نوشته اصلی از سوی
Dariush
جدی جدی این سخنان دارد مایه نگرانی میشود!
جدا از اینکه فکر ِ بازگشت دست جمعی انسانها به «مام ِ طبیعت» به خودی خود نشانگر توانِ بالای خیالپردازی شخص متفکر
یا اندیشمند دارد، من نمیدانم شما آن ماشین زمانی که ما را یکراست میبرد به 30 هزار سال ِ پیش، نه کمی عقبتر و نه
کمی جلوتر را از کجا آوردهاید!
بیشتر فرگشت آدمی در زمانهیِ شکارچی-گردآوری او گذشته است و ازینرو بیشترین سازگاری را آدمی با این زمانه دارد.
نوشته اصلی از سوی
Dariush
مهربد البته خوب میداند که طبیعت قطعیت ندارد، خوب میداند که آخرین عصر یخبندان به کمتر از 50 هزار سال پیش بازمیگردد،
خوب میداند که ناشناختهترین مجهولات برای انسان، هتا با تمام حجم دانشی که اکنون در اختیار دارد، شرایط جوی، آیندهی زمین،
پیشبینی رخدادهای طبیعی و ... است، خوب میداند که خودِ اجتماعات و مدنیت چه کارکرد گستردهای در تاریخ بشریت داشتهاند
با اینحال همچنان ترجیح میدهد بر موضع خودفریبانهی خویش پافشاری کند.
این یخبندانهای کنونی با یخبندانهایی که از چند میلیارد سال پیش (همراه با پیدایش زمین) پدید آمدند متفاوتاند
و نه دربرگیرندهیِ همهیِ زمین میشوند, و نه آن اندازه کشندگی دارند. درسته در بخشهایی بویژه شمال
و سردسیر میتوانند کشنده باشند, ولی پراکندگی جمعیت بی هیچ گمانی از نابودی بشر پیش میگیرد.
در سرانجام کار این استدلال که اگر ما به زندگی طبیعی بازگردیم ریسک در کار است و شاید نابود شویم, پس بگذارید
به راه همین تکنولوژی برویم (و با قطعیت نابود شویم) بروشنی منطقی نیست. ریسک طبیعت برخاسته از یکسانانگاری
طبیعت و بخت و پیروی از همهیِ احتمالات بی سو گیری این یا آن است, هنگامیکه ریسک تکنولوژی برخاسته
از گسترش هدفمند او و در پیروی از احتمالات سودمند برای تکنولوژی (و در پایان زیانمند برای آدمی) است:
یکی هدفمند (در نابودی), یکی بیهدف (و شاید نابودی).
به دیگر زبان, اگر سخن شما را ما از این فراتر نیز ببریم, میتوانیم با قطعیت بگوییم که در نبود تکنولوژی,
بشریت در چند میلیارد سال آینده خواه ناخواه نابود میشود, ب.ن. با رو به سرد رفتن خورشید. پس اینجا ما یک
قطعیت در نابودی بشریت داریم, ولی یک بازهیِ زمانی بسیار بالاتری برای زندگی او نیز در دست داریم.
در دست دیگر ولی, ما میتوانیم ببینیم که با گسترش تکنولوژی در کمتر از چند سده — یا به برآوردهایی
چند دهه — این راه چند میلیارد/میلیون ساله بتندی پیموده شده و یا گونهیِ آدمی از ریشه نابود
میگردد, یا آنچه ما "آدم" میشناسیم دیگر هستی نداشته و با چیزی دیگر, برای همیشه جایگزین خواهد گشت.
پس در این نگاه, همچنان بازگشت به طبیعت گزینهیِ خواستنیتر میباشد و چنانکه کازینسکی در
همین باره میگوید, ما نمیتوانیم همهیِ مشکلات را یکجا و همزان حل کنیم, آنچه امروز میتوانیم حل
کنیم مشکل تکنولوژی از راه ستیز و نابودی آن است و دیگر مشکلها همانند آنچه اینجا پرداختین از
روی بسیار کمتر مبرم و فوری بودن, در زمان خود و شاید بدست دیگران و آیندگان بتوانند گشوده شوند.