دموکراسی یونانیان!!!
The term originates from the
Greek δημοκρατία (
dēmokratía) "rule of the people",
[1] which was coined from
δῆμος (
dêmos) "people" and
κράτος (
kratos) "power" or "rule" in the 5th century BCE
واژه
δημοκρατίαرا بهδῆμος و κράτος تقسیم کرده اند و هرکدام از این لغات را به
مردم و
قانون/قدرت ترجمه کرده اند!!!
δῆμος = شهرستان/شهر؟!!
κράτος = دولت/حکومت؟!!
چرا
دولت شهر ترجمه نکرده اند؟!
واژه
مردم را در زبان
یونانی باستان جستجو کنید به نتایج جالبی برخواهید خورد
لغت بالا یعنی دموکراسی به الفبای یونانی آن معنی دولت شهر می دهد و مفهوم آن وجود حکومت های مستقل شهری می باشد و
نه حکومت مردم کوچه و بازار
تا آنجایی هم که من می دانم در مجلس های تصمیم گیری
یک فرد از مردم عادی نمی توانست راه یابد مگر اینکه جزو خواص می گردید و این
کرسی ها متعلق به خانواده های اشراف بودند و نه مردم عادی کوچه و بازار.
حال بگزارید خود واژه اصلی را بشکافیم:
δημοκρατία = δημο + κρατία
δημο = (معنی قابل قبولی برای آن نمی بابید)
κρατία = جمهوری
فرض بگیریم همان معنی که مفسرین زبان غربی می گویند درست باشد آنوقت می شود:
جمهوری مردم؟!!!
جمهور خودش
گروهی از مردم می باشد، آنوقت
مردم گروهی از مردم یعنی چی؟
به هر حال اساتید با واژگان بازی می کنند و با کمی تغییر
δήμιος را به
δῆμος تغییر می دهند و جالب این است که
δήμιος معنی
جلاد می دهد.
و اگر
δημο را به شکل اصلی آن یا گونه دیگر آن نگاه کنیم می شود δήμιο یعنی
جلاد.
لینک زیر که این بازی ها و گزینشی برخورد کردن ها را بیشتر نشان می دهد:
Georg Autenrieth, A Homeric Dictionary, δήμιος
δημοκρατία
جمهوری/مردم جلاد؟!
شاه هان و
سلاطین در فرهنگ مردم هم شکل
جلاد و خون ریز را دارند و هم شکل
شایسته ترین افراد و
دادگران
اما مطلبی که در ارتباط با واژه
جمهور و تغییر مفهوم آن به مفهوم آشنای امروزی آن باید کمی بیشتر سخن گفت.
جمهور = جم + هور = بسیار + خورشید/خدا = خدایان
و تصور نمی کنم مفهوم قدیمی آن با مفهوم امروزی آن یکی باشد. و
آنطور که می بینید با فرم به اصطلاح یونانی خود نیز با معنی است.
شاه هان جلاد!!!!
البته
جلاد هم معنی
خونریز را دارد و هم
مجری قانون
بستگی دارد مفسر چه چیز خوشش آید؟!!!
البته در ارتباط با واژه جلاد و جلال/شکوه (شاکوه) در حال جستجو می باشم و بعد از تکمیل برای اثبات بیشتر و همه جانبه گفته خود در پستی دیگر خواهم آورد.
قانون شاهان = دموکراسی
و اما این واژه
دموکراسی که از
دموکراتیای یونانی گرفته اند.
کراتیا = کراسیا = کرسیا = کرسی
کرسی =
تخت
تخت =
کرسیی که شاه در روز بار و سلام روی آن می نشیند.
دمو = Demo = آزمایشی = آزمودن ؟!!

قانون/جلاد
این هم مفهوم دمو در زبان زنده امروزی انگلیسی
(راجع به آن تخت آزمونی که در اسطوره ها آمده است شنیده اید
)
در شاهنامه
مجالسی که برای گفتگو و تصمیم گیری ترسیم می شوند همه به یک
تخت یا
کرسی ختم می شوند. و بزرگ یا شاه بر تخت می نشست و دیگر
گردان و پهلوانان در اطراف آن.
کراتیا = کرادیا = کراد = گراد = کرد = گرد
در ابتدای این پست آمد که
κράτος = دولت/
حکومت/کشور؟!!
خود متخصصین زبان غربی آنرا
κράτος (
kratos)
power or
rule ترجمه کردند.
قدرت = نیرو
گرد و
کرد و
گراد امروز به معنی
شهر هم استفاده می شوند.
درضمن،
دوستانی که به روستای حسنلو در جنوب دریاچه ارومیه رفته باشند و تپه حسنلو و ارگ/اریکه/تختگاه آن را دیده باشند محوطه ای در آن وجود دارد که جایگاه یا سکویی در وسط محوطه ای دارد که در دو و یا سه طرف آن، جایگاه نشستن افراد وجود دارد و بر روی سکو مرکزی تخته سنگی مکعب مستطیل شکل بصورت عمودی قرار دارد که گویا برای اجرای مراسم گردن زدن (جلادی) یا اجرای قانون بوده است.
توجه داشته باشید که نباید آن زمان را با این زمان مقایسه نمود و اگر این کار صورت می پذیرد صرفا جهت تعیین تغییرات و تفاوت ها باید باشد و اشتباه است که ملاک های خوب و بد را در گذشته و امروز یکی بدانیم. قانون گذشته شاید بی قانونی امروز باشد.
در تاریخ نوشتاری ایران و بخصوص شاهنامه این گونه مجالس دموکراسی را بسیار می بینید.
پاینده باشید