دوست عزیز یخورده قدیمی فکر نمیکنی؟
بنظرم این حرفها و داستانها مال یخورده قدیم تر بوده ها!
مثلا اون فیلمی که چارلی چاپلین بازی میکه که گویای اعتراضی نسبت به این واقعیته که انسانها دارن به چرخ دنده ها و مهره های بی ارزش و بی اراده ای در دنیای صنعتی تبدیل میشن. اون فیلم که توی کارخونه کار میکنه!
ولی میدونیم که اون زمانها هراس از این روند و پدیده ها خیلی بیشتر و جدی تر بوده و خب معقول هم بوده.
الان هم نه بگم چنین پدیده ها و خطرات و عوارضی وجود ندارن، اما بنظر میرسه روند تاریخ نمیتونست اونطور هم بمونه و نسبت به وضعی که در اینطور فیلم ها و افکار بیان میشد در کل خیلی تغییرات و پیشرفت ها و بهبودها رو داشته.
الان علم و فناوری از خیلی جهات هم به آزادی و افزایش کیفیت زندگی و اوقات فراقت و فرصت ها و اختیارها و انتخاب های انسان ها میشه گفت کمک کرده.
البته از کشور به کشور تفاوت میکنه. مثلا در چین کارگرهای زیادی مجبورن در کارخانه ها با حقوق کم و شرایط کاری سخت کار کنن. ولی خب مثلا خیلی جاهای دیگه هم اینطور نیست. خیلی آدمها هم از رفاه و زندگی راحت تری بهره مند شدن. به هوش و ارادهء خود آدم هم بستگی داره خب. نه؟
البته منم این تفکر رو که فناوری مثلا به زودی ما رو به ابرانسان تبدیل خواهد کرد و همه یا اکثر انسانها خوشبخت خواهند شد و این حرفا، احمقانه می یابم، ولی احتمالی هست که در آینده ممکنه، اما در حال حاضر تا اینجا باید گفت که پیشرفت علم و فناوری وضعیتی بینابین رو ایجاد کرده که میزان بهره برداری مفید ازش به خود آدمها هم بستگی داره. از شخص به شخص متفاوته. شما اگر سعی کنی فناوری رو مسلط بشی، اگر هوشت خوب باشه، دانشمند باشی، دانشجو و محقق باشی، با اراده باشی، در دنیای امروز میتونی جایگاه و کیفیت زندگی بهتری بدست بیاری. بهرصورت اگر میخواستی در گذشته و در طبیعت هم زندگی کنی، هزینه ها و محدودیت ها و زحمت ها و یادگیری و قدرت و مهارت و نیازها و خطرات خودش رو داشت. در حال حاضر میبینیم که میانگین عمر بشر هم از 40 سال به 80 سال رسیده، که البته بطور کلی و به این راحتی نمیشه گفت قطعا یعنی میزان خوشبختی همه هم به همین نسبت زیاد شده، اما بهرحال خودش گویای قدرت و پتانسیل فناوری برای در خدمت انسان بودنه.
بهرحال بنده دلایل کافی برای مخالفت با پیشرفت فناوری نمیبینم. این مخالفت بیهوده، ناممکن، و حتی خطرناک و مضره. در این شرایط بهرحال چاره ای جز همراه شدن با این مسیر نیست و تنها میتونیم تاحدی کنترل و هدایت و شکل دهی نسبت بهش داشته باشیم و خودمون رو بهش مسلط کنیم و باهاش تطبیق بدیم. در هر زمانی هم انسان باید همین کار رو بکنه و اون تطبیق دادن و سازگار کردنه و کنترل کردن فقط تاحد ممکن و بر اساس آگاهی و خرد، نه از روی ترس و توهم و افسانه.