا توی اونم نکاتی بود که بهش مشکوک شدم و دیدم انگار همهء کسانی که دم از ماوراء میزنن بالاخره یجایی مشکوکیت دارن یجایی که کم میارن ماست مالی میکنن!

      -----------------------

      پ.ن:
      واقعا این شیعه و عرفا اگر اسلام رو اینقدر ماله کشی نمیکردن تلطیف نمیکردن دیگه چی میشد چی داشت اصلا!

    8. #8
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها
      بله این حرفا قشنگه، اما فقط همین! سندی نداره اثباتی نداره.
      فقها این حرفا رو مسخره میکنن میگن خب که چی دوتا شعر چه اعتباری داره چی رو ثابت میکنه.
      من خودم برای یه جوجه آخوند یبار از شعر حافظ مثال آوردم همین حرف رو بهم زد! خودمم دیدم راس میگه خب!! چی باید بهش میگفتم! حرف حساب جواب نداره!!
      از نظر روحانیون دینی عقل و استدلال و سند اعتبار داره، که البته به خیال خودشون فکر میکنن عقل و استدلال و سندشون واقعا عقل و استدلال و سند درست و حسابیه، که ما فهمیدیم نیست و داریم همینو میگیم.

      اما عرفا هم بیچاره ها اصولا چیزی ندارن که بخوان باهاش چیزی رو ثابت کنن همش یه مشت ادعا و احساسات لطیفه که شاید توهم و تصورات و تخیلات خودشون بوده باشه مثل سهراب سپهری که آدم خوبی بود منم دوستش دارم ولی بیچاره خودش سرگشته بود و از عجز و سرگشتگی انسان میگه، با طبع لطیف خودش فقط زندگی میکنه تا میمیره. آدم دلش میسوزه میگه آخی بیچاره ها!

      واقعا حیف نیست که آدم اینقدر عاجز و حقیره؟

      من خودم اصلا یه مدت توی نخ یه مکتب عرفانی خاصی بودم از طریق یکی از بستگان باهاش آشنا شدم کلی کتابهاش رو هم خوندم حتی مدتی تقریبا پیرو اون شدم، ولی آخرش دیدم نه اینم راه من نیست و ضمنا توی اونم نکاتی بود که بهش مشکوک شدم و دیدم انگار همهء کسانی که دم از ماوراء میزنن بالاخره یجایی مشکوکیت دارن یجایی که کم میارن ماست مالی میکنن!

      -----------------------

      پ.ن:
      واقعا این شیعه و عرفا اگر اسلام رو اینقدر ماله کشی نمیکردن تلطیف نمیکردن دیگه چی میشد چی داشت اصلا!
      اولا شما سهراب سپهری را که بیشتر پیرو عرفان هندی بود با مولانا ها مقایسه می کنید؟؟؟ خیلی برایم عجیب است عرفان اسلامی خیلی با عرفان هندی فرق دارد! همه عرفای اسلامی پیش از آنکه عارف باشند فقهای بزرگی بودند. ابن عربی که عرفان نظری را کامل کرد گفته است باید ریشه در شریعت داشت تا از راه طریقت به آسمان رسید!
      همین مولانا جلال الدین بعد از مرگ پدرش سلطان العلمای ایران می شود. بزرگترین فقیه عصر خودش بوده. جنید ، حلاج و عطار و.... همگی فقهای بزرگی بودند همه اشان بر دین بر قرآن کاملا مسلط بودند. در همین معاصرین هم کسی چون آیت الله قاضی طباطبایی را داریم که مجتهد بسیار بزرگی بوده ولی از آن طرف هم عارف بزرگی بوده است و چقدر هم بابت این قضیه در حوزه علمیه نجف مورد ستم واقع شد از دست همان جوجه آخوندا! ایشان معتقد بود که مسلمان واقعی همان عارف است!






    9. یک کاربر برای این پست سودمند از سارا گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_iran (07-25-2015)

    10. #9
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها
      اما عرفا هم بیچاره ها اصولا چیزی ندارن که بخوان باهاش چیزی رو ثابت کنن همش یه مشت ادعا و احساسات لطیفه که شاید توهم و تصورات و تخیلات خودشون بوده باشه مثل سهراب سپهری که آدم خوبی بود منم دوستش دارم ولی بیچاره خودش سرگشته بود و از عجز و سرگشتگی انسان میگه، با طبع لطیف خودش فقط زندگی میکنه تا میمیره. آدم دلش میسوزه میگه آخی بیچاره ها! واقعا حیف نیست که آدم اینقدر عاجز و حقیره؟
      عرفا بیچاره هستند؟؟!!!!!!!! مولانا فرموده از گدایان درش منصب شاهانه طلب! ابراهیم ادهم تاج و تخت را رها کرد بخاطر همین عشق! دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند بنظرم باید عارف بود تا احوالاتشان را درک کرد. بنده هم مثل شما. ولی خب بنده به این ضرب المثل معتقدم که هر چند نخوردم نون گندم اما دیدم دست مردم!! هر چند از عشق آسمانی و احوالات عرفا بی اطلاع هستم ولی دلیلی هم بر انکارش ندارم وقتی این همه عارف بزرگ هستند که در قرن های مختلف زندگی کرده اند و همه ی آنها حرف های یکسانی را در مورد عشق می گویند. خود مولانا هم در مواجه با افری مثل ما گفته: حال پخته در نیابد هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام






    11. یک کاربر برای این پست سودمند از سارا گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_iran (07-25-2015)

    12. #10
      بازداشت همیشگی
      Points: 7,801, Level: 59
      Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      kourosh_iran آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2014
      نوشته ها
      675
      جُستارها
      39
      امتیازها
      7,801
      رنک
      59
      Post Thanks / Like
      سپاس
      537
      از ایشان 546 بار در 365 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      همه ی ما به این مراحل رسیدیم که اگر خدایی وجود داشته باشد به یقین ظالم ترین موجود است . خیال کردید که من همچین فکری راجع به خدا نکرده ام . چرا اگر شما اهل فکر باشید و دغدغه هستی و وجود را داشته باشید به چنین کفرهایی به چنین نا امیدی هایی می رسیدید.
      فکر کردید من جدی نیستم همینطور عصبانی شدم یه چیزی میگم؟
      نه دوست عزیز چیزی که میگم دقیقا چیزی هست که فکر میکنم عین تجربه و درک من بوده و استدلال های من کاملا جدی هستن. ایرادهایی که میگیرم دقیقا جدی هستن و برای من معیار قضاوتند. گفتم که بخاطر اینکه من به این نتیجه رسیدم که شهود و تصورات و خوشایندهای ما معیار چیزی نیستن. البته امثال دکارت هم فکر کنم کم و بیش همین مسیر رو طی کردن.
      ما دوست داریم خدایی باشه، خدای خوبی باشه، ولی این دلیل نمیشه حقیقت هم همین باشه! باید اینو بفهمید! میل خودتونه اگر دوست دارید با تصورات خودتون بیشتر حال میکنید فکر میکنید معیاره خودتون میدونید. ولی من به این نتیجه رسیدم که عقل و خرد معتبرتره.
      اگر از کسی و چیزی عصبانی هم هستم واقعا عصبانی هستم به دلایل واقعی. بهانه نیست، احساسات سطحی و گذرا نیست.
      امثال شما بله یه وقتا عصبانی میشید مثل مادر من دوتا بد و بیراه میگید ولی در همون حده چون خودتون هم در حد بیشتری نیستید آخرش یا از اول سطحی فکر کردید میبینید خودتون سطحی بودید یا بازم پناه میبرید به خیالات خوشایند و توهماتی که خدای خوبی هست و این حرفا. خلاصه خوشید اینطوری باشید. ولی من اینطوری نیستم. میفهمی؟ چرا؟ چون من شاید از اولش این استعداد این ظرفیت بیشتر رو داشتم. من خواستم ابرانسان باشم.
      ذهنهای قدرتمند دین رو، اینطور باورها رو، در هم میکوبند. چه باور بکنید چه نکنید. ولی من به این رسیدم. اندیشمندان و روشنفکران هم همین کار رو کردن در رنسانس و این باورها رو به زیر کشیدن. شما میگید اونا از عقش و عرفان خبر نداشتن، خیله خب، پس خوشا بحال شما که خبر دارید (که در حقیقت فقط یک توهم هست به احتمال زیاد و فکر میکنید که خبر دارید). بهرحال واقعیت اینه. عقل و خرد و حتی وجدان بشری در مقابل ادیان و خداشون، علم در برابر مذهب. این واضحه. شوخی نیست. سطحی نیست. هیجان گذار نیست. عین چیزیه که من بهش رسیدم و قبولش کردم. بحث عصبانیت و احساسات گذرا نیست.
      ریاضی! میفهمید؟ منطق و ریاضی.
      من یه مثال چند روز پیش توی مقالهء ویکیپدیا داشتم میدیدم که مثال زده بود که چقدر شهود ما خطاپذیر و غیرقابل اعتماده. تست و نمونه ای بود که اساتید دانشگاههای مثلا آمریکا توی کلاس ریاضی به دانشجوها میدن که بفهمن هیچوقت به شهود و تصورات خودشون بجای اثبات به شیوهء کاملا دقیق و منظم و طبق اصول ریاضی و منطق تکیه نکنن. این واقعیته دوست عزیز! شهود ما هیچی نیست. هیچ اعتباری نداره. مگر در جای خودش به شکلهایی و معمولا در کنار و تکمیل با چیزهای دیگری.
      البته اینم بگم حتی ریاضیدان خودشون در باب پیدا کردن و تعریف و اثبات پایه ها و بنیادهای ریاضیات موندن! در اون مقالات که اینطور نوشته بود. یعنی بله، حتی حقانیت ریاضیات هم بصورت 100% و کامل قابل اثبات نبوده تاحالا، حتی دورتر از این حرفا. ولی خب چیزی که هست با همون شهود و تجربه و عقل هم ما در می یابیم و این براحتی قابل بررسی و مشاهده است که منطق و ریاضیات اعتبار و درست و استحکام زیادی داره و در بیشتر موارد بر شهود بشری میچربه. درواقع این خود از جهاتی امری شهودی است!!

      و در پایان بازم تکرار میکنم که من فقط با ادیان کلاسیک/رسمی و خداشون مشکل دارم چون واضحا غیرمنطقی و پر از تناقضه، و این تناقض ها به هیچ روی شوخی نیستن، عصبانیت و بد و بیراه من سطحی و گذرا نیست، کاملا جدی و پایداره. اما من با اصول بنیادین معنویت و مشترکات بین ادیان (از قبیل دزدی نکردن، قتل نکردن، زنا نکردن، ظلم نکردن، خودکشی نکردن و اینطور چیزها) مشکلی ندارم.

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •