Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
خودکشی نکنم چیکار کنم؟!
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 111

    جُستار: خودکشی نکنم چیکار کنم؟!

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور دوم
      Points: 10,544, Level: 68
      Level completed: 24%, Points required for next Level: 306
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      m@hdi آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2013
      نوشته ها
      537
      جُستارها
      88
      امتیازها
      10,544
      رنک
      68
      Post Thanks / Like
      سپاس
      610
      از ایشان 669 بار در 345 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها
      آخه مردنی کسخل، برو دنبال قدرت!
      هرچی که میتونی.
      لاغرمردنی هم هستی خب از کسخل بودن از تنبل بودن خودته. البته احتمالا!
      من تا اول دبیرستان اینقدر ضعیف بودم که دیگران همش بهم زور میگفتن. دیدم دیگه نمیشه، خشمگین شدم، مصصم شدم، تصمیم گرفتم اراده کردم رفتم ورزش شدید کردم زورم زیاد شد توی دبیرستان دیگه وضعیت تغییر زیادی کرد. بعدها رزمی هم رفتم (کنگفوتوآ) و قوی هیکل تر شدم.
      این راه البته یک شبه و راحت نیست. برای کسانی که هنوز با کسخل بودن حال میکنن نیست. باید واقعیت گرا بشی، مرد بشی، بجای سیر کردن در افسانه و رویاها و آرزوهای دست نیافتنی دنبال عمل بری. دنبال هرچیزی که میتونی در دسترسه. مرد رویارویی با واقعیت ها بشی.
      یه راه دیگه هم علم و تخصص و اینهاست.
      این دور و زمونه که با وجود کامپیوتر و اینترنت یعنی غیراجتماعی ترین منزوی ترین لاغرترین افراد و بقولی Nerd ها هم سرگرمی زیادی دارن میتونن حداقل در دنیای مجازی کلی خودشون رو نشون بدن، در کامپیوتر در برنامه نویسی در هک و غیره. تازه خیلی از اینها از نظر مالی هم به موفقیت های زیادی رسیدن با همین چیزا.

      واسه ما اومده داستان تعریف میکنه! نمیدونم من از زندگی لذت نمیبرم، هیچ کاری ازم برنمیاد، میخوام خودکشی کنم، بعد همچین اسلام و تاریخش رو تحلیل و حلاجی و نقد میکنه که آدم میمونه! چطور مخت حافظت توی این چیزا اینقدر خوب کار میکنه پس؟!
      برو آقا برو ملت رو سر کار نذار. تو خودت رو سر کار گذاشتی میخوای بقیه رو هم اسگول خودت کنی!
      یه چیزی باید در زندگی یاد بگیرید اینکه خواستن همه چیز یخورده واستون زیادیه. هیچکس هم فکر نکنید همه چیز داره! البته یه عقده ای که در همتون به چشم میخوره عقدهء سکس و دست یافتن به زنان است! بهتون بگم این عقده اگر کنترل نشه اگر نتونید برش غلبه پیدا کنید، تمام عمرتون آزارتون میده فقط وقت و انرژی و فرصت های شما رو هدر میکنه سر کارتون میذاره اسگولتون میکنه. منظورم این نیست که بر غریزهء جنسی میشه به این راحتی ها بطور کامل غلبه کرد، منظورم این نیست که میشه اصلا جلق هم نزد، منظورم اینه که یه حدی داره دیگه فکر و خیال و آرزو و رویاپردازی در این مورد و اتلاف وقت و انرژی و فشار روانی بیهوده وارد کردن به خود. اون حد رو باید و میتونید دیگه بشناسید و کنترل کنید.
      منو بگی عزب هستم عزب موندم تا این سن، طبیعتا جلق هم میزنم برای تخلیه فشار و عقده بصورت حداقلی و تفریح و لذتی که آدم نیاز داره، ولی اینا باعث نشدن که افسردگی شدید بگیرم یا بیکار بشینیم و دنبال فرصت ها و پیشرفت های دیگری که میتونم نرم، هیچکس هم نمیتونه بهم زور بگه ازم سوء استفاده کنه. هم مغز قوی دارم هم جسم ورزیده و سالم هم علم و دانش و تخصص و توانایی های برجسته.
      اینم بگم که نباید این مسائل خصوصی رو اینطور بی مهابا با عموم، با دوستان با همکاران مطرح کنید، حالا در محیط نت و بصورت ناشناس مشکلش خیلی کمتره ولی در دنیای واقعی این مسائل رو باید خصوصی و محرمانه نگه دارید، چون اگر فاش کنید اگر جلوی دیگران ابراز ضعف و حقارت کنید اونوقت معمولا خیلی زود پشیمون میشید با دیدن اینکه دیگران چطور آبروی شما رو میبرن چطور مسخرتون میکنن چطور از نقاط ضعف شما سوء استفاده میکنن؛ گاهی حتی بدون اینکه خودشون زیاد هم مرض و غرض داشته باشن. من خودم بجز در موارد خاص و کنترل شده با بعضی افراد در بعضی مواقع، یجور رفتار و گفتار داشتم در این مورد پیش دیگران و بخصوص همکارها که هیچکس نتونسته سوء استفادهء خاصی بکنه اصلا شاید طور دیگری درموردم فکر میکنن مثلا فکر میکنن آدم خاص و خیلی خفن و قوی ای هستم یا خیلی مغرورم یا خیلی بلندپرواز در این زمینه که دنبال این برنامه ها نیستم. همشون رو سر کار گذاشتم با جوابها و گفتارهای مبهم و سیاست مدارانه و زیرکانه. البته از اونور قابلیت های خفن منو در مسائل علمی و فکری و کامپیوتر و اینها و سیاست کاری و ابهت و اقتدارم در برخورد با سوء استفاده چی ها (استثمارگران) دیدن خب فهمیدن که با چلمنگ طرف نیستن!
      اونایی که دنبال دختر بازی خانم بازی سکس هستن و حتی حرفه ایها در این زمینه، مطمئن باشید اونا هم نقاط ضعف طبیعی خودشون رو دارن و این کارها هم بدون هزینه و عوارض جانبی نیست. آدم باهوشی مثل من این موارد رو شناسایی و ازشون بهره برداری میکنه. مثلا کسانی که این کاره ان اکثرا سواد و تخصص بالایی ندارن، چون آدمی که همش دنبال این مسائل باشه فکر و ذکر و زندگی و بخش عمده ای از وقت و انرژیش سالهای نوجوانی و جوانی و تاحالا صرف همین مسائل شده و میشه و بقیه زندگیش هم کم و بیش به همین شکل، و بنابراین در یکسری سواد و مهارت و توانایی های حتی پایه و اساسی هم اکثرا ضعیف هستن یا بعضی ها که بطور تقریبا کامل ناتوان و بی سواد هستن. ولی این افراد معمولا بیان و روابط اجتماعی خوب دارن و سعی میکنن با زبان و زرنگ بازی این ضعف های خودشون رو بپوشونن و جلوی دیگران کم نیارن و بخصوص جلوی افرادی مثل شما خودشون رو از همه جهت برتر و موفق جا بزنن. ولی شما نباید گول بخورید! نهایت این شما هستید که با تکیه بر توانایی ها و برتری های خودتون باید اونا رو سرجاشون بشونید و برای خودتون امتیاز و راحتی بگیرید. درسته اونا سکس میکنن حال میکنن ولی یه کارهایی هم امثال ما میتونیم بکنیم خیلی راحتی ها و برتری ها رو هم امثال ما میتونیم بدست بیاریم. البته نه شما چلمنگ های تنبل کسخل! باید از این چلمنگی از این کسخلی از این رویاپردازی و تنبلی خودتون رو دربیارید. هروقت شروع کنید بهرحال خیلی بهتر از هرگز شروع نکردنه!
      کسی از کار این دنیا سر در نیاورد. و هرکس شرایط خودش داستان خودش رو داره. سعی نکنید بخواید همه رو با هم و خودتون رو با همهء دیگران مقایسه و یکی کنید. سعی کنید شرایط و توانایی ها و فرصت های خودتون نقاط قوت و ضعف خودتون رو شناسایی و روی اونا کار کنید نه اینکه بخواید شکل و مثل دیگران باشید و همونطور فکر و عمل کنید.
      زندگی و دنیای خودتون رو شناسایی کنید. خود واقعی خودتون رو بشناسید، و سعی کنید روش کار کنید خودتون رو به اون چیزی که واقعا میتونید و براش ساخته شدید برسونید. چون آدم بهترین شانس و سرعت پیشرفت رو در این حالت داره. در حالتی که خودش رو بشناسه واقعا اینطور که هست ببینه و بفهمه و از نقاط قوت خودش استفاده بهینه کنه و سعی کنه نقاط ضعف خودش رو هم در صورت امکان برطرف کنه. اینکه یهو بخواید شبیه دیگران بشید، بخاطر انگیزه های جذاب و فریبنده و عمومی ولی احمقانه ای مثل سکس، این معمولا به جاهای خوبی نمیکشه شما رو! میتونه حتی نابودتون کنه. میتونه داشته های شما رو هم ازتون بگیره!! واقعا خطرناکه بنظر من.
      تا نتونید از سکس بگذرید، ذهنتون آزاد نمیشه، ارادتون بر زندگی خودتون حاکم نمیشه.
      البته گذشتن از سکس به این معنا نیست که آدم دیگه دلش نخواد اصلا جلق هم نزنه! منظور اینه که واقعیت رو گرچه تلخ اما ببینید و بپذیرید و برای راههای غیربهینه و نامحتمل اینقدر فکر و خیال و تلاش و اتلاف منابع نداشته باشید. اینو بپذیرید که شاید شما نتونید بعضی چیزهایی رو که دیگران دارن به این راحتی ها و زودیها داشته باشید بدست بیارید، حتی شاید تا آخر عمرتون ازش محروم بشید.
      منم میتونستم مثل شما از زندگی ناامید بشم فکر خودکشی بکنم همش وقت و انرژی و فرصت های دیگر خودم رو به هدر بدم کسخل بشم روانی بشم، اما تصمیم گرفتم اونچه رو که میتونم بدست بیارم اونچه رو که بیشتر در دسترسم هست بیشتر درش توانایی و امکان و احتمال میبینم بدست بیارم و برتری ها و بهره مندی های خودم رو بدست بیارم. چیزهایی که میبینم خیلی ها ندارن، حتی افرادی ثروتمند، حتی افرادی که در تحت اختیار آوردن زنان قدرت و موفقیت زیادی دارن. حتی اونا هم از یکسری چیزهای بزرگ از یکسری لذت های بزرگ محروم هستن و بعضا حسرت هم میخورن و بعضا حتی از وجود و درک این قابلیت ها وچیزهای دیگر و برتری ها و لذت های خاص بی اطلاع هستن، و شاید با افراط سکس سعی میکنن اون خلاء ها رو پر کنن؛ فکر نکنید کسی به این سادگی در این دنیا همه چیز رو با هم داره! اصلا همچین چیزی نیست! اینا همش دروغ و فریبه. هرکس بدبختی ها و محرومیت های خودش رو داره. هرکس درپیتی های خودش رو داره. گول القای دیگران و جو و تبلیغات عمومی اجتماع رو نخورید.
      نمیدونم شایدم من استعداد و قدرتهای درونی خاصی داشتم از اول. بهرحال تونستم تا حد زیادی متفاوت بشم. دیشب اتفاقا داشتم خواب میدیدم که از عشق و جفت خودم محروم شدم، داشتم با خدا هم جرقه میزدم حس میکردم میگفتم با خودم که چرا و از دستش عصبانی بودم، ولی حتی توی خواب هم ارادهء من آگاهی و هوش و قدرتم همراهم بود و میدونستم و میخواستم که این محرومیت و فشار رو به خشم و اراده و قدرت و پیشرفت بیشتری در زمینه های دیگری، حتی شاید برتر از عشق و سکس، تبدیل کنم.
      بله انسان باید خودش قدرت درونی داشته باشه. باید اراده کنه. حداقل آدم سالم کسی که جسم و مغز سالم داره باید بتونه این کار رو بکنه. فکر نمیکنم رکود و تنبلی و توجیه و کسخل بازی و خودکشی و رویاپردازی و از دست دادن فرصت ها و استفاده نکردن از این همه قابلیت جسم و ذهن و روح و روان ما قابل دفاع باشه.
      یه وقتی هست یه کاری یه هدفی رو برای تمام عمر داری و همش هم توش شکست میخوری هیچوقت پیشرفتی رو که مطلوبه نمیبیی دست پیدا نمیکنی، اما در کنارش کلی راه کلی هدف دیگه کلی چیز دست یافتنی خوب و لذت بخش دیگر هم هست، اینکه همه رو تعطیل کنی موکول کنی به اون هدف دست نیافتنی درست نیست. در چیزهای دیگه آدم باید سعی کنه پیشرفت کنه، الان به هر دلیلی خب نمیشه به بعضی اهداف بعضی چیزا به این راحتی به این زودی حداقل دست پیدا کرد، اما دنیا که به آخر نرسیده لذت و هدف و پیشرفت در زندگی که فقط یکی دوتا چیز نیست!
      از Irony اصولا خوشم نمیاد ولی حرفهایی زدید که نتونستم تشکر و پسند نکنم! از کجا فهمیدید که من خیلی تو عالم توهم سیر میکنم؟! من همه داشته هام در طول زندگی توهم بوده! قدرت توهم بسیار بالایی دارم به نوعی که اگه یک روزی سکس داشته باشم به خودم میگم بابا جقم که میزدم همینقدر لذت میبردم چون قدرت توهمم خیلی قویه! شاید باورتون نشه ولی من از ابتدایی جق میزدم و از همون موقع قدرت توهم بسیار بالایی داشتم! ولی هیچوقت در جق افراط نکردم به غیر از 2 ماه اخیر پس از بیرون آمدن برای چندمین بار از تیمارستان. انقدر تو این 2 ماه افراط کردم که الان آلتم پر از زخمه! انقدر تو این 2 ماه عصبی بودم که راهی برای آرامش بجز جق پیدا نکردم!

      کلا تو این 10 ساله واقعا 1 دوست داشتم که با اون هم میخواستم پارسال کات کنم گفتم چی از این بهتر که بگم 3 سال پیش چیکار کردم! اونم خواهر داره و منو تو ذهنش محکوم میکنه که همینطور هم شد و از اون موقع تا حالا یک sms هم نداده!

      من هم مثل شما تا دبیرستان ضعیف بودم ولی چون اعتماد به نفس نداشتم با اینکه به دنبال ورزش های رزمی رفتم (کیک بوکسینگ) ولی بعد از 3 ماه زورکی کمربند زرد گرفتم! همش تو مبارزات کتک میخوردم ولی استاد که نمیدید! ولی تو یک مبارزه یه اسکل تر از خودم اومد با پا بزنه به سرم منم یه دفعه هجوم اوردم و با مشت زدم تو صورتش! همونم استاد دید و بعدش بهم کمربند زرد داد! ولی خودم که دیگه میدونستم لایقش نیستم. شما در ورزش های رزمی موفق بودید چون درست فکر کردید! شما از اول استعداد و قدرتهای درونی خاصی داشتید ولی من اعتماد به نفس اندک هم ندارم.

      نمیدونم از کجا شروع کنم با این بدشانسیی که دارم! مثال های زیادی از افرادی که خیلی اهل سکس هستند زدید ولی برای من از نظر رابطه با جنس مخالف سکس کمترین جایگاه رو داره. من همونطور که جق میزنم تا به آرامش برسم دوست دارم با جنس مخالفم رابطه داشته باشم تا به آرامش برسم واسه همین بیشتر به دنبال ازدواجم چون در ازدواج امکان خیانت (که من ازش متنفرم!) کمتر از رابطه دوست دختری دوست پسری هست. ولی تحقق این امر برای من حداقل تا 8-7 سال آینده غیر ممکنه! من هم انقدر دووم نمیارم! یعنی رسیدن به آرامش (اون هم با وجود شانسم باید بگم شاید!) به شرط گاییده شدن حداقل 8-7 ساله برای من بی ارزشه. برای همین همش به فکر خودکشی هستم.

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از m@hdi گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_iran (05-17-2015)

    3. #2
      بازداشت همیشگی
      Points: 7,801, Level: 59
      Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      kourosh_iran آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2014
      نوشته ها
      675
      جُستارها
      39
      امتیازها
      7,801
      رنک
      59
      Post Thanks / Like
      سپاس
      537
      از ایشان 546 بار در 365 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی m@hdi نمایش پست ها
      شما در ورزش های رزمی موفق بودید چون درست فکر کردید! شما از اول استعداد و قدرتهای درونی خاصی داشتید ولی من اعتماد به نفس اندک هم ندارم.
      نه بابا من کجام توی رزمی موفق بود!
      البته استعدادم اینا بنظرم مشکلی نداشت ولی چون برام اولویت اول رو نداشت و نمیخواستم چند سال تمام یا بیشتر وقت و انرژیم رو صرفش کنم بخاطر همین پیشرفت خوبی نداشتم استادش ازم راضی نبود، آخرشم چون دیدم اینطوری نمیشه و مشکل ایجاد میکنه ولش کردم. استاد که نمیدونست قضیه چیه. من میخواستم رزمی رو همینطور نرمک نرمک در کنار زندگی عادی داشته باشم به شکل محدود و وقت و انرژی زیادی روش نمیذاشتم، که در نتیجه پیشرفت خوبی نداشتم. بنظرم بخصوص بعضی رشته های رزمی مثل کنگفوتوآ واقعا سنگین هست و باید جدی و حرفه ای دنبال کنی بجز یکی دو ساعت باشگاه خودت هم روش وقت و انرژی بیشتری صرف کنی، همینطور تفننی نمیشه چون خوب پیشرفت نمیکنی و استاد هم از دستت ناراحت و عصبانی میشه و مشکلاتی هم با بقیهء هنرآموزان پیدا میکنی. ولی خب من فکر ایناش رو نکرده بودم، یعنی از اول هم مردد بودم که چکار کنم. دلیلش این بود که توی کامپیوتر و علم و فناوری خیلی جلوتر و حرفه ای تر بودم (نسبت به رزمی که تازه میخواستم از صفر شروع کنم و چند سال طول میکشید تا درش تازه به حدود قابل توجهی برسم) و در مراحلی بودم که میتونستم پیشرفت هام در زمینهء کامپیوتر و برنامه نویسی و غیره رو کامل کنم و به مراتب بالایی برسونم که برای آیندهء کاری و شغل و درآمدم هم خیلی معقول تر و مفیدتر میبود؛ بخاطر همین دیدم عاقلانه نیست در این سن و در این شرایط بیام و بخوام چند سال از هدف و مسیر اصلی/قبلی خودم منحرف بشم یا حتی پیشرفتم در اون زمینه ها کند بشه بخاطر رزمی. از رزمی آب و نون درآوردن هم برای خودش مسئلهء مبهمی بود که تا چه حد شدنی هست و چطوری. یه آدم علم و فن اونوقت مثلا میرفت باشگاه رزمی میزد یعنی؟ من خودمم مونده بودم!
      ولی همون رزمی نصفه نیمه و حدود یک سال هم که رفتم چون توی همون زمان محدود باشگاه که یادم باشه یک روز در میون بود، به آدم واقعا فشار زیادی میامد و کنگفوتوآ واقعا سنگین هست و بدنسازی کاملی داره، این شد که از نظر هیکل ورزیده و درشت تر شدم که تاثیرش باقی موند (البته شاید بخاطر اینکه هنوزم توی خونه ورزش و بدنسازی میکنم). البته تاثیرش بیش از این بود و از نظر روانی و غیره هم تاثیرات مفید و پایداری در من گذاشت. الان هم گرچه از نظر جسمی و مهارت یک رزمی کار خفن نیستم، ولی از نظر روحی روانی شاید از خیلی حتی حرفه ایهاش هم یه خصوصیات اصیل تر و خالص تر و قوی تری داشته باشم. کنگفوتوآ باعث شد که من یاد بگیرم و ارادم بیشتر بشه در این جهت که از توانایی های خودم تا ذرهء آخرش استفاده کنم، با تحمیل حداکثر اراده و فشار به جسم و ذهن خودم، و جدیت و خشونت بیشتری بتونم در نبرد زندگی داشته باشم. یعنی فرقی نمیکنه حتی توی همون کامپیوتر و علم هم فکر میکنم این قضیه تاثیر واقعا مثبتی داشت و الان جدیت و قدرتی که بکار میبرم و سرعت پیشرفتم حتی از قبلش هم بیشتر شده. البته از اونور چون توی خونه ورزش خوبی میکنم و پاره ای از نرمش و بدنسازی کنگفوتوآ رو انجام میدم، باعث شده که بدنم ورزیده و قوی و آماده باشه همیشه و نسبت به قبل پیشرفت هم بکنم.

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از kourosh_iran گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      m@hdi (05-17-2015)

    5. #3
      سخنور دوم
      Points: 10,544, Level: 68
      Level completed: 24%, Points required for next Level: 306
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      m@hdi آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2013
      نوشته ها
      537
      جُستارها
      88
      امتیازها
      10,544
      رنک
      68
      Post Thanks / Like
      سپاس
      610
      از ایشان 669 بار در 345 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها
      نه بابا من کجام توی رزمی موفق بود!
      البته استعدادم اینا بنظرم مشکلی نداشت ولی چون برام اولویت اول رو نداشت و نمیخواستم چند سال تمام یا بیشتر وقت و انرژیم رو صرفش کنم بخاطر همین پیشرفت خوبی نداشتم استادش ازم راضی نبود، آخرشم چون دیدم اینطوری نمیشه و مشکل ایجاد میکنه ولش کردم. استاد که نمیدونست قضیه چیه. من میخواستم رزمی رو همینطور نرمک نرمک در کنار زندگی عادی داشته باشم به شکل محدود و وقت و انرژی زیادی روش نمیذاشتم، که در نتیجه پیشرفت خوبی نداشتم. بنظرم بخصوص بعضی رشته های رزمی مثل کنگفوتوآ واقعا سنگین هست و باید جدی و حرفه ای دنبال کنی بجز یکی دو ساعت باشگاه خودت هم روش وقت و انرژی بیشتری صرف کنی، همینطور تفننی نمیشه چون خوب پیشرفت نمیکنی و استاد هم از دستت ناراحت و عصبانی میشه و مشکلاتی هم با بقیهء هنرآموزان پیدا میکنی. ولی خب من فکر ایناش رو نکرده بودم، یعنی از اول هم مردد بودم که چکار کنم. دلیلش این بود که توی کامپیوتر و علم و فناوری خیلی جلوتر و حرفه ای تر بودم (نسبت به رزمی که تازه میخواستم از صفر شروع کنم و چند سال طول میکشید تا درش تازه به حدود قابل توجهی برسم) و در مراحلی بودم که میتونستم پیشرفت هام در زمینهء کامپیوتر و برنامه نویسی و غیره رو کامل کنم و به مراتب بالایی برسونم که برای آیندهء کاری و شغل و درآمدم هم خیلی معقول تر و مفیدتر میبود؛ بخاطر همین دیدم عاقلانه نیست در این سن و در این شرایط بیام و بخوام چند سال از هدف و مسیر اصلی/قبلی خودم منحرف بشم یا حتی پیشرفتم در اون زمینه ها کند بشه بخاطر رزمی. از رزمی آب و نون درآوردن هم برای خودش مسئلهء مبهمی بود که تا چه حد شدنی هست و چطوری. یه آدم علم و فن اونوقت مثلا میرفت باشگاه رزمی میزد یعنی؟ من خودمم مونده بودم!
      ولی همون رزمی نصفه نیمه و حدود یک سال هم که رفتم چون توی همون زمان محدود باشگاه که یادم باشه یک روز در میون بود، به آدم واقعا فشار زیادی میامد و کنگفوتوآ واقعا سنگین هست و بدنسازی کاملی داره، این شد که از نظر هیکل ورزیده و درشت تر شدم که تاثیرش باقی موند (البته شاید بخاطر اینکه هنوزم توی خونه ورزش و بدنسازی میکنم). البته تاثیرش بیش از این بود و از نظر روانی و غیره هم تاثیرات مفید و پایداری در من گذاشت. الان هم گرچه از نظر جسمی و مهارت یک رزمی کار خفن نیستم، ولی از نظر روحی روانی شاید از خیلی حتی حرفه ایهاش هم یه خصوصیات اصیل تر و خالص تر و قوی تری داشته باشم. کنگفوتوآ باعث شد که من یاد بگیرم و ارادم بیشتر بشه در این جهت که از توانایی های خودم تا ذرهء آخرش استفاده کنم، با تحمیل حداکثر اراده و فشار به جسم و ذهن خودم، و جدیت و خشونت بیشتری بتونم در نبرد زندگی داشته باشم. یعنی فرقی نمیکنه حتی توی همون کامپیوتر و علم هم فکر میکنم این قضیه تاثیر واقعا مثبتی داشت و الان جدیت و قدرتی که بکار میبرم و سرعت پیشرفتم حتی از قبلش هم بیشتر شده. البته از اونور چون توی خونه ورزش خوبی میکنم و پاره ای از نرمش و بدنسازی کنگفوتوآ رو انجام میدم، باعث شده که بدنم ورزیده و قوی و آماده باشه همیشه و نسبت به قبل پیشرفت هم بکنم.
      پسر عمه من که همیشه یک پاش تو چینه میگه بری تو چین همه جا ملت دارن کونگ فو تمرین میکنن! شاید یکی از دلایلی که میزان بیماریهای روانی با اینکه در جهان سوم بیشتر از جهان پیشرفته هست ولی چین یک استثناء هست همینه.

      اما در مورد بدنسازی خیال نکنید که اگه بدنسازی رو ترک کنید بدنتون به همون شکل باقی میمونه! برادر من لاغر بود و رفت بدنسازی 3 ماه کار کرد و طبق برنامه غذایی استادش هم عمل میکرد و بعد از 3 ماه رو فرم شد ولی خیال کرد دیگه لازم نیست ادامه بده و دیگه رو فرمه و ولش کرد. نتیجه اینکه بعد از 3 ماه دوباره لاغر شد!

      البته کونگ فو فقط از نظر روانی خوب عمل نمیکنه. مثلا من وقتی دبیرستان بودم کسی رو میشناختم که میگفت چند ساله داره کونگ فو کار میکنه هیکل درشتی هم نداشت آروم هم بود ولی یه بچه پررو تو کلاسمون بود که خیلی هیکلی بود و یک بار با این دعواش شد و با اینکه بچه پرروئه هیکلش چند برابر اون کونگ فو کاره بود ولی تا اومد بزنتش پسره نمیدونم چیکار کرد که طرف نقش بر زمین شد!

    6. #4
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی m@hdi نمایش پست ها
      پسر عمه من که همیشه یک پاش تو چینه میگه بری تو چین همه جا ملت دارن کونگ فو تمرین میکنن! شاید یکی از دلایلی که میزان بیماریهای روانی با اینکه در جهان سوم بیشتر از جهان پیشرفته هست ولی چین یک استثناء هست همینه.

      تا آنجاییکه میدانم, ژاپن که پیشرفته‌ترین کشور صنعتی در جهان میباشد, بالاترین آمار افسردگی, گوشه‌گیری و سرانجام خودکشی را دارد.

      در حقیقت دریافت شما درست وارونه است, هر کجا تکنولوژی پیشرفته‌تر باشد, آمار افسردگی و گوشه‌گیری (همین چیزهاییکه شما حس میکنید) و گرایش به خودکشی نیز بالاتر اند.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    7. #5
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      ژاپن که پیشرفته‌ترین کشور صنعتی در جهان میباشد
      ژاپن پیشرفته ترینه یا یکی از پیشرفته ترینها ؟!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      در حقیقت دریافت شما درست وارونه است, هر کجا تکنولوژی پیشرفته‌تر باشد, آمار افسردگی و گوشه‌گیری (همین چیزهاییکه شما حس میکنید) و گرایش به خودکشی نیز بالاتر اند.
      چرا در آلمان، آمریکا، فرانسه، انگلیس، کانادا، اسرائیل و بسیاری کشورهای فوق پیشرفته ی دیگر آمار مثل ژاپن بالا و وحشتناک نیست ؟! در صورتی که اینها از ژاپن هم جلوتر و پیشرفته تر هستند اغلب ؟!
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    8. 2 کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      m@hdi (05-18-2015),Nilftrondheim (06-06-2015)

    9. #6
      سخنور دوم
      Points: 10,544, Level: 68
      Level completed: 24%, Points required for next Level: 306
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      m@hdi آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2013
      نوشته ها
      537
      جُستارها
      88
      امتیازها
      10,544
      رنک
      68
      Post Thanks / Like
      سپاس
      610
      از ایشان 669 بار در 345 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      تا آنجاییکه میدانم, ژاپن که پیشرفته‌ترین کشور صنعتی در جهان میباشد, بالاترین آمار افسردگی, گوشه‌گیری و سرانجام خودکشی را دارد.

      در حقیقت دریافت شما درست وارونه است, هر کجا تکنولوژی پیشرفته‌تر باشد, آمار افسردگی و گوشه‌گیری (همین چیزهاییکه شما حس میکنید) و گرایش به خودکشی نیز بالاتر اند.
      از نظر افسردگی در هر 100 هزار نفر خاورمیانه و شمال آفریقا (کشورهای اسلامی) بیشترین میزان افسردگی را دارند:

      A stunning map of depression rates around the world - The Washington Post

      همانطور که میبینید مردم کشورهای پیشرفته (که شامل همان ژاپن هم میشود) از نظر آمار افسردگی وضع خوبی دارند. چین هم با وجود وضع زندگی نه چندان مطلوب مردمش و اعتقادشان به عدم وجود خدا میزان افسردگی در آن بسیار پایین است. آموزه های بودا، کونگ فو و یوگا چیزهایی هست که باعث شده مردم چین از نظر افسردگی جزو پایین ترین ها در جهان باشند. نکته دیگر هم این است که آموزه های دینی تاثیری بر عدم افسردگی ندارد و همانطور که میبینید مردم خاورمیانه و شمال آفریقا با اینکه مذهبی ترین مردم هستند آمار افسردگی در آنان بسیار بالاست. ایران هم که از نظر افسردگی یک فاجعه هست و نشان میدهد توسل به ائمه و امام زاده ها تاثیری بر کاهش افسردگی ندارد!

      اما در مورد آمار خودکشی ژاپن و کره جنوبی در بین کشورهای توسعه یافته استثناء هستند و بقیه کشورهای توسعه یافته وضع فجیعی مثل ژاپن و کره جنوبی ندارند:

      WHO calls for action to reduce global suicide rate of 800,000 a year | Daily Mail Online

      ترس از رفتن به جهنم هم باعث شده بیشتر کشورهای اسلامی آمار خودکشی بسیار پایینی داشته باشند هرچند آمار این کشورها زیاد قابل اعتماد نیست. در برخی کشورهای آفریقایی هم مسئله "نبرد برای زندگی" باعث شده آمار خودکشی در آنها بسیار بالا باشد که منطقی هم هست چرا که ملت باید دهن خودشونو سرویس کنن تا بتونن در نهایت به حداقل های زندگی برسند.

      اما آمار بالای خودکشی در ژاپن و کره جنوبی جای تامل دارد مخصوصا ژاپن که من فکر میکنم بیشتر به این برمیگرده که مردم این دو کشور بعد از شکست در زندگی (عاطفی، اقتصادی و ...) زود ناامید میشوند ولی چینی ها با اینکه مثل آنان چشم بادامی هستند اینطور نیستند بدلیل نفوذ تعالیم بودا در میان آنان و تمرین کونگ فو و یوگا.
      ویرایش از سوی m@hdi : 05-18-2015 در ساعت 01:36 PM

    10. 2 کاربر برای این پست سودمند از m@hdi گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_iran (05-19-2015),sonixax (05-18-2015)

    11. #7
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی m@hdi نمایش پست ها
      همانطور که میبینید مردم کشورهای پیشرفته (که شامل همان ژاپن هم میشود) از نظر آمار افسردگی وضع خوبی دارند.
      در کشور ژاپن ≈١٢٠ میلیون تن زندگی میکنند که نزدیک به ٢ میلیون از آنان بمانند شما
      گوشه‌نشین میباشند, بگونه‌ای که این
      دسته بجز خویشاوندان خود (اگر) با هیچکس دیگری گفتگو نمیکنند و از خانه هم هرگز بیرون
      نمیایند (مگر آنکه براستی ناچار شده باشند) و هیچگونه رابطه‌یِ اجتماعی‌ای با دیگران نمیتوانند برقرار کنند.

      من نمیدانم شما چگونه آمار را اینجا بررسیده‌اید و به این نتیجه رسیده‌اید — رشته‌یِ خود من
      مزدائیک/mathematics بوده‌ است — ولی کشوری که نزدیک به 1% مردم آن همه‌‌یِ ارتباط‌هایِ
      اجتماعی خود را از بیخ و بـُن فروبـُریده‌اند, نزد هر آماردانی یک اختلال بسیار فراگیر و گسترده, و هتّـا مهیب به شمار میرود.



      برای آگاهی بیشتر درباره‌یِ افزایش بیمانند افسردگی در جامعه‌هایِ پیشرفته و مدرن میتوانید به کتاب زیر رجوع نمایید:





      خوبی این کتاب این است که قصد نویسندگان چیز دیگری و بررسی پدیده‌یِ
      "تنهایی" بود است و تنها ناخواسته به گستردگی افسردگی در جامعه‌هایِ امروز پرداخته‌اند.
      فایل های پیوست شده فایل های پیوست شده

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    12. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      m@hdi (05-19-2015)

    13. #8
      سخنور دوم
      Points: 10,544, Level: 68
      Level completed: 24%, Points required for next Level: 306
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      m@hdi آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2013
      نوشته ها
      537
      جُستارها
      88
      امتیازها
      10,544
      رنک
      68
      Post Thanks / Like
      سپاس
      610
      از ایشان 669 بار در 345 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      در کشور ژاپن ≈١٢٠ میلیون تن زندگی میکنند که نزدیک به ٢ میلیون از آنان بمانند شما
      گوشه‌نشین میباشند, بگونه‌ای که این
      دسته بجز خویشاوندان خود (اگر) با هیچکس دیگری گفتگو نمیکنند و از خانه هم هرگز بیرون
      نمیایند (مگر آنکه براستی ناچار شده باشند) و هیچگونه رابطه‌یِ اجتماعی‌ای با دیگران نمیتوانند برقرار کنند.

      من نمیدانم شما چگونه آمار را اینجا بررسیده‌اید و به این نتیجه رسیده‌اید — رشته‌یِ خود من
      مزدائیک/mathematics بوده‌ است — ولی کشوری که نزدیک به 1% مردم آن همه‌‌یِ ارتباط‌هایِ
      اجتماعی خود را از بیخ و بـُن فروبـُریده‌اند, نزد هر آماردانی یک اختلال بسیار فراگیر و گسترده, و هتّـا مهیب به شمار میرود.

      برای آگاهی بیشتر درباره‌یِ افزایش بیمانند افسردگی در جامعه‌هایِ پیشرفته و مدرن میتوانید به کتاب زیر رجوع نمایید:

      The Handbook of Solitude: Psychological Perspectives on Social Isolation, Social Withdrawal, and Being Alone

      خوبی این کتاب این است که قصد نویسندگان چیز دیگری و بررسی پدیده‌یِ
      "تنهایی" بود است و تنها ناخواسته به گستردگی افسردگی در جامعه‌هایِ امروز پرداخته‌اند.
      همانطور که در منابع معتبر آوردم وضعیت افسردگی در کشورهای پیشرفته مناسب است ولی از نظر خودکشی ژاپن و کره جنوبی استثناء هستند مخصوصا ژاپن. این را باید با بررسی شرایط این جوامع بررسی کرد.

      من خودم مستندی دیدم در مورد پوچ گرایی در غرب ولی حقیقت این است که عده معدودی دنبال این چیزها میروند و افسرده میشوند و در نهایت خودکشی میکنند و عموم جامعه وضعیت مناسبی دارند. حال این وضعیت را با کشورهای جهان سوم مقایسه کنید که عمده مردم به نوعی از افسردگی در درجات مختلف رنج میبرند مخصوصا شرایط زندگی که آنها را ناامید میکند نتیجه اینکه بسیاری جانشان را کف دستشان میگذارند و با وجود آمار بالای مرگ بین مهاجران اقدام به مهاجرت میکنند.

      خود ایرانمان را ببینید! ببینید چگونه حکومت ملایان مردم را بدبخت و افسرده کرده:

      ایران، رتبه دوم افسردگی را در جهان دارد-سایت خبری تحلیلی زندگی سالم
      زنان ایرانی پرچمدار رتبه اول افسردگی در جهان را دارند

      ایران رتبه دوم را از نظر افسردگی در جهان دارد! (فقر و تورم و بیکاری و عدم وجود آینده روشن مردم را به این روز انداخته) زنان ایرانی بخاطر محدودیت های ایجاد شده برای آنان از سوی جامعه و حکومت رتبه اول افسردگی را در جهان دارند! بله در غرب عده ای دنبال بعضی چیزهای بیهوده و بی نتیجه میروند و در نهایت افسرده میشوند و کارشان به خودکشی میکشد ولی مردم کشورهای جهان سوم افسردگی برایشان ایجاد میشود نه اینکه خودشان دنبال مسائلی مثل پوچ گرایی بروند.
      ویرایش از سوی m@hdi : 05-19-2015 در ساعت 08:04 AM

    14. 2 کاربر برای این پست سودمند از m@hdi گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_iran (05-19-2015),Moshref (06-07-2015)

    15. #9
      بازداشت همیشگی
      Points: 7,801, Level: 59
      Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      kourosh_iran آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2014
      نوشته ها
      675
      جُستارها
      39
      امتیازها
      7,801
      رنک
      59
      Post Thanks / Like
      سپاس
      537
      از ایشان 546 بار در 365 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی m@hdi نمایش پست ها
      پسر عمه من که همیشه یک پاش تو چینه میگه بری تو چین همه جا ملت دارن کونگ فو تمرین میکنن! شاید یکی از دلایلی که میزان بیماریهای روانی با اینکه در جهان سوم بیشتر از جهان پیشرفته هست ولی چین یک استثناء هست همینه.
      بنظر من کنگفو یکی از برترین فناوریهای درونیه که انسان در طول تاریخ بهش دست یافته.

      اما در مورد بدنسازی خیال نکنید که اگه بدنسازی رو ترک کنید بدنتون به همون شکل باقی میمونه! برادر من لاغر بود و رفت بدنسازی 3 ماه کار کرد و طبق برنامه غذایی استادش هم عمل میکرد و بعد از 3 ماه رو فرم شد ولی خیال کرد دیگه لازم نیست ادامه بده و دیگه رو فرمه و ولش کرد. نتیجه اینکه بعد از 3 ماه دوباره لاغر شد!
      البته بدنسازی کنگفو با بدنسازی معمولی فرق میکنه.
      در بدنسازی معمولی دنبال این هست که از هر راهی و هر چه سریعتر، هر چه بیشتر به حجم عضلات اضافه کنن و زیبایی ظاهری اون مهمه. ولی در بدنسازی رشته های دیگه مثل کشتی و رزمی، هدف قوی تر کردنه و افزایش انعطاف و سرعت و کنترل هم همیشه در کنارش هست. تمرین ها هم کم و بیش تفاوت دارن.
      بدنی که با بدنسازی معمولی بدست میاد با بدنی که با بدنسازی کشتی یا رزمی بدست میاد میتونه خیلی متفاوت باشه، اینو همه میدونن. بدنسازی معمولی معروف به اینه که اگر ول کنی زود بادش میخوابه و حتی بد هیکل میشه. بدنسازی معمولی حجم و زیبایی ظاهری داره و ممکنه به اون نسبت حجم، قدرت و کارایی چندانی نداشته باشه، همونطور که ماندگاری زیادی نداره بطور معمول. البته بازم بستگی به روش و بدن و اینکه چه مواد غذایی و داروهای مخصوصی مصرف کرده باشه یا نکرده باشه تا حدی تفاوت میکنه.
      در رزمی اتفاقا هرچی نسبت قدرت به حجم/وزن بیشتر باشه، یعنی وزنت خیلی زیادتر نشه ولی زورت زیادتر بشه، یعنی حجم عضله بنظر زیاد نمیاد اما قدرتش به نسبت حجمش زیاده، بهتره. چون بحث نمایش و زیبایی نیست بلکه بحث قدرت و سرعت و انعطاف است و یک رزمی کار سنگین که نسبت قدرتش به وزنش کم باشه نمیتونه رزمی کار خوبی بشه چون بخش بزرگی از قدرت و انرژی عضلانی صرف غلبه بر وزن خودش میشه. رزمی کار میخواد بپره بالا بالانس بزنه! باید خیلی چالاک باشه.
      آرنولد زورش زیاد بود، بروسلی هم شاید زورش به قدر آرنولد زیاد نبود (شاید هم بوده!) ولی حجم/وزن عضلاتش به نسبت قدرتش کمتر بوده و خیلی هم چالاک تر و سریع تر و منعطف تر.
      بدنسازی نمایشیه! به اندازهء رزمی کامل و بهینه نیست.

      البته کونگ فو فقط از نظر روانی خوب عمل نمیکنه. مثلا من وقتی دبیرستان بودم کسی رو میشناختم که میگفت چند ساله داره کونگ فو کار میکنه هیکل درشتی هم نداشت آروم هم بود ولی یه بچه پررو تو کلاسمون بود که خیلی هیکلی بود و یک بار با این دعواش شد و با اینکه بچه پرروئه هیکلش چند برابر اون کونگ فو کاره بود ولی تا اومد بزنتش پسره نمیدونم چیکار کرد که طرف نقش بر زمین شد!
      این ها کاملا طبیعیه. رزمی یعنی رزمی. اسمش روشه! در نبرد فقط هیکل و زور مطرح نیست، بلکه سرعت و انعطاف و هوش و فن هم پارامترهای بسیار مهمی هستن. باید همه رو با هم داشته باشید. وگرنه غول هم که باشید یه نفر با جثه معمولی ممکنه دخلتون رو بیاره! البته معمولا اگر طرف رزمی کار باشه، و رزمی کار واقعی هم باشه.
      یه آشنا داشتم میگفت با چند دسته افراد دعوا نکن، یکی کشتی گیر، یکی دیگه رزمی کار، شاید یکی دیگه هم بود ولی یادم نیست
      آدم رزمی کار، بدنش قوی شده، سریع شده، منعطف شده، در عین حال محکم و مقاوم شده، بعد شجاعت و قدرت روانی مقابله و نبرد رو داره، هوش و فن داره، آمادگیش رو داره. البته هوش رو اگر آیکیو پایین باشه نداره
      ویرایش از سوی kourosh_iran : 05-20-2015 در ساعت 10:35 PM

    16. 2 کاربر برای این پست سودمند از kourosh_iran گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      m@hdi (05-21-2015),Moshref (05-21-2015)

    17. #10
      سخنور دوم
      Points: 10,544, Level: 68
      Level completed: 24%, Points required for next Level: 306
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      m@hdi آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2013
      نوشته ها
      537
      جُستارها
      88
      امتیازها
      10,544
      رنک
      68
      Post Thanks / Like
      سپاس
      610
      از ایشان 669 بار در 345 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها
      البته بدنسازی کنگفو با بدنسازی معمولی فرق میکنه.
      در بدنسازی معمولی دنبال این هست که از هر راهی و هر چه سریعتر، هر چه بیشتر به حجم عضلات اضافه کنن و زیبایی ظاهری اون مهمه. ولی در بدنسازی رشته های دیگه مثل کشتی و رزمی، هدف قوی تر کردنه و افزایش انعطاف و سرعت و کنترل هم همیشه در کنارش هست. تمرین ها هم کم و بیش تفاوت دارن.
      بدنی که با بدنسازی معمولی بدست میاد با بدنی که با بدنسازی کشتی یا رزمی بدست میاد میتونه خیلی متفاوت باشه، اینو همه میدونن. بدنسازی معمولی معروف به اینه که اگر ول کنی زود بادش میخوابه و حتی بد هیکل میشه. بدنسازی معمولی حجم و زیبایی ظاهری داره و ممکنه به اون نسبت حجم، قدرت و کارایی چندانی نداشته باشه، همونطور که ماندگاری زیادی نداره بطور معمول. البته بازم بستگی به روش و بدن و اینکه چه مواد غذایی و داروهای مخصوصی مصرف کرده باشه یا نکرده باشه تا حدی تفاوت میکنه.
      در رزمی اتفاقا هرچی نسبت قدرت به حجم/وزن بیشتر باشه، یعنی وزنت خیلی زیادتر نشه ولی زورت زیادتر بشه، یعنی حجم عضله بنظر زیاد نمیاد اما قدرتش به نسبت حجمش زیاده، بهتره. چون بحث نمایش و زیبایی نیست بلکه بحث قدرت و سرعت و انعطاف است و یک رزمی کار سنگین که نسبت قدرتش به وزنش کم باشه نمیتونه رزمی کار خوبی بشه چون بخش بزرگی از قدرت و انرژی عضلانی صرف غلبه بر وزن خودش میشه. رزمی کار میخواد بپره بالا بالانس بزنه! باید خیلی چالاک باشه.
      آرنولد زورش زیاد بود، بروسلی هم شاید زورش به قدر آرنولد زیاد نبود (شاید هم بوده!) ولی حجم/وزن عضلاتش به نسبت قدرتش کمتر بوده و خیلی هم چالاک تر و سریع تر و منعطف تر.
      بدنسازی نمایشیه! به اندازهء رزمی کامل و بهینه نیست.
      در مورد اینکه گفتید زور به هیکل ربطی نداره مثال بارزش کارگرای افغانی هستن! من تعریف از خودم نمیکنم ولی زورم کم نیست چند سال پیش رفته بودم سر یه ساختمون که آجر بگیرم بعد افغانیه برام فرقونشو پر آجر کرد بعد گفت ببر من هم فرقون رو به زور تکون میدادم چه برسه به اینکه بخوام از اون سربالایی شدیدی که روبروم بود ببرمش بالا! به خود افغانیه گفتم نمیتونم اون هم 3 سوت فرقون رو از سربالایی برد بالا و اوردش دم در خونمون! من که 4 شاخ شدم با اون هیکل نحیفش این همه زور رو از کجا اورده!

    18. یک کاربر برای این پست سودمند از m@hdi گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Moshref (05-21-2015)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •