• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 329

    جُستار: گفتگوهایی پیرامون مدرنیته و سنت

    Threaded View

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      ببنید داریوش گرانقدر، شاید نگاه شخصی من به اسلام بعنوان دین این مرز و بوم
      قدری کارکردگرایانه باشد ولی اصل آنچیزی که میگویم نه، بحث کارکرد اینجا مطرح است
      چراکه معیار طرف مقابل است و من اگر از معنویت قرون وسطی در اروپا برای شما بگویم
      متهم میشوم به اینکه از یکسری منابع اشرافی یکطرفه به قاضی رفته‌ام و ما از حال روزانه‌یِ
      طبقات فرودست که خبر نداریم. اینست که باید برویم به سراغ قدرت نظامی و کلونیسم
      و برده فروشی تا گوش طرف مقابل را داشته باشیم.

      نکته دیگر اینکه ما درباره‌یِ کارکرد بهتر و بدتر صحبت نمیکنیم بلکه داریم درباره‌یِ زندگی و
      مرگ صحبت میکنیم، با این روند نوع بشر به سمت نابودی پیش میرود چراکه هیچ چیز
      قابل کنترل نیست، از مصرف منابع گرفته تا زاد و ولد تا تکنولوژی. البته گزینه‌یِ دیگری هم
      هست، آنهم اینکه خیلی ساده چراغ‌ها را خاموش کنیم و سرنوشت بشر را که از هم اکنون
      به وسیله‌یِ خرد برای ما روشن شده را قدری جلو بیاندازیم. لازم هم نیست که به هیچ وجه
      این رفتار دردناک باشد و حتی نیار به اتونازی باشد، فقط کافی‌ست تا تولید مثل را متوقف کنیم.
      این راه حل نه «کارکردگرایانه» است و نه با توجه ما به درد و رنج بشر و خرد منافاتی دارد.
      و من البته این سوال را هم میخواستم برای دوستام مطرح کنم که نگرانی برای نوع بشر
      و نگرانی از عصر یخبندان برای چیست؟ اصلا بیایید اینجا رای بگیریم ببینیم آیا اینجا کسی
      اصلا حاضر هست شخصا تولید مثل کند و کودکی را پس بیاندازد که بعد بخواهد نگران سرنوشت
      سرمایه‌یِ ژنتیکی خود باشد، نگرانی برای بقای نسل بشر تا عصر یخبندان دیگر باشد برای بعد از آن.

      نکته بسیار مهم دیگر که من در پست‌هایِ قبلی سعی در بیا آنرا داشتم اینست که برای
      بکارگیری خرد نیاز است به اینکه پای شما روی زمین سفت باشد، در روی هوا از انسانیت
      و حقوق بشر سخنراندن هیچ معنایی ندارد و اگر دین نماد کودکی انسان است اومانیسم
      نماد بازگشت به دوران جنینی‌ست، نه بزرگ شدن آن کودک. من در پست‌هایِ ابتدایی من
      با شما در این جستار سعی در توضیح همین را داشتم. اینکه خرد در بهترین شکل هم خود
      قادر به حل تمام اختلافات نیست و اینکه اگر امروز حقوق بشر باد هواست، اگر دولت‌ها روز بروز
      بزرگتر میشوند، و اگر پیمان‌هایِ بین المللی مثل عهدنامه‌یِ ژنو کاغذپاره‌ای بیشتر نیستند
      و اگر امروز جنگ‌ها سرد و همیشگی هستند و وقتی گرم میشوند، میشوند جنگ تمامعیار. همه
      و همه بخاطر همین تلاش عجولانه برای جایگزین کردن سنت با خرد است. این‌ها نه بخاطر
      سوءاستفاده‌یِ یک عده و بخطا رفتن پروژه که دقیقا نتیجه‌یِ منطقی ساخت و ساز روی هواست.
      ما روی زمین زندگی میکنیم و به قوانین این جهانی برای زیستن در آن نیازمندیم؛
      ببینید شما (و امیر) مواردی را بصورت رگباری مطرح می‌کنید که پرداختن به همه‌ی
      آنها یکجا و به صورت کلی ممکن نیست. من همیشه تا جایی که توانسته‌ام از پرداختن
      به گزاره‌های اینچنینی که نام شان را میکروفکت قراداد کرده‌ام گریزان بوده‌ام
      چرا که باعث هدر رفتن انرژی و به بیراهه رفتن ِ بحث ‌می‌شود (کاری که آرش
      می‌کرد و می‌کند) ولی در اینجا گویا چاره‌ای جز این نیست.

      مثلا اینجا:
      اینکه خرد در بهترین شکل هم خود
      قادر به حل تمام اختلافات نیست
      کدام اختلاف‌ها راسل جان؟ اگر منظورت این است که خرد نمی‌تواند راه‌حلی نهایی برای مسائل ِ
      گریبانگیرِ انسان‌ها ارائه کند، باید گفت که کی و کجا خرد چنین ادعایی داشته است؟ مسلم است
      که برای به تفاهم رسیدن در مورد یک راه ِ حل شما به سادگی می‌توانید با حذف ِ تمامی ِ مخالفان
      خیال ِ خودتان و همگی را راحت کنید؛ با اینحال مشکل زمانی آغاز می‌شود که شما بخواهید تفاهم
      را با حداکثر میزان ممکن از «افراد» همراه ِ خود نگهداری کنید!

      کدام معاهده‌ی بین‌المللی بوده که کاغذپاره‌ای بیش نبوده؟ معاهدات ِ میان ِ صلیبیون کاغذ پاره نبود؟
      معاهدات ِ میان ساسانی‌ها و رومی‌ها چطور؟ موضوع این است که من گمان می‌کنم شما توجه
      چندانی به تاریخ ندارید راسل گرامی، وگرنه شرارت ِ دولتی هیچ ارتباطی با مدرنیسم ندارد و علارغم
      تغییر در فرمهایش، کماکان در ماهیت‌اش همان است که بوده.

      در مورد نظرخواهی پیرامون بچه آوردن هم، من استقبال می‌کنم؛ شما را نمی‌دانم، ولی خودم
      به فکر ازدواج و به دنیا آوردن حداقل چهار فرزند هستم؛ پدر من بی‌دین و من هم کافر مهدورالدم
      هستم، اما خوب به خاطر دارم نگاه مغرورانه و اِفتخارآمیز پدرم به خودم را و وقتی الان آن را به خاطر
      می‌آورم، می‌فهمم که آن زمان برای من چیزی ارزشمندتر از همان تحسین ضمنی پدر نبود و او هم
      به همین ترتیب منظره‌ای برایش زیباتر از تماشای فرزند نیکی که تربیت کرده و به جامعه تحویل داده
      نبوده. ایرادی که در شما هست این است که تصویری مسطح از زندگی و جهان می‌سازید و آنقدر
      در رفتن به سوی کلیت افراط می‌روزید که بخش اعظم ِ سایه‌روشن‌ها از نظر شما پنهان می‌شوند،
      چنانکه در نهایت بدیهیات نیز برای شما لازم‌الاثبات می‌شوند.

      من همانطور که گفتم سنت بخشی از تجربه‌ی تاریخی حیات بشری بوده و مدرنیسم هم؛ هر دو در تلاشی
      مداوم و به قولی، هگلی به سوی هرچه بیشتر شدن عقلانیت در جنبه‌های مختلف. به همین خاطر است
      که مدرنیسم آسیب‌های خود را، از جمله رپرهای گوش‌خراش(!)، به عنوان بخشی از خود می‌شناسد و
      در تکاپو برای یافتن راه حلی می‌شود؛ نه همچون سنت به دنبال به زباله انداختن ِ آنها و پاک کردنِ صورت
      مساله نمی‌رود.اگر تجربه‌ی تاریخی سنت این اندازه که شما می‌گویید موفق بوده، از درون‌اش مدرنیسم
      زاده نمی‌شد، بنابراین برای من چندان نجات بشریت از «نابودی» اهمیت ندارد وقتی که پای تکرار در میان
      باشد. من بعید می‌دانم شما هم چندان بطور معتقد باشید که راه حل ِ نهایی در بازگشت به سنت باشد
      و سنت قرار است و می‌تواند بشریت را از نابودی نجات دهد، شواهدش هم مکرر در نوشته‌های خودتان
      یافت می‌شود:
      مساله کارایی نیست. کارایی در همه‌یِ ایدئولوژی‌هایِ مدرن هست. بله در نازیسم علم
      و تکنولوژی شدیدا وجود دارشته ولی وجه تمایز آن است که مهم است. چیزی که آنرا شر
      متجسد کرده در حالی که بولشویسم با صدها میلیون کشته شده اشتباه کوچکی در تاریخ !!
      تمام این شاخصه‌ها در لیبرالیسم و وجود دارد آنقدر که کسی مثل گولدبرگ آن‌ها
      را یکجا جمع کرده، در کتابی بنام Liberal Fascism.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (05-24-2015),undead_knight (05-27-2015)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گفتگوهایی پیرامون خردگرایی
      از سوی Dariush در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 68
      واپسین پیک: 03-10-2017, 01:54 AM
    2. پاسخ: 200
      واپسین پیک: 12-07-2015, 12:19 AM
    3. گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک
      از سوی Mehrbod در تالار ادبسار
      پاسخ: 129
      واپسین پیک: 11-30-2013, 12:15 PM
    4. هم‌اندیشی پیرامون گسترش خردگرایی
      از سوی Mehrbod در تالار هماندیشی
      پاسخ: 69
      واپسین پیک: 04-05-2013, 08:46 PM
    5. پاسخ: 44
      واپسین پیک: 03-20-2013, 11:51 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •