m@hdi (06-06-2015)
فندآوری یک چیز گسسته و بیرون از ما که نیست. همهیِ چیزهایی که نام بردید خود تاثیر گرفته از تکنولوژی میباشند و هتّا
فراتر از آن. برای نمونه امروزه خورد و خوراک شما را هم دستکاری ژنتیکی میکنند و روشن نیست اینگونه دستکاریها چه اثری در دیرزمان
میگذارند, یا در رژیم خوراکی هر کس بیشمار مادههایی شیمیایی و ..که در طبیعت نیستند و تنها به راههایِ آزمایشیگاهیک آزموده شدهاند
را میافزایند که بسیاری از اینها تنها دههها دیرتر در میاید که برای نمونه مایهیِ پیدایش همین روانپریشی در بگوییم یک درصد اندکی از جمعیت میشوند (بنگرید به DDT):
Occupational exposure to DDT was associated with reduced verbal attention, visuomotor speed, sequencing, and with increased neuropsychological and psychiatric symptoms in a dose-response pattern (ie, per year of DDT application) in retired workers aged 55–70 years in Costa Rica. DDT or DDE concentrations were not determined in this study.
van Wendel de Joode B, Wesseling C, Kromhout H, Monge P, Garcia M, Mergler D (2001). Chronic nervous-system effects of long-term occupational exposure to DDT. Lancet 357 (9261): 1014–6.
در سوی دیگر و در دست بزرگتر, ما شیوهیِ زندگی امروزین را داریم که یکراست از تکنولوژی تاثیر میپذیرد.
شما بخشی که زندگی همین کاربر که میگوید سالها, بجای آنکه مانند هر بچهیِ طبیعی دیگری در بیرون از خانه به
بازی و سرگرمی بپردازد پشت یک دستگاه رایانهای میخکوب بازیهای ویدیویی میشده است را بآسانی نادیده میگیرد,
هنگامیکه همین نکته, رشد طبیعی یکی از مهمترین پیشنیازها برای داشتن روانی تندرست و نیرومند در زندگی است.
خوردن آت و آشغالهایِ امروزین (junk food), شکر فرا-اندازه, چربی فرا-اندازه. سرگرمی با ابزارهای رایانهای و
گوشی و ... بجای انجام کارهای طبیعی که میلیونها سال پیشینگی دارند, پدید آمدن نُرمهایِ اجتماعی که وابسته به تکنولوژی هستند. برای
نمونه میگویید ریشخند و مسخره میشده, ولی با چه معیارهایی و این معیارها آیا در نبود رسانههایِ نُوین و امروزین میتوانستهاند این اندازه فراگیر
باشند؟ (دختری که پس از زورگوییها اینترنتی خودکشی میکند).
همهیِ اینها غیرطبیعی میباشند و یک به یک اثرها و تاثیرهایی دارند که تنها بخشی از آنها (نوک کوه)
بازشناخته شدهاند. چنانکه بایست دانست, همهیِ دانستگان شناختشناسانه در چهار دسته میافتند:
١- چیزهاییکه میدانیم میدانیم.
٢- چیزهاییکه میدانیم نمیدانیم.
٣- چیزهاییکه نمیدانیم میدانیم.
٤- چیزهاییکه نمیدانیم نمیدانیم.
بخش بسیار گستردهتری از این اثرها در همان دستهیِ چهارم (تنهیِ کوه) میباشند و پیامد
برهمکنشهایِ اجتماعی بسیاری درهم پیچیدهای میباشند که پُرگاه نمیتوان هتّا سرنخ آنرا برنگریست.
این فاکتورهای گوناگون, شیوهیِ خوردن, شیوهیِ زیستن, نُرمها و برخوردهای اجتماعی,
شیوهیِ کار کردن, شیوهیِ رقابت کردن, شیوهیِ بزرگ کردن فرزاندن, شیوهیِ مراقب از سالخوردگان و ...
همهیِ اینها اثرهای یکراست (چاقی, تنبلی, برانگیختگی) و نایکراست (افسردگی, احساس ناتوانی و فروماندگی, ناخوشنودی از زندگی, ...) دارند
و ازهمینرو, تنها یک پیشآمد نیست که امروزه بیماریهایِ روانی این اندازه گستردگی یافتهاند; این در همسنجی با زندگی سادهیِ تیرههای نخستینی.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
اگه واقعاً قصد خودکشی دارید باید بدونید که این حق شماست. بدن شما متعلق به شماست و شما هر زمان که دلتون بخواد می تونید به زندگی خودتون پایان بدید. اصلاً مرگ پایان همه دردها و ناراحتی هاست. به حرف بعضی ها هم گوش ندید که میگن میرید جهنم و کبابتون می کنن. بهشت و جهنمی در کار نیست. سراسر هستی پوچه، نه معنایی داره و نه هدفی. چند تا رباعی از خیام در این خصوص برای شما نقل میکنم :
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نی نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جلال و جاهش نفزود
از هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
زمانه خیلی به آدم سخت می گیره. اما تنها راهی که میشه از روزگار انتقام گرفت اینه که آدم خوش باشه و غصه نخوره. از خودکشی با قرص برنج هم بهتره صرف نظر کنی چون ممکنه نمیری و به خودت و دیگران آسیب بزنی. یادمه چند سال پیش توی روزنامه خوندم که یه کشاورز ژاپنی با قرص برنج خودکشی کرده بود. برده بودنش بیمارستان و معدش رو شستشو دادن و هرچی تو معدش بود بیرون کشیدن. یارو زنده موند اما از بخارات محتویات معدش حدود 50 نفر از کارکنان بیمارستان مسموم شدن و از هوش رفتن.
به هر آدمی فقط یک بار فرصت زندگی کردن داده میشه و وقتی که این زندگی تموم بشه بعدش دیگه هیچی نیست. زندگی مثل یه سرمایه ست. خب چرا آدم از این سرمایه استفاده نکنه و اون رو هدر بده. همه چیز بر میگرده به حسی که خود فرد داره. یک آدمی ممکنه در کمال آزادی و رفاه همه دنیا رو تیره و تار ببینه و یک آدم دیگه ای توی چار دیواری زندان احساس سرخوشی کنه. دنیا نه زشته و نه زیبا. اگر احساس خوشحالی و رضایت داشته باشید دنیا براتون زیبا به نظر می رسه و اگر احساسات منفی داشته باشید همه چیز زشت و احمقانه به نظر میاد. گاهی اوقات گذشت زمان مشکلات رو حل میکنه. این احساسیه که شما الان دارید اما ممکنه تا سال دیگه حال بهتری داشته باشید. من خودم وقتی 20 سالم بود خیلی از اوقات آرزوی مرگ میکردم. اما الان که چند سالی از اون دوران گذشته به افکار و رفتارهای اون زمان خودم میخندم. فکر می کنم که چقدر بچه بودم و فکر می کردم که همه مشکلات باید فوراً حل بشه. اگر توی شرایط بدی هستید سعی کنید یک کار مفید انجام بدید. از تنبلی پرهیز کنید. از کارهایی که برای جسم و روح شما ضرر داره اجتناب کنید. برای خودتون مشغولیت ایجاد کنید. ورزش کنید ، مطالعه کنید یا به دیگران کمک کنید. اگر احساس بی مصرف بودن به شما دست میده سعی کنید کاری بکنید که برای جامعه مفید واقع بشید. کار مفید به شما احساس بهتری میده. برای درمان مشکل روحی تون باید به یک روان پزشک خوب مراجعه کنید. من کاری که می تونم برای شما بکنم اینه که یک روان پزشک خوب به شما معرفی کنم. حتماً بهش مراجعه کنید چون دکتر خوبیه.
دکتر ماهیار آذر ، متخصص اعصاب و روان
تهران - عباس آباد - خیابان بخارست - کوچه 11 - بن بست نیلوفر - پلاک 1 - طبقه دوم
88722419 - 88101385
تو مر دیو را مردم بد شناس
با وجود اینکه از طرف خانواده تشویق میشدم به زندگی فعال اجتماعی (البته با ارزشی ها که در دوران کودکی من از آنها بدم نمی آمد!) باز هم گوشه خانه را میپسندیدم. روبروی خانه ما پارک است و من هر روز به پارک میرفتم ولی در بازی ها نخودی بودم! (البته احساس تحقیر بهم دست نمیداد) هر روز به مسجد میرفتم و در دوره ابتدایی حافظ جزء 30 قرآن شدم که الان هیچی ازش یادم نیست! تا سوم راهنمایی همین رویه بود تا اینکه کامپیوتر اومد! دیگه نه خبری از پارک بود نه خبری از دوستان ارزشی (ضد انقلاب شدم!) نه علاقه ای به مسجد رفتن (البته از 2 سال قبل دیگر مسجد نمیرفتم و نماز نمیخواندم ولی روزه میگرفتم) و به جاش بعد از مدرسه گیم نت بعد از گیم نت کامپیوتر تا زمان خوابیدن!
من چون به جبر اعتقاد دارم همه چیز را معلول چیزهای قبلی میدانم و اگر خودم را علت آن بلایی میدانم که سر آن دختر آمده در عین حال رفتار خودم را معلول شرایطم میدانم. رفتار اون دختر هم در واقع علت شرایطی بود که برای من پدید آورد و خودش معلول شرایطی دیگر. البته هر دو ما از ژن و محیط تاثیر میگرفتیم و فقط خودمان علت و معلول خودمون نبودیم. پس یک میلیارد بار دیگر من بمیرم و زنده شوم باز هم همین کار را میکنم چون این مسیری هست که سرنوشت برای من تدارک دیده.
البته ریشخند و مسخره شدن من انقدر بزرگ نبود که رسانه ای شود! 3 علت کلی داشت:
1-بدشانس بودن من از نظر برخورد با یک دیوانه.
2-رفتار دیوانه وار آن دختر با دیگران که موجبات تمسخر من را فراهم کرد.
3-زبان و رفتار گزنده اواخر او که به من فشار بسیاری وارد کرد.
لینکی که دادید دقیقا علت رفتار 3 سال پیش من را معلوم کرد:
قلدرکشی=زمانی است که قربانی اقدام به کشتن فرد فلدر مینماید.
و در مورد من بعد از آن:
تا خودش را اعدام کنند تا از زندگی همراه با بدشانسی خلاص شود.
Moshref (06-07-2015)
بجای پند و نصیحت منطقی حرف زدید. همین که میگید خودکشی حق من است یعنی سطح درک و فهمتان از زندگی بالاست.
خیام انسان بسیار مفیدی بود و شعرهایش بسیار زیباست. چنین آدمی آمدنش باعث آگاهی و رفتنش کمبودی هست که احساس میشود. حرف های خیام راجع به آدم های معمولی صحیح است اما راجع به خودش اصلا!
پیشنهادهایتان منطقی هست ولی مشکل من اینجاست که احساس میکنم نیرویی خارجی (نه افراد که بگید اسکیزوفرنی دارم) از نوع ماوراالطبیعی هست که مرا به بازی گرفته!
باورتان نمیشود وقتی که دستگیر شدم همه چیز بر علیه من بود! بازپرس کونی میخواست به هر نحو که شده من زندانی بشم! حرومزاده اسم بیمارستان های روانی را از بد به خوب نوشته بود! ولی آخرش چی شد؟! من تو بهترین بیمارستان روانی دولتی بستری شدم! جالبتر اینکه این بیمارستان با شهرداری قرارداد داشت و در حالی که طبق قوانین شهرداری هزینه بستری را باید خانواده من میداد شهرداری داد!
بدون تاییدیه پزشکی قانونی ترخیص شدم! با هر وکیلی صحبت کردم گفت اگه تبرئه بشی باید دیه رو بدی! باید خسارتی که از لحاظ جایگاه به کافی شاپ زدی باید بدی! نه دیه رو دادم نه خسارت کافی شاپ رو! دادگاه تجدید نظر هم رای دادگاه بدوی را تایید کرد!
