• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 1823

    جُستار: طنز و جوک امام نقی

    Threaded View

    1. #11
      رهگذر
      Points: 159, Level: 3
      Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
      Overall activity: 99.0%
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      پسرها نمی گریند آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      نوشته ها
      22
      جُستارها
      0
      امتیازها
      159
      رنک
      3
      Post Thanks / Like
      سپاس
      0
      از ایشان 22 بار در 19 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      روزی چند نفر از مردم سامرا،خشمگین حضرت عسگری کوچک را با پس گردنی و اردنگی گریه کنان و عرعر زنان به حضور امام آوردند.
      امام فرمود: شما را چه میشود! چرا طفل معصوم ما را میزنید؟
      گفتند: ای نقی! لازم نیست برای تربیت مسلمین ماتحتت را بدرانی! کمی برای این تخم حرامت وقت بذار تربیتش کن! انجوجک تمام محله ما را زا به راه کرده! دق الباب میکند و فرار میکند و از ظهر همه ما را مچل کرده است!ریقمان در آمد تا گرفتیمش!
      حضرت دستی به دو امانت گرانبهایی که رسول خدا در نزدش به امانت گذاشته بود کشید و فرمود: اُف بر شما! این نور چشم ما دارد ادای جد بزرگوارش علی ابن آب طالبی را در میآورد! دق الباب میکند برای یاری مستمندان اما چون طفل خرد است و نان و خرمایی در بساط ندارد ناگزیر میگریزد! نیت او نیت حیدر فرار است!
      اهالی سامرا که از این جواب دندان شکن حضرت به حال ندامت افتاده بودند در حالیکه خشتک میدریدند و خاک بر سر میریختند از سرای امام خارج شدند.
      ناگاه عسگری کوچولو به آغوش امام پرید و گفت: بابا براستی که همین که گفتی بود و ما یاور یتیمان و گرسنگان سامرا هستیم!
      هنوز نطق عسگری تمام نشده بود که حضرت یک پس گردنی جانانه حواله ایشان داد و فریاد فرمود: آره اروای ننه ات مارمولک! ما را سیاه میکنی جانور؟! این محملات را نبافته بودیم که خود ما را هم با توی تخم حرام جر داده بودند! سوسن! بیا این توله سگ را بنداز تو زیر زمین تا دیگر ازین غائطها نخورد
      جامع ترین وبلاگ سوتی های قرآن راه اندازی شد
      سوتی های قرآن

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از پسرها نمی گریند گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Agnostic (07-03-2015)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 4 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 4 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •