• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 329

    جُستار: گفتگوهایی پیرامون مدرنیته و سنت

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      شما که مشخصن مدرنیست و ترقی‌خواه شده‌اید، حالا مارکسیست یا لیبرالش و...
      را خودتان در تاپیک بقلی توضیح بدهید بهتر است، حداقل سوء تفاهم‌ها را
      کمتر میکند.
      اشاره‌یِ من هم به جنایات آمریکای لیبرال دموکرات به آن جهت بود که این
      جنایات در راه اوتوپیای لیبرال بود و خاتمه دادن به تمام جنگ‌ها، حالا شما
      اوتوپیای دیگری در نظرتان است، و هرچه که هست قطعا باید در آن دین و جنگ
      «درمان» شده باشند. پس اگر برداشت من درست بوده اشاره و نقد من بجاست.
      درود دوباره و پوزش بابت تاخیر طولانی.

      من فعلا در این گفتگو در جایگاه نقادی نشسته‌ام ولی اصلا چه اهمیتی دارد که من چه ایده‌ئولوژی‌ای دارم؟
      اشتباه شما در این است که گمان کرده‌اید ایده‌هایی چون عدالت، مساوات، برادری و ... اولین بار از انقلاب
      فرانسه سر برآوردند؛ در حالیکه در واقعیت، تمام آنها ریشه‌های تاریخی در ادیان و سنت داشتند و تغییر
      در واقع در نگرش و راهکارها رخ داد؛ دین هم میخواست به صلح برساند جهان را، اما با از بین بردن تمام
      دیگران!

      ضمن اینکه اینگونه سخن گفتن از سوی شما شدیدا تقلیل مساله محسوب می‌شود. شکست تجربه‌ی دویست
      ساله‌ی مدرنیسم برای رسیدن به صلحی پایدار در جهان، چشمه‌ی غسل ِ پاکی تجربه‌ی چند ده هزارساله‌ی
      رهکار دینی خواهد بود. میتوان این دو را مقایسه کرد و اندازه‌گیری کرد و نظر داد ولی اینجور کلی نظر دادن
      پاسخ محسوب نمیشود.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      نه به هر جایی، اتفاقا مساله این‌ست که در نبود دین است که توچه انسان
      به هر سمتی معطوف می‌شود. دین غالب امروز ترقی خواهان یک کتابچه
      هم دارد که نامش هست «اعلامیه‌یِ جهان‌شمبول حقوق حشر».
      من میگویم این غریزه باید رو به بالا و به سمت تعالی روح هدایت شود و
      البته معنویت که البته این اساس بحث ماست و شما هم به همین دلیل است
      که منرا مسلمان می‌خوانید.
      من شما را چیزی نخواندم، اما دقیقا چرا باید رو به بالا و معنویت معطوف شود؟
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      از همه عجیبتر برای من این‌ست که انتظار دارید
      که مسلمان و مسیحی باید یهودیان و البته یکدیگر را دوست بدارند، که
      اگر معنویت خوب است پس جنگ صلیبی نباید می‌بود و اگر مسحیت خوب
      است یهودستیزی بی‌معنی‌ست و این‌ها باید عقاید و ارزش‌هایِ یکدیگر را با
      آغوش باز بپذیرند. من گمان میکنم این نگاه جهانوطنی است که ایراد
      کار است.
      بله خب، در اتوپیای شما، مسلمان از دیگران(مسیحی و یهودی و کافر و... ) بیزار است،
      مسلمان ِ سنی از مسلمان شیعه بیزار است، مسلمان شیعه‌ی دوازده امامی از شیعه اسماعیلی
      بیزار است و ... و بعد کرد از لر بیزار است، لر ممسنی از لر نورآباد بیزار است و لر بختیاری از هر دو و....
      جالب اینکه در چنین جامعه‌ای احترام و شرافت یافت می‌شود از نظر شما! این جامعه‌ایست
      که قرار است «جامعه‌ای واحد و متحد» تلقی شود و چنین جامعه‌ی شکننده و در تضاد با خودی
      قرار است استحکام داشته باشد.

      اساسا موضوع چیست راسل گرامی؟ ما هیچ گزارش رسمی و معتبر و دقیق از زندگی اجتماعی
      افرادِ فرودست در سه هزار پیش نداریم و گزارشهای تاریخی جز گزارش رویدادهای بزرگ و انسانهای
      اثرگزار، فکتهای دیگری در بر ندارند! ناامیدی ِ ذهن ِ شما به نظر من بی‌شباهت به ناامیدی ِ کسانی
      که هر روز تحت ِ پمپاژ ِ خبری از فجایع و رویدادهای شگفت‌آور قرار می‌گیرند، نیست و از آنجا که
      احتمالا در خبرها نمی‌خوانید که «مردی پس از یک روز ِ کاری تقریبا خسته کننده، شب به خانه بازگشت
      و در کنار خانواده‌‌ای که به هم عشق می‌ورزند، دور میز شام خورد و بعد با هم در آرامش به خواب رفتند»
      گمان می‌کنید که در این جهان دیگر احترام و عزت و بزرگواری و شرافتی یافت نمی‌شود و هر چه بوده در
      «ایام خوش قدیم» یافت میشود!

      اینجا را ببینید:

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      اما من با شما درباره جالب بودن این جهان نیز مخالفم، این جهان چنان یکنواخت و ملال‌آورست که حتی جنون‌آمیزترین و انحراف‌آلوده‌ترین فسادهای متصور نیز پس از اندکی برایمان عادی و بی‌ارزش می‌شوند. مرد جالب‌پرست مدرن برای رسیدن به چیز جالب باید دائم در جستجوی چاله‌هایی عمیق‌تر و گودتر از قبل برای دفن خود بگردد تا همان «های» سابق را تجربه بکند، چون شگفتی واکنش ما به امر خارق‌العاده است، و هر امری اگر روزمره باشد از خارق‌العاده بدل به عادی می‌شود.
      تصویر کابوس هولناک مردی که در سیاهی ِ دنیای یک بعدی لذت فرو رفته را آیا نمی‌بینید؟ ذهنی
      این اندازه یک بعدی البته که نمیتواند بسگانگی زندگی را دریابد، البته که نمیتواند تجربه‌ی شگرف
      بالندگی فرزند خویش و یا نگاه غرورآمیز پدر بر خویش را دریابد و همه‌ی انواع لذات را به شماری چند از
      لذات بیوشیمیایی فرومی‌کاهد و از ارضاناشدگی آنها به کسالت‌بار بودن جهان مدرنیستی می‌رسد و از آن
      به چیزهای دیگر. چندان عجیب نیست که چنین ذهنی از جهان ِ امروز دلزده شود و خواهان مرزبندی غرایز
      از طرف نیرویی بالادستی و یک آتوریته‌ی دینی شود تا اصالت لذات را از این طریق به آنها بازگرداند.

      اتفاقا راسل جان، این اندیشه‌های هیپی‌گون ِ نوجوانانه‌مآبانه‌ی یآس‌آمیز ِ شماست که طبیعت ِ انسانی را
      نادیده می‌گیرد. طبیعتی که در آن زنده زنده سر بریدن ِ یک انسان امری‌ست دهشتناک که انسان از مواجهه
      با آن فراری است و هتا تاریخ نگاران رادیکال ِ دیروز نیز آن را با وحشت روایت می‌کنند. طبیعیتی که در آن
      همنوع‌دوستی وجود دارد و میل به اندیشه‌ورزی و روح انتقادی‌ای که در نتیجه‌ی آن پدید آمده است. عبید
      زاکانی و ابن مقفع و خیام از شاگردان برتراند راسل و رنه دکارت نبودند!

      به همین خاطر است که من می‌گویم بد نیست نگاهی به فکت‌های تاریخی بکنیم و ببینیم مثلا در آن
      زمانهای خوب چقدر شرافت یافت میشده. من چندان از نمونه‌های خارجی مثال نمی‌آورم ولی در ایران
      کتاب«تاریخ تحولات اجتماعی» از راوندی هست که در نوع خود بینظیر است و من به شما پیشنهاد می‌کنم
      که نگاهی به آن داشته باشید و کمی به وضع و حال آن روزهای ایران نیز آگاهی پیدا کنید. نمونه‌ای از شرافت
      ِ ایام ِ خوش قدیم: هزار هزار زرتشتی‌ای که با حمله اعراب به ایران و آگاهی از این قانون که در خانواده‌‌ای که
      چند زرتشتی وجود دارد و یک مسلمان، ارث تنها به فرزند مسلمان می‌رسد، مسلمان شدند!

      من به شما توصیه می‌کنم که به جای آنکه یک کتاب بردارید و بروید در پارک بنشینید بخوانیدش، کتاب را بگذارید
      در کنار و بروید با مردم مراوده داشته باشید، شاید به واقعیات بازگردید...
      ویرایش از سوی Dariush : 05-13-2015 در ساعت 05:29 PM
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      iranbanoo (05-13-2015),undead_knight (05-14-2015)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گفتگوهایی پیرامون خردگرایی
      از سوی Dariush در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 68
      واپسین پیک: 03-10-2017, 01:54 AM
    2. پاسخ: 200
      واپسین پیک: 12-07-2015, 12:19 AM
    3. گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک
      از سوی Mehrbod در تالار ادبسار
      پاسخ: 129
      واپسین پیک: 11-30-2013, 12:15 PM
    4. هم‌اندیشی پیرامون گسترش خردگرایی
      از سوی Mehrbod در تالار هماندیشی
      پاسخ: 69
      واپسین پیک: 04-05-2013, 08:46 PM
    5. پاسخ: 44
      واپسین پیک: 03-20-2013, 11:51 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •