فکر میکنم یک دینکار غیرقابل اعتمادترین شخص به عنوان یک منبع برای مستند شمردن چنین جملاتی باشه.فارق از اینکه این حرف راست هست یا نه.
اروپای امروز نتنها عناصر مسیحی داره که اساسا هویتش ناشی از اثرات مسیحت هست، حتی دین زدایی و دین ستیزیش.در واقع فکر نمیکنم این چیز پنهان یا کشف جدیدی باشه.
ولی چه نتیجه ای ازش میخوای بگیری؟
مسئله این هست که اساسا تجربه تاریخی این فرض که ماوراباوری "لازمه" اخلاقیات هست رو رد کرده،در مورد دین هم حرفی نمیزنم چون دیگه نمیتونم مطمئن باشم منظورت از دین چیه!
یک خلاصه از حرفام:اصلا با فرض پذیرش اینکه که خیلی چیزهایی که مطرح کردی "مشکل" هستند،اختلاف سر این هست که بعضی راه حل های پیشنهادی هم مشکل محسوب میشند!(طبیعتا به خاطر ذهنی بودن مفاهیم اختلافه)
اصلا هم "طبیعی" نیست،سایر موجودات زنده "نگران" مرگ نیستند، از مرگ(خطر آنی) فرار میکنند. حالا اینکه مشکل هست یا نه بحث جداگانه ای هست.
اگر فلسفه بافی در مورد چیزها"طبیعی" هست، این "نگرانی" در مورد مرگ هم طبیعیه...البته اون وقت دیگه چی طبیعی نیست!
خب ناقص بودن معیارها دلیل بر نادرستی نیست،حداقل میتونه بخشی از واقعیت رو نشون بده.نتجه گیری پژوهش حتی اگر بر اساس معیار اقتصادی باشه درست به نظر میرسه، وقتی یک نفر میبینه اطرافیانش وضعشون "خیلی بهتر از من هست" خیلی ناخرسندتر از وقتی هست که "همه مثل من بدبخت هستند".از بحث دور نشیم، من ارتباط این رو نشون دادم که "مهمترین" فاکتور بی دین بودن نیست که اگر بود طبیعتا بی دینی بیشتر منجر به خودکشی بیشتر میشد بدون استثنا.