انگار یک نیرویی منو به بازی گرفته! ابتدا شرایط رو برای ضرب و شتم آن دختر فراهم میکنه (زنگ زدن موبایلش) بعد میگه وقتی من بخوام تو زندانی نشی و یک قرون هم پرداخت نکنی همونی میشه که من میگم حالا هرچقدر هم که خانواده دختره کونشونو پاره کنن و وکیل بگیرن و رئیس کافی شاپ داد و هوار کنه و بازپرس عقده گشایی کنه باز هم در نهایت کیر منم نمیتونن بخورن چون قدرت من از همه اینا بالاتره!
حالا همین قدرت بالاتر تصمیم داره خار منو بگاد با این بازیها! راه فراری هم جز خودکشی نمیبینم که تاکنون موفق نبوده! یه بار دیازپام میخورم دکتر میگه اگه زنده بمونه کبدش از کار میفته که نیفتاد! یه بار ریسپریدون خوردم که دکتر گفت تحت نظر باشه و هزار دستگاه بهم وصل کردن و پیش بینی به کما رفتن من توسط دکتر رخ نداد! عصبانی شدم و با پا زدم به شیشه پام جر خورد و وقتی دکتر داشت بخیه میزد با تعجب به پرستار گفت "خیلی خوش شانسه که پاش فلج نشد درست از بقل تاندون پاش رد شده"!
به سرم میزد که نماز بخونم و از الله تشکر کنم چون فکر میکردم اینا کار خداست! بعد نماز خوندنم همیشه اتفاقات بد میفتاد که فهمیدم همون نیرو داره بهم میگه الله خر کیه؟!
امیدوارم که این بازی همین امسال با خودکشی من تموم بشه چون واقعا ازش خسته شدم.
ویرایش=در مورد دکتر هم از معرفی ممنونم ولی من خودم بیمار دکتر تولایی هستم که روانپزشکی به مهارت ایشون توی ایران از انگشتای یک دست هم فراتر نمیره. پیش روانشناس هم رفتم که 2.5 سال پیش ویزیتش 100 هزار تومن بود و هیچ گهی نخورد!
ویرایش از سوی m@hdi : 06-06-2015 در ساعت 11:07 PM
Moshref (06-07-2015)
چند روز خبری ازت نبود من گفتم حتما مهدی خودکشی کرده!
m@hdi (06-07-2015)
Moshref (06-07-2015)
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"و من الناس من یجدل فى اللّه بغیر علم و یتبع كل شیطان مرید (3)
كتب علیه انه من تولاه فانه یضله و یهدیه الى عذاب السعیر (4)
یاایها الناس ان كنتم فى ریب من البعث فانا خلقناكم من تراب ثم من نطفه ثم من علقه ثم من مضغه مخلقه و غیر مخلقه لنبین لكم و نقر فى الارحام ما نشاء الى اجل مسمى ثم نخرجكم طفلا ثم لتبلغوا اشدكم و منكم من یتوفى و منكم من یرد الى ارذل العمر لكیلا یعلم من بعد علم شیا و ترى الارض هامده فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت و انبتت من كل زوج بهیج (5)
ذلك بان اللّه هو الحق و انه یحى الموتى و انه على كل شى ء قدیر (6)
و ان الساعه آتیه لا ریب فیها و ان اللّه یبعث من فى القبور (7)
و من الناس من یجدل فى اللّه بغیر علم و لا هدى و لا كتاب منیر (8)
ثانى عطفه لیضل عن سبیل اللّه له فى الدنیا خزى و نذیقه یوم القیمه عذاب الحریق (9)
ذلك بما قدمت یداك و ان اللّه لیس بظالم للعبید (10)
و من الناس من یعبد اللّه على حرف فان اصابه خیر اطمان به و ان اصابته فتنه انقلب على وجهه خسر الدنیا و الاخره ذلك هو الخسران المبین (11)
یدعوا من دون اللّه ما لا یضره و ما لا ینفعه ذلك هو الضلال البعید (12)
یدعوا لمن ضره اقرب من نفعه لبئس المولى و لبئس العشیر (13)
ان اللّه یدخل الذین آمنوا و عملوا الصالحات جنات تجرى من تحتها الانهار ان اللّه یفعل ما یرید (14)
من کان یظن ان لن ینصره اللّه فى الدنیا و الاخره فلیمدد بسبب الى السماء ثم لیقطع فلینظر هل یذهبن كیده ما یغیظ (15) و كذلك انزلناه آیات بینات و ان الله یهدى من یرید (16)الحج"
"کسی بود گمان می دارد که نشود یاری می کندش خداوند در نزدیک هم واپسین باز بایست کمک می گیرد به وسیله ای سوی آسمان پس بایست پاره می کند{وسیله را}باز می نگرد اینجا می برد چاره اش چه خشم می دارد ُ15 "
بهترین روش همانیست که خداوند گفت اگر گمان می داری خداوند یاریت نمی کند برو از بلندی خودت را پرت کن ببین یا خودت را گردن آویز کن
پناه بر خداوندی که خودخواهان ناباور به خودش را هر چند خودکشی کنند بد می دارد که بهشان پیشنهاد خودکشی می دهد
اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین ایاک نعبدوایاک نستعین اهدناالصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین پناه می برم به خداوندازسرکش خیلی رانده به نام خداوندمهرگسترخیلی مهربان پسندیده گفتن براخداوندپرورنده جهانیان مهرگسترخیلی مهربان دارای روزی آییندار آره ای تورا بنده ایم هم آره ای تورایاوری می خواهیم نشان بده مان راستراه خیلی پابرجاشده راستراه کسانی سراسر بخشانيشان دیگری خشمهاشده برشان هم نه گمراهان
خب من هم میخکوب میشدم چرا اینطور نشدم؟ junk food چه ربطی به روان داره؟ در اثر زورگویی مجازی خود کشی؟ خاک بر سر کلا به دنیا اومدنش یک اشتباه بوده. خوبه که خودش اصلاح کرد. اینترنت فقط کارها رو سریع و راحت میکنه از جمله پروسه تحقیر و درماندگی. اگه 30 سال پیش بود چه بسا در محیط آموزشی این اتفاق میفتاد....But
راستی شرمنده اینقدر دیر شد شما پرخاش و عرض اندام نمیکنی آدم احساس اضطرار نمیکنه جواب بده.
پنهون از شما نباشه خود من هم که هشت سال در راه بقراط دادم و الان تو طرحم ده ها بار به این فکر کردم که اصلا شاید پزشکی از بیخ و بن اشتباه بوده! به ژنوتیپ های ضعیف اجازه بقا داده شده! واکسیناسیون های همگانی انجام شده! به هر حال دیگه خیلی دیره و راه برگشتی نیست!
بار ها به این فکر کردم که آیا تکنولوژی باعث آسایش بشر شده؟
حیات از همون اول بر پایه تکامل عمل کرده. میلیون ها سال هی تنازع برای بقا و تولید مثل... تا اینکه یک اشتباه بزرگ! هوش! از اون موقع تا الان هم هی استثمار و طمع و غارت و کوته بینی و بی مسولیتی هم در قبال طبیعت هم همنوع!
در قبال طبیعتو که بلدین: انقراض گونه ها. گرمایش زمین. به هم خوردن سیکل های عناصر. زمین خواری. همینجور پیش بره موجود زنده ای باقی نمیمونه الا انسان و گونه های غذایی/خانگی/سواری. واقعا انسان به سرطانی شبیهه که به جون زمین افتاده. متاستاز؟ check. تولید سموم؟ check. کاهش تنوع؟ check.
در قبال همنوع رو هم که بلدین. با یه مثال بگم: از دهه 80 که کمونیسم از مد افتاد چه چیزی رفت به مقام آدم بد فیلم ها؟ Corporations +Governments یعنی همون مراکز قدرت و سایبر پانک شکل گرفت. چیزی که از زمان شروع زندگی اجتماعی بشر بوده و هستش. چپاول بقیه توسط شاه خان صاحب سرمایه و شورای خلق! در اینجا دیگه تسلط کامل بشر به طبیعت مطرح نیست و تسلط پر بازده ترین های بشر به بقیه هستش. همین میشه جنگ و فقر و بیکاری و رقابت حیوان گونه میان (مثلا) بهتر از حیوان ها.
در level سوم هم پس از بشر علیه طبیعت و قدرتمندان علیه ضعفا با آینده ای در خطر به خاطر superintelligence رو به رو میشی. پدیده ای که به تنهایی میتونه کلللا بشرو دور بزنه و "اخلاقیات" و "انگیزه های انسانی" کلللا براش بی معنی هستن. چیزی که میتونه هم باعث خوشبختی بشر بشه هم باعث انقراض. یکی از توجیهات پاردوکس فرمی.
غرض اینکه تکنولوژی به خودی خود بد نیست فقط یک ابزاره و چهار چیزی که نام بردید از کوته فکری و بی مسولیتی و نادانی بشر حاصل میشه. شما ول کنی بری جنگل زندگی چقدر میتونی دوام بیاری؟ منظورم شرایط سخت نیست. منظورم قبل از رسیدن بولدوزره! مشکل تکنولوژی آدمهان و مشکل آدمها غریضه ای که بنیان حیات روش استواره.
I am a degenerate
Anarchy (06-25-2015)
شکیبایی من بالا است! (:
تکنولوژی بی هیچ گمانی به افزایش آسایش آدمی انجامیده (آنچه اینجا نکتهیِ
گفتمان میباشد این است که کمی بیش از اندازه هم به آسایش آدمی افزوده.)
هوش در همهیِ جانداران داریم, در آدمی تنها بیشتر. آنچه شما گناه هوش میبینید در گفتمان تکنولوژی همان شهرمندی/تمدن میباشد که مایهیِ پیدایش
بهرهکشی, آز, دُزدی, کوتهاندیشی و بی مسئولیتی بوده است. شهرمندی در جای دیگر مایهیِ پیدایش امنیت, آسودگی و مسئولیتپذیری نیز بوده است.
در راستای فرگشت تکنولوژی, سیستمی بجا میماند که تنش کمتر و کارایی (efficiency) بالاتر داشته
باشد. ازینرو, چیزهاییکه شما نام بردید مانند بیکاری, نداری, جنگ و ... همگی میتوانند بخوبی و بفرزامی بدست
پژوهشگران و دانشمندان و فندسالاران از میان بروند (چراکه بازدهی پایین دارند), ولی دورنمای تکنولوژی (نابودی آدم یا آدمیت) یکسان بماند.
ابرهوشواره (superintelligence) کنترلپذیر نیست و کسانیکه در این زمینه میپژوهند خود بخوبی به این نکته آگاهاند, هر آینه بر پایهیِ این سخن
که گرچه احتمال بسیار ریزی در پدید آوردن و کنترل هوشوارهیِ دوستانه / friendly AI هست — در این بخش خودفریبی بالایی در محاسبهیِ این
احتمال "ریز" دیده میشود — و چون اگر ما نکنیم, دیگران میکنند, پس بگذارید خود ما بکنیم چه بسا زد و همانی هم شد که میخواستیم ¹.
این خود یک نمونهیِ بسیار خوبی از گـستاخی ِ پژوهشگران و دانشمندانی است که روزانه با سرنوشت و آیندهیِ آدمی قمار میکنند.
مهم نیست که تکنولوژی به خودی خود خوب باشد یا بد, آنچه مهم است این میباشد که در نبود تکنولوژی [های نوین], خود
به خود اگر نه همه, دستکم بخش بسیار گستردهای از گرفتاریهایِ نامبرده و پرداخته شده از میان برداشته خواهند شد.
¹
Not Acceptable!
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)