• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 111

    جُستار: خودکشی نکنم چیکار کنم؟!

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور دوم
      Points: 10,544, Level: 68
      Level completed: 24%, Points required for next Level: 306
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      m@hdi آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2013
      نوشته ها
      537
      جُستارها
      88
      امتیازها
      10,544
      رنک
      68
      Post Thanks / Like
      سپاس
      610
      از ایشان 669 بار در 345 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Moshref نمایش پست ها
      در اینکه کُسخلی هیچ شکی نیست معنی این کار چیه که دختر مردم را سلاخی کردی من چند سال پیش که هنوز متدین بودم با یه دختر آشنا شدم هدفم سکس و ازدواج نبود فقط برای سرگرمی و گشت و گزار، تفریح و رفع تنهایی بود. چون با خودم میگفتم لااقل اگر نماز نمیخوانم گناه کبیره انجام ندم گرچه این حرفا در حد شعار مسلمونا هستش که اگر شرایط مهیا باشه خشکی مقدس‌ترین شخص هم سکس میکنه، حالا بگذریم. من احمق صبح تا شب با این جنده خانم تل میحرفیدم سال 89 بود قبض تلفون همراهم آن موقعه حدود 150 یا 200 تومن می‌آمد بعد فهمیدم این دختر با کل عالم و آدم رابطه داره به غیر از خودم حتی یکی از دوستان قدیمی و صمیمیم سینه‌هاشو دست مالی کرده بود. بعد از فهمیدن ماجرا واقعا خورد شدم همش بفکر تلافی بودم، اما من مثل تو کسخل نشدم که برم چاقو تو کونش بکنم، برام درس بزرگ زندگی شد. هر چند که آن موقعه تا چند وقت از لحاظ روحی شرایط خوبی نداشتم. به هیچ وج از دوستم هم ناراحت نشدم که چرا با این رابطه داشت چون خریت خودم بود. دوستم نصیحت خوبی بهم کرد گفت زندگی همینه اگر نکنی میکننت و شُرتت رو هم بهت نمیدن این حرفش در همه موارد صدق میکنه انسان باید خودش حقش رو از روزگار بیگیره نباید بی‌عرضه و خنگ باشه.

      این دوستم دختری نیست که تو یونی نگاییده باشه بازیکن حرفه‌ای هستش کُس رو تو هوا میقاپِ دختر سالم رو جنده میکنه. اما من دلیل اصلی خودکشیت رو نفهمیدم! اگر حرفت اینه که لذتی از زندگی نمیبری که من هم نمیبرم فعلا تنها لذت من مطالعه شده خیلی دوست دارم آنقدر ثروتمند شوم که بتوانم قید زندگی را بزنم و به جهانگردی بپردازم آنوقت برای من زندگی لذت بخش است که این حرفم هم در حد رویا پردازی است. اما با این حال خایه نمیکنم در مورد مرگ یک در صد هم فکر کنم.
      تعریفت از لذت چیه؟ لذت رو تو چی میبینی؟
      حرفای من اندکی Justify میکنه کاری رو که من کردم ولی من هدفم انتقام از دنیا بود که نمادش شد اون دختر. اون دختر اگه شما رو سر کار گذاشت حداقل تحقیرتون نکرد ولی این دختر منو با رفتارهاش تحقیر کرد و یک بار در چت و همچنین در کافی شاپ تحقیرم کرد. (هرچند تو کافی شاپ هیشکی غیر از من و اون نبود!)

      من کلا 20 ضربه چاقو بهش زدم تو گردن و پهلو و رون و سینه و شکم و دیگه یادم نمیاد که همه اینا بخیه خورد و خوب شد و لیزرش کرد اگه من دنبال انتقام گیری واقعی بودم به دنبال مرگش نبودم بلکه صورتشو خط خطی میکردم یا اسید پاشی میکردم که دیگه نتونه خودشو تو آیینه ببینه و شوهر گیرش بیاد ولی من وسیلم مرگ اون بود هدفم اعدام خودم بود و هدف هم همیشه وسیله رو توجیه میکنه حتی در مورد افرادی که میگن به این حرف اعتقادی ندارن.

      من از زتدگی لذت نمیبرم و از بچگی لذتم بیشتر بازی های کامپیوتری بود و بعد از نوجوانی به مرور زمان تنها لذتم بازی های کامپیوتری شد. البته خواندن مطالب مفید علمی و فلسفی و مذهبی هم برای من جالبه همچنین اطلاعات عمومی ولی حقیقت اینه که کسی به جوانی که اطلاعات بالایی داشته باشه اهمیتی نمیده. توی دانشگاه هر موقع استادان بحث خارج از درس میکردن من متکلم وحده میشدم! یک بار انقدر خوب صحبت کردم که استاد گفت برای من دست بزنن! ولی توی جمع های داخل دانشگاه مثل جمع های خانوادگی و دوستان ملت همش حرفای چرت و پرت میزنن و اصولا جایی برای من توی هیچ جمعی نیست! وقتی پسر واقعا باسواد شما گیر نمیاری دختر باسواد پیدا کردنش غیر ممکنه و بخاطر همین من اصلا دنبال رابطه با جنس مخالف نمیرم و همین خودش خیلی از لذت های زندگی رو از من میگیره.

      در کل اگه بخوام بگم لذت اصلیم توی 10 سال اخیر چی بوده باید بگم فقط بازی های کامپیوتری! برای اینکه بفهمید من دیگه از بازی های کامپیوتری در طول این 3 سال که از اون درگیری و بستری شدن من میگذره لذتی نمیبرم فقط بهتون آمار 5 سال اخیرمو میدم. در 2 سال قبل ار بستری من بیش از 40 بازی رو انجام دادم در حالی که درگیر دانشگاه بودم ولی در طول این 3 سال که کاملا وقتم آزاد بود کمتر از 10 بازی! که همین تعداد بازی هم واقعا برایم مثل گذشته لذت بخش نبود.

      با توجه به جمیع جوانب من فقط آخرین راه حل را روبروی خودم میبینم یعنی خودکشی.

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از m@hdi گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Moshref (05-11-2015)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی m@hdi نمایش پست ها
      در کل اگه بخوام بگم لذت اصلیم توی 10 سال اخیر چی بوده باید بگم فقط بازی های کامپیوتری! برای اینکه بفهمید من دیگه از بازی های کامپیوتری در طول این 3 سال که از اون درگیری و بستری شدن من میگذره لذتی نمیبرم فقط بهتون آمار 5 سال اخیرمو میدم. در 2 سال قبل ار بستری من بیش از 40 بازی رو انجام دادم در حالی که درگیر دانشگاه بودم ولی در طول این 3 سال که کاملا وقتم آزاد بود کمتر از 10 بازی! که همین تعداد بازی هم واقعا برایم مثل گذشته لذت بخش نبود.

      با توجه به جمیع جوانب من فقط آخرین راه حل را روبروی خودم میبینم یعنی خودکشی.
      و ریشه‌یِ اینکه از زندگی خوشی نمیبرید چیست؟

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      m@hdi (05-12-2015)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •