نوشته اصلی از سوی Havadar_e_Democracy
هر آینه واپسین فرنود را همانگونه که آگنوستیک گفت:
کاری که در بالا به آن اشاره شد Hypothecation (هایپاتیکِیشِن= انگاشتن؛ فرض کردن) میگویند و همچنان که از
نام آن برمیآید، بدینگونه است که بانک یا یک نهاد سومشخص با انگاشتن درستی پیشبینی خود در اعتبارپذیری دیگری، به او وام و قرض میدهد.
برای نمونه، بانک با نگاه به اعتبار مشتری پیش خود پیشبینی میکند که آیا اعتبار او به اندازه
بسنده خوب است یا نه و اگر بود، به او وام برای خرید خانه میدهد و آن را در قسط ماهانه از فرد پس میگیرد (mortgage)،
ولی در حقیقت خانه همچنان به بانک تعلق دارد و اگر این پرداخت ماهانه عقب بیافتد میتواند خانه را در جبران زیان خود بردارد.
پس تا اینجا بانک ما با یک پیشانگاشت ذهنی اینگونه پیشبینی کرده که وامگیرنده اعتبارمند است و میتواند تا
بگوییم، 15 سال آینده این قسط ماهیانه را پرداخت کند. اکنون در دنباله مفهوم بالا ما Re-Hypothecation را خواهیم
داشت بدینگونه که بانک وامدهنده ما، در راستای ضمانت تراکنشهای خود با نهادهای دیگر میگوید که
در صورت به جا نیاوردن معامله، این خانه به آن بانک یا یک نهاد (entity) دیگر تعلق خواهد گرفت:
پس اکنون خانهای که وامگیرنده ما با پرداخت قسط ماهیانه خود در آن زندگی میکند به بانک آمریکایینوشته اصلی از سوی Agnostic
وامدهنده تعلق دارد (hypothecated)، اما در حقیقت در جایگاه ضمانت به یک بانک اروپایی نیز تعلق دارد (re-hypothecated).
روشن است که این همه انگاشت و فرض و پیشبینی چه اندازه سیستم را ناپایدار و شکننده میکند.