چند روز خبری ازت نبود من گفتم حتما مهدی خودکشی کرده!
چند روز خبری ازت نبود من گفتم حتما مهدی خودکشی کرده!
m@hdi (06-07-2015)
Moshref (06-07-2015)
خب من هم میخکوب میشدم چرا اینطور نشدم؟ junk food چه ربطی به روان داره؟ در اثر زورگویی مجازی خود کشی؟ خاک بر سر کلا به دنیا اومدنش یک اشتباه بوده. خوبه که خودش اصلاح کرد.اینترنت فقط کارها رو سریع و راحت میکنه از جمله پروسه تحقیر و درماندگی. اگه 30 سال پیش بود چه بسا در محیط آموزشی این اتفاق میفتاد.
...But
راستی شرمنده اینقدر دیر شد شما پرخاش و عرض اندام نمیکنی آدم احساس اضطرار نمیکنه جواب بده.
پنهون از شما نباشه خود من هم که هشت سال در راه بقراط دادم و الان تو طرحم ده ها بار به این فکر کردم که اصلا شاید پزشکی از بیخ و بن اشتباه بوده! به ژنوتیپ های ضعیف اجازه بقا داده شده! واکسیناسیون های همگانی انجام شده! به هر حال دیگه خیلی دیره و راه برگشتی نیست!
بار ها به این فکر کردم که آیا تکنولوژی باعث آسایش بشر شده؟
حیات از همون اول بر پایه تکامل عمل کرده. میلیون ها سال هی تنازع برای بقا و تولید مثل... تا اینکه یک اشتباه بزرگ! هوش! از اون موقع تا الان هم هی استثمار و طمع و غارت و کوته بینی و بی مسولیتی هم در قبال طبیعت هم همنوع!
در قبال طبیعتو که بلدین: انقراض گونه ها. گرمایش زمین. به هم خوردن سیکل های عناصر. زمین خواری. همینجور پیش بره موجود زنده ای باقی نمیمونه الا انسان و گونه های غذایی/خانگی/سواری. واقعا انسان به سرطانی شبیهه که به جون زمین افتاده. متاستاز؟ check. تولید سموم؟ check. کاهش تنوع؟ check.
در قبال همنوع رو هم که بلدین. با یه مثال بگم: از دهه 80 که کمونیسم از مد افتاد چه چیزی رفت به مقام آدم بد فیلم ها؟ Corporations +Governments یعنی همون مراکز قدرت و سایبر پانک شکل گرفت. چیزی که از زمان شروع زندگی اجتماعی بشر بوده و هستش. چپاول بقیه توسط شاه خان صاحب سرمایه و شورای خلق! در اینجا دیگه تسلط کامل بشر به طبیعت مطرح نیست و تسلط پر بازده ترین های بشر به بقیه هستش. همین میشه جنگ و فقر و بیکاری و رقابت حیوان گونه میان (مثلا) بهتر از حیوان ها.
در level سوم هم پس از بشر علیه طبیعت و قدرتمندان علیه ضعفا با آینده ای در خطر به خاطر superintelligence رو به رو میشی. پدیده ای که به تنهایی میتونه کلللا بشرو دور بزنه و "اخلاقیات" و "انگیزه های انسانی" کلللا براش بی معنی هستن. چیزی که میتونه هم باعث خوشبختی بشر بشه هم باعث انقراض. یکی از توجیهات پاردوکس فرمی.
غرض اینکه تکنولوژی به خودی خود بد نیست فقط یک ابزاره و چهار چیزی که نام بردید از کوته فکری و بی مسولیتی و نادانی بشر حاصل میشه. شما ول کنی بری جنگل زندگی چقدر میتونی دوام بیاری؟ منظورم شرایط سخت نیست. منظورم قبل از رسیدن بولدوزره!مشکل تکنولوژی آدمهان و مشکل آدمها غریضه ای که بنیان حیات روش استواره.
I am a degenerate
Anarchy (06-25-2015)
شکیبایی من بالا است! (:
تکنولوژی بی هیچ گمانی به افزایش آسایش آدمی انجامیده (آنچه اینجا نکتهیِ
گفتمان میباشد این است که کمی بیش از اندازه هم به آسایش آدمی افزوده.)
هوش در همهیِ جانداران داریم, در آدمی تنها بیشتر. آنچه شما گناه هوش میبینید در گفتمان تکنولوژی همان شهرمندی/تمدن میباشد که مایهیِ پیدایش
بهرهکشی, آز, دُزدی, کوتهاندیشی و بی مسئولیتی بوده است. شهرمندی در جای دیگر مایهیِ پیدایش امنیت, آسودگی و مسئولیتپذیری نیز بوده است.
در راستای فرگشت تکنولوژی, سیستمی بجا میماند که تنش کمتر و کارایی (efficiency) بالاتر داشته
باشد. ازینرو, چیزهاییکه شما نام بردید مانند بیکاری, نداری, جنگ و ... همگی میتوانند بخوبی و بفرزامی بدست
پژوهشگران و دانشمندان و فندسالاران از میان بروند (چراکه بازدهی پایین دارند), ولی دورنمای تکنولوژی (نابودی آدم یا آدمیت) یکسان بماند.
ابرهوشواره (superintelligence) کنترلپذیر نیست و کسانیکه در این زمینه میپژوهند خود بخوبی به این نکته آگاهاند, هر آینه بر پایهیِ این سخن
که گرچه احتمال بسیار ریزی در پدید آوردن و کنترل هوشوارهیِ دوستانه / friendly AI هست — در این بخش خودفریبی بالایی در محاسبهیِ این
احتمال "ریز" دیده میشود — و چون اگر ما نکنیم, دیگران میکنند, پس بگذارید خود ما بکنیم چه بسا زد و همانی هم شد که میخواستیم ¹.
این خود یک نمونهیِ بسیار خوبی از گـستاخی ِ پژوهشگران و دانشمندانی است که روزانه با سرنوشت و آیندهیِ آدمی قمار میکنند.
مهم نیست که تکنولوژی به خودی خود خوب باشد یا بد, آنچه مهم است این میباشد که در نبود تکنولوژی [های نوین], خود
به خود اگر نه همه, دستکم بخش بسیار گستردهای از گرفتاریهایِ نامبرده و پرداخته شده از میان برداشته خواهند شد.
¹
Not Acceptable!
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
لطفا این بحث را به مکان مناسب انتقال دهید!
چطور؟ هنوز هم باید برا یه لقمه نون کونت جر بخوره! البته هنوز به این معنا نیست که پتانسیلش را ندارد.
توضیح بیشتر لطفا.
پتانسیلش را دارند بله اما صاحبان علم و فناوری ملعبه صاحبان قدرت و ثروت هستند و خواهند بود پس نمیتوان انتظار فرجی از آنان داشت.
همچنین میتوان گفت که مهم نیست در آخر این بحث آیا دور انداختن فناوری صحیح است یا نه. مهم نتیجه این حرکت است که اگر کسی این کار را انجام دهد عملا قدرت خود را به حد حیوانات تقلیل داده است و از تو سری خور لول 2
(بتا/امگا/کم هوش/مستضعف/99% vs آلفا/هوشمند/سایکوپات/غنی/1%) به تو سری خور لول 1
(ارض و ما یتعلق به The Almighty Homo Sapiens vs) تبدیل میشود. بولدوزرو بپا!
مگر اینکه از همه یا هیچ پیروی شود و (بمانند سلاح های هسته ای) همه صاحبان فناوری بدون استثنا به توافق برسند که کم کم فناوری را دور بیندازند.
خلاصه اینکه:
فناوری=قدرت
دور انداختن قدرت=مغایر بقا
و به نظر من:
بدی های فناوری= زیاده روی در بقا (طمع خودخواهی سلطه گری)
راه حل=آدم شدن آدمها!
باشه یه نگاهی میندازم. شما هم اینجا رو یه نگاهی داشته باش:
Not Acceptable!
I am a degenerate
ولی در قیاس با زمانی که این تکنولوژی را در اختیار نداشتیم خیلی کمتر جر خواهد خورد! (=افزایش رفاه)
مثال :
قبل از اینکه انسانها بیاموزند که میشود دانه گیاهان را کاشت و دامها را پرورش داد! برای یک لقمه نان باید فرسخها دنبال یک آهوی تیز و چابک میدویدند تا شکارش کنند! کل جنگل را میگشتند تا درختی پیدا کننده و میوه اش را بچینند! (تازه اگر سمی نمیبود) و با کلی جک و جانور درنده و حتا انسانهای دیگر بر سر غذا مبارزه میکردند! (=پارگی مضاعف)
بعد از اینکه انساها آموختند میتوانند کشاورزی و دام پروری کنند و ادوات آنها را ساختند (=تکنولوژی - هر چند بدوی) با کاشت دانه گیاهان و پرورش آنها در نزدیکی رودخانه یا زمینهای حاصل خیز و همچنین پرورش دام و ... دیگر مجبور نبودند توی جنگل دنبال آهو کنند یا کیلومترها برای پیدا کردن میوه ای چیزی جنگل را زیر و رو کنند! به جایش مجبور بودند با بیماری دام و خشکسالی و ... دست و پنجه نرم کنند! (= پارگی کمتر مضاعف)
با پیشرفت تکنولوژی و رسیدنش به اینجا دست و پنجه نرم کردن با خشکسالی و بیماری و ... راحت تر شده، تولید محصولات کشاورزی سرعت بسیار زیادی گرفته! پرورش دام مدرنیزه و راحت تر شده و خلاصه همه چیز نسبت به گذشته بهبود یافته و شما مجبور نیستی دنبال آهو در جنگل کنی آن هم با یک تکه سنگ که با بدبختی تیزش کردی و سر چوب بستی! بلکه شیک و مجلسی میروی در فروشگاه و هر آنچه لازم داری یک جا هست و میخری! ولی باید به جایش کار کنی تا پول در بیاوری! (= پارگی یا به قول شما جر خوردن کون)
پس یحتمل در آینده اگر ضریب پیشرفت به همین نسبت امروزی باقی بماند و اتفاق غیر منتظره ای که به کل همه چیز را بپیچاند به هم نیوفتد! احتمالن همین پارگی و جر خوردن فعلی کمتر و کمرنگ نر خواهد شد، یعنی :
من در سه مرحله نوشتم چون فکر نمیکنم زیادی گویی و مرحله به مرحله و با تمام جزئیات نوشتن خیلی به کارمان بیاید!
همین روال ساده در مورد یک لقمه نان تقریبن در تمام ابعاد زندگی بشری دیده میشه! مثلن من و شما به خاطر یک شکستگی پای ساده یا نیش فلان حشره و خزنده (بیشترشان) یا سرما خوردگی و ... جانمان را از دست نمیدهیم! دیگر در گرمای تابستان مثل له له نمیزنیم و در سرمای زمستان سگ لرز! برای نقل مکان کردن مجبور نیستیم ماه ها یا شاید سالها در راه باشیم! مجبور نیستیم برویم سر رودخانه یا چاه با بدختی آب بکشیم بیاوریم تا خانه! مجبور نیستیم برای رساندن خبری ماه ها صبر کنیم! مجبور نیستیم برای روشن کردن آتش خودمان را جر بدهیم و هزاران هزار مثال دیگر از ساده ترینش مثل همینهایی که من گفتم تا پیچیده ترین و مدرن ترینشان! پس باز :
مابقی بحثتان را هم میسپارم به خودتان!
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
در کشورهای پیشرفته نیازی به کار آنچنانی نیست بجز فرمانبُرداری کورکورانه — که در اینکه این فرمانبرداری کار
آنچنانی به شمار میرود یا نه جای گفتگو هست — بگونهای که اگر کس سرش در لاک خودش باشد جامعه
همهیِ نیازهای او را از گهواره تا گور برآورده خواهد نمود. بسنده است که کس یک پیشهیِ ساده در پیش بگیرد
و یک مقدار پولی هم در بانک برای سالخوردگی سپرده بگذارد و بی هیچ دلنگرانی آنچنانی زندگی خودش را بسپراند.
ازهمینرو, افزایش بسیار گستردهیِ چاقی در جایگاه یک پادنمونهْ بخوبی از اینکه "لقمه نون بسیار هم آسان بدست میاید" میگوید.
اینکه گفته شود هوش افزوده چیز بدی بوده هیچگونه کارکرد عملی از خود ندارد و در عمل بی ارزش است.
برای دریافت بهتر, بسیار خوب اکنون میاییم و میپذیریم که هوش افزودهیِ
آدمی (در برابر دیگر جانداران) چیزی اهریمنی و بد بوده است. اکنون, با دانش
به این چه کاری میتوان انجامید و این دریافتن چه کارکردی در عمل برای ما دارد؟
--
چکیدهیِ سخن گفتمان تکنولوژی [در پیوند با هوش4 اینجا این بوده است:
پیکر آدمی ساخته از میلیاردها یاخته میباشد.
یاختهها فرمانبُردار پیکر میباشند و از خود آزادی ندارند.
جامعههایِ بزرگتر از چند صد تنه همچون پیکر خود آدمی میمانند که اینبار آزادی خود آدمی در آن از دست میرود.
در اینجا تفاوت میان آدم و یاخته در همین تراز هوش کوتاه میشود. از آنجاییکه آدمی هوش و خودآگاهی دارد پس میتواند
آگاهانه بگزیند که بخشی از این پیکر بزرگتر از خود که همان شهرمندی (تمدن) و جامعه بشری باشد نبوده و راه خود
را بتنهایی برود (درست همانگونه که یک یاخته بتنهایی هم زنده است و بی نیاز, ولی پیکر در نیاز به یاخته).
در این راستا, راه نابودی تمدن از نابودی تکنولوژی میگذرد, چراکه تکنولوژی (های نُوین) همان چسبی
است که پیشنیاز پیدایش ابرسازوارهها (superorganisms), که همان شهرمندیها, تمدنها, دولتها باشند میباشد و در نبود آن, در نبود
راههایِ ارتباطی نُوین, در نبود ابزارهای ترابَری نُوین, در نبود ابزارهای کنترل و مغزشویی نُوین و بسیاری دیگری, ابرسازوارهها نمیتوانند فرا-برویند.
نکته اینجا این است که کسی (در اینجا بدسرشت) آن بیرون نیست که
به تکنولوژی راستا بدهد, بساکه این تکنولوژی است که تنها راستادهنده میباشد.
اگر ما دو گونه جامعه داشته باشیم, یکی برای آدمی و شهروندانش بسیار آسانگیر و خوب جوریکه بالاترین
تراز خوشنودی در آن باشد ولی در برابر بازدهی اقتصادی پایین داشته باشد, و جامعهیِ دومی جامعهای سختگیرتر
و پُرقانونتر که تراز خوشنودی پایینتر ولی بازدهی اقتصادی بسیار بالاتر باشد, در روند فرگشت ِ تکنولوژی این جامعهیِ دوم است که بجا میماند, نه یکمی.
این میشود افسارگریختگی تکنولوژی, زیرا اگر تکنولوژی در مهار آدمی باشد
بایستی جامعهیِ یکم بجا بماند, ولی اگر آدمی در مهار تکنولوژی و پیشرفت باشد, دومی.
نمونهیِ بالا در واقعیت دیرزمانیست که رخ داده و برای نمونه, شیوهیِ زندگی سرخپوستان آمریکایی که شیوهیِ زندگی بسیار نرم و
خوشایند و آسانگیری بود در برابر شیوهیِ زندگی اروپاییان که پُر از قانون و همراه با کار و تکاپو و خستگی بسیار و ... باشد شکست
خورد, نه ازینرو که شیوهیِ زندگی اروپاییان برای آدمی بهتر, بساکه چون بازدهی اقتصادی بالاتر (و پس تکنولوژی پیشرفتهتر) دربر داشت.
پس در اینجا چیزهاییکه شما میپندارید بدست نمیایند ازینرو که بگوییم سرمایهداران فرومایه اینجور نمیخواهند
خودفریبی بیشتر نیست, زیرا گرچه سرمایهداران در روند و چگونگی کارها اثرمند و راستابخش میباشند, ولی
در چهرهیِ کلی این تکنولوژی است که راه را میگزیند. جامعهای که تنش کمتر و بازدهی اقتصادی بالاتر داشته
باشد بجا میماند و درست نیز ازینرو, نیازهای آدمی تا زمانیکه همسو با نیازهای سیستم تکنولوژیک باشند برآورده خواهند شد.
ابزارهای سرگرمی, کم شدن ساعتهایِ کاری, بیمههای رایگان بهداشتی, ستیز با نژادپرستی و میهنپرستی, ستیز با
زنستیزی (و اینروزها ستیز با مردستیز)ی و ... و ... همهیِ اینها در راستای سود سیستم تکنولوژیک پیش
میروند و جامعهای که این ارزشها را در خود فرومیگوارد (assimilates) به شکوفایی اقتصادی
و بازدهی بالاتر و پس پیشرفت باز بیشتر تکنولوژی میرسد و خود میشود الگویی برای دیگران.
نمونهیِ خوب, امروزه ژاپن الگویی برای دیگر کشورها به شمار میرود زیرا کمابیش پیشرفتهترین کشور
در جهان میباشد و تنش بسیار پایینی هم دارد. هر آینه, در سوهای دیگر و کمتر یاد شدهیِ همین جامعهیِ ژاپن
نزدیک به دو میلیون خانهنشین و گوشهگیر دارد که ≈٢% همهیِ جامعهیِ آنرا دربرمیگیرند.
یا در جای دیگر در همین جامعهیِ ژاپن باز ما بالاترین آمار خودکشی در جهان را داریم.
هر آینه اینها, این خودکشیها و افسردگیها و گوشهگیریها در پرتوی این واقعیت
که سیستم اقتصادی ژاپن کار میکند اهمیت چندانی ندارند و تا زمانیکه در همین
چند درصد مانده باشد و گرفتاری به بار نیاورند, آمار پذیرفتنی به شمار میروند.
این را هم در یاد بدارید که تکنولوژی بجز ابزارهای نرم (سرگرمی, manga, سریالهایِ کرهای و ..)
ابزارهای نیمهنرم (قرصهایِ ضدافسردگی) نیز در آستین دارد و اکنون در آستانهیِ دستیابی
به ابزارهای سخت میباشد که یکراست مغز را تحت تاثیر قرار میدهند و دور از باور نیست پنداشتن اینکه
فرداروز قانونی در ژاپن وضع شود که کسانیکه "احساس خوبی به زندگی ندارند میتوانند با گرفتن "دارو"ی رایگان
"مشکل" خودشان را حل نموده و دوباره به زندگی بسیار خوشبین شده و عضوی سودمند برای جامعه واقع گردند.
به دیگر زبان:
١- تکنولوژی و شیوهیِ زندگی نُوین, نخست فشاری کمرشکن بر شهروند میآورد.
٢- شهروند در برابر این فشار به افسردگی, گوشهگیری و بیماریهایِ روانی دچار میاید.
٣- تکنولوژی اینها را "مشکلات طبیعی" نامیده و برای شهروند "درمان" درست میکند.
٤- با گرفتن "درمان", تراز تحمل شهروند بالاتر رفته و تکنولوژی میتواند باز فشار بیشتری بر او بیاورد.
٥- چرخه از نو.
در طبیعت و شیوهیِ زندگی شکارچی-گردآوری (hunter-gatherer) آدمی توسری خور نیست و
بوارونه, بجز انگشتشمار پدیدههایِ طبیعی مانند چندتایی بیماری بیشتر و زمینلرزه و .. بر سرنوشت خود
فرمانروا است; برای دریافت بهتر و بیشتر این کتاب از کازینسکی را میتوانید بخوانید که بخوبی و با پیشترین پژوهشمایهها
به بررسی شیوهیِ زندگی نخستینی و خوبیها و بدیهای آن پرداخته است: Kaczynski%20-%20Technological%20Slavery.pdf
تا آنجا که از نوشتههایِ پراکندهیِ شما دریافته بود گویا بتازگی با تراهومنگرایی (transhumanism) آشنا شدهاید.
آنچه در این جُستار آوردهاید ارزشی بیشتر از داستانهایِ عملی-تخیلی ندارد و در پیشبینی آینده, احتمال
تنها چند اپسیلون بالاتری از صفر است که آن چیزهاییکه شما دوست دارید و تکنولوژی بهتان وعده
داده است, عمر جاودان, رهایی از بیماریها و ... پدید پیایند و بوارونه احتمال چند اپسیلونی
کمتر از صد میباشد که هوشوارهها (superintelligence) نمونهوار شما را جایگزین نکرده باشند.
چرایی آن نیز ساده است: در مهندسی ساختن هزاران بار آسانتر از کُدگشایی و بهکردن است. برای نمونه به پیشرفت
تُند هوشوارهها و در برابر به پیشرفت بسیار کُندتر دانش پزشکی برنگرید, یکمی دربگیرندهیِ الگوبرداری از آدمی
و ساخت یک نمونهیِ بهتر است, در دومی ولی (شناخت, کدگشایی, بهکرد) تراز پیچیدگی کار هزاران برابر میباشد. ¹
در کنار آن, این اصل ساده همواره پابرجا است:
جاییکه همه چیز شدنی است, هیچ چیز شدنی نیست.
در جهانی که هرکس میتواند با کُدهای ژنتیکی شما بازی کند (و امروز تند تند دانشمندان روی آنها patent
میزنند), یا بیشمار گروهکهای پژوهشگری با گستاخی دارند ابرهوشواره (superintelligence) میسازند که
هر کدام میتوانند زندگی شما را برای همیشه نیست و نابود و دگرگون بسازند, آیا شما براستی
میپندارید در این آشوب و هیاهو و افسارگریختگی و هر سو باد وزید همانسو, به شما براستی
همان چیزهاییکه وعده داده شده, جاودانگی, رویینتنی, ابرهوشی و .. خواهد رسید؟
¹
با نمونهآوری از نرمافزارها, یک برنامهنویس میتواند با بررسی یک برنامهیِ بیرونی و نگاه به کارکردها و ویژگیهای
آن, بسیار ساده (ولی زمانبر) یک برنامهیِ نو را از صفر پایهریزی نماید که کارکردی همانند تا یکسان داشته باشد.
بوارونه ولی, همین برنامهنویس نمیتواند با کُدگشایی یک برنامه هتّا چیز درستی از آن سردر بیاورد و بسیار
دشوار تا نشدنی است که برنامهنویس بخواهد با بررسی کُدهایِ یک برنامهیِ همگردانده (compiled), آنرا بهتر بکند.
فراموش نشود, در اینجا نمونه فراتر از یک برنامه (بگوییم به زبان C) و یک همگردان (compiler) نمیرود که هر
دو ساختهیِ دست خود آدمی و با این همه کار همچنان بسیار بسیار دشوار تا ناشدنی میباشد, هنگامیکه در
آدمی که پای کُدهایِ ژنتیکی و فرگشت طبیعی در میان میاید, پیچیدگی کار دهها هزاران بار باز هم از این پیچیدهتر است.
تنها چیزیکه در اینجا مهم است همین میباشد که در عمل و رویارو با افسارگریختگی تکنولوژی چه باید کرد.همچنین میتوان گفت که مهم نیست در آخر این بحث آیا دور انداختن فناوری صحیح است یا نه.
ویرایش از سوی Mehrbod : 06-27-2015 در ساعت 09:47 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
یک مثال قدیمی میگه که :
اگر گیر یک سیبیل کلفت کت و کلفت افتادی و میخواست ترتیبت رو بده و زورت بهش نمیرسید و کسی هم نبود که به دادت برسه! کار عاقلانه اینه که از دادن لذت ببری تا اینکه هم کتک بخوری و هم آخرش دست بسته ترتیبت داده بشه و تازه لذت هم نبری!!!!
بر اساس این مثال قدیمی میشه نتیجه گرفت بهترین راه اینه که از زندگی در زیر سایه تکنولوژی لذت برد تا زمان مرگ(خوشبین باش جانم)
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
Moshref (06-29-2015)
خیلی ممنون از توضیحات من از مریخ اومدم و از زندگی روی زمین بی خبرم!آسایش نه افزایش آسایش!
همچنین:
خیلی ممنون از تاییدتان!
اگه یکم زحمت میکشیدی ادامه شو میخوندی موضع منو متوجه میشدی و مجبور نبودی اینهمه انشا بنویسی!
البته کمی زحمت رو هم مهربد متقبل شده:
I am a degenerate
نیازی به کار نیست یا کارگر ارزان نیست؟ چرا اروپا از خاورمیانه و آمریکا از مکزیک فله ای مهاجر دریافت میکند یا کار را به چین و هند محول میکنند؟ آیا همین تغییر دموگرافیک و در اختیار نبودن تولید خطرساز نیست؟ در واقع کشورهای پیشرفته به خاطر بازده بالا حاضر به نشستن روی بمب ساعتی شده اند. (بازده متاثر از فرگشت)
اگر کسی سرش به لاکش برود کارتن خواب نمیشود؟ چاقی هم تا جایی که من دیدم بین زیرزمین نشین های بزرگسال انگل والدین رواج دارد نه کسانی که بشود فعال و کلا آدم حساب کرد. همچنین میتوان آن را به تغذیه از پست فود ارتباط داد که ارزانتر (لقمه آسان!) از غذای خانگی تمام میشود و به همین دلیل هم رواج دارد (بازده متاثر از فرگشت) و سرشار از کربوهیدرات و چربی و نمک است که انسان را سریع به گور نزدیک میکند. (آسایش؟)
خود هوش چیز بدی نیست مشکل آن این است که در اثر فرگشت پدید آمده و در راستا و بر بنیان آن عمل میکند. هوش به صاحب آن نمیگوید "کمکت میکنم دنیای بهتری بسازی" میگوید "کمکت میکنم به هر قیمتی احتمال زنده ماندنت را افزایش دهی!".
که با ساده لوحی به دنبال ساخت ابرهوشواره نباشیم که همانگونه دهانمان را سرویس خواهد کرد که ما جانداران افضل را!"?How do you like the taste of your own medicine"
ابر کس شعر هایی از این قبیل را در جستار پیشرفت روزافزون هم دیدم.
انتظاراتم که برباد رفت و تنها احترام باقی ماند. لطفا راهی پیش پایم قرار دهید که بتوانم از این پس سخنانتان را جدی بگیرم.
حالم بد جور گرفته شد فعلا بقیه بمونه برا بعد.
I am a degenerate
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)