• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 329

    جُستار: گفتگوهایی پیرامون مدرنیته و سنت

    Hybrid View

    1. #1
      بازداشت همیشگی
      Points: 7,801, Level: 59
      Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      kourosh_iran آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2014
      نوشته ها
      675
      جُستارها
      39
      امتیازها
      7,801
      رنک
      59
      Post Thanks / Like
      سپاس
      537
      از ایشان 546 بار در 365 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      سخن ما — هتّا تئودور کازینسکی — در اینجا هرگز این نبوده که زندگی نخستینی برترین شیوه‌یِ
      زندگی‌ست, ولی همانجور که کازینسکی بخوبی میگوید, زندگی نخستینی نه آن زندگی تیره‌ای‌ست
      که پروپاگاندیست‌های مدرن تجسم نموده‌اند (و در نوشته‌هایِ بالا میبینیم), نه آن
      زندگی روشنی که برخی طبیعت‌گرایان با دروغ و خودفریبی برای خودشان تجسم آورده‌اند.
      نظر منم دقیقا همینه.
      درسته.

      ولی من با بقیش که میگید:

      یک شهروند امروزین در برابر
      همه‌یِ نهادهای بزرگ, شرکت‌های و دولت‌هایِ غول‌پیکر از خود بی‌اراده است. او در همه‌یِ زمینه‌هایِ زندگیش خواه ناخواه
      پیروی ِ شیوه‌ایست که به او دیکته میشود و تنها دسترسی مشروط به گزینه‌هایی دارد که
      خود سیستم در برابر او پیش میگذارد. ژاک الول اشاره میکند که ما همیشه تنها نیز
      دسترسی به "گزینه‌های تایید شده"‌یِ سیستم داریم و نه هرگز دسترسی به دستگاه «موّلد» این گزینه‌ها.

      او از لحظه‌ای که زاده میشود تا زمانیکه میمیرد, باید پیروی قانونها و ضابطه‌های پُرشمار و یکسره رو به افزایشی باشد
      که سیستم به او تحمیل میکند. او آزاد نیست که برای نمونه مالیات بپردازد یا نه, کودکانش را به آموزش و پرورش
      اجباری بسپارد یا نه, خورد و خوراکش وابسته به سیستم باشد یا نه. توانایی او در راستادهی اینکه دولتش چه
      راهی را برود, هتّا زمانیکه در مردم‌سالارترین کشور زندگی کند, جاییکه هیچ فریبی در رای‌گیری‌ها
      نمیشود و سیستم فریب و تبلیغاتی در کار نیست, هتّا در چنین جایی بسیار ناچیز و در عمل صفر است:

      یک رای در برابر صد میلیون رای هیچ ارزشی ندارد.[/INDENT]

      او نمیتواند در اینکه چه تکنولوژی‌هایِ نوآوری میشوند, چه جنگ‌افزارهایی ساخته میشوند, چه قانون‌هایی نهاده میشوند,
      چه کسانی زندانی میشوند, چه کارهایی جرم شمرده میشوند و هر چیز همانند دیگری از خود تاثیرگذاری داشته باشد.
      آزادی‌هایِ شخصی و آنچه در جهان امروز در کوس و کرنا میشوند در حقیقت
      آزادی‌هایی میباشند که کوچکترین قدرت تغییر‌دهنده‌ای خود ندارند و تنها جنبه‌یِ سرگرمی دارند.
      برای نمونه کس آزاد است که چه مدل مویی داشته باشد, یا چه لباسی بر تن کند,
      یا چه سبک موسیقی‌ای گوش کند, یا هتّا چه دینی داشته باشد, ولی سیستم تکنولوژیک هیچ
      اهمیتی به اینها نمیدهد چرا که هیچکدام از اینها تفاوتی چشمگیر در کارکرد او و راهی که میرود, نمیدهند.


      --
      پس زمانیکه ما همه‌یِ اینها را بررسی مینماییم و با زندگی نخسینی مقایسه میکنیم, میتوانیم
      ببینیم که آنچه تکنولوژی به آدمی بخشیده است تنها گزینه‌هایی محدود, مشروط و پیشتر تایید
      صلاحیت شده میباشند و در برابر آنچه تکنولوژی از او گرفته است, کمابیش همه‌یِ چیزهای دیگر میباشد.

      هر آینه, در طبیعت یکسان‌انگار, کس آزادی‌هایِ شخصی بسیار بالاتری دارد و این آزادی‌هایِ شخصی در تراز دیگری از
      آزادی‌هایِ شخصی مدرن در پوشش و سبک موسیقی و همانند نیز میباشند: آدم نخستینی در اینکه چگونه زندگی
      کند, چگونه کار کند, چگونه خورد و خوراک خودش را بدست بیاورد, چگونه در طبیعت خودش را سازگاری بدهد,
      چگونه همسری کند, چگونه از خود دفاع کند, او در همه‌یِ اینها خودگردان و رها از وابستگی میباشد.


      من این نوشته را با این گفت‌آورد به پایان میرسانم که آزادی جدا از اینکه چه کارهایی میتوان
      کرد و انجامید, در بخش بزرگتری در این میباشد که چه کارهایی که نمیخواهیم را نیز بتوانیم که نکنیم و نیانجامیم
      مشکل دارم!
      بنظر من این گفته ها هم تا حد زیادی اغراقه!
      البته جای بحث و تحقیق بیشتری داره، ولی همینطور الان بخوام بگم، و با توجه به تجربه های زندگی خودم، باید بگم بنظر من اغراقه!

      الان هم آزادی های زیادی داریم.
      و بحث اینه که اصلا شما نیازی ندارید برای هر آزادی و کاری که میخواید بکنید، نظام و قوانین و ساختار اجتماعی حاکم رو تغییر بدید؛ حداقل نه تغییر مستقیم نه در اون حد شدید و رادیکال.

      همین الانش هم کسی بخواد میتونه بره توی طبیعت زندگی کنه. مثلا میتونه بره همین دهات و این حرفا دوتا گوسفند و مرغ واسه خودش نگه داره. نمیشه؟ ولی اینکه مردم نمیرن این کار رو بکنن چون خودشون نمیخوان، نه اینکه نشه. چون یکسری مزایا و راحتی های تمدن مدرن رو نمیخوان از دست بدن، حاضر نیستن هزینه کنن، نمیتونن انتخاب های سخت و مردانه بکنن. مشکل از خود آدمها هم هست.
      در این دنیای فعلی هم میشه آزادیهای استثنایی بدست آورد، ولی آدمش رو میخواد، چون هزینه های سنگین داره و سخته و انتخاب ها و تصمیمات و پایداری های مردانه میخواد.

      حالا شما بگو اصلا همون دوران قدیمش هم مگه افراد عادی اینقدر قدرت داشتن که بتونن به این سادگی ها ساختار و قوانین و حکومت عوض کنن؟ همون موقع هم این چیزا در انحصار عدهء معدودی بوده و تازه اون موقع دموکراسی و اینها کمتر بوده و بجاش زور و ارعاب و مجازات های سخت برای مخالفان و کسانی که سرپیچی میکردن در کار بوده.

      شما نگاه نکن درسته ضوابط و قوانین و ساختارها و چهارچوب ها در تمدن مدرن زیادتره، ولی خب این بخاطر حفظ نظم و پایداری و منافع عمومی همین اجتماع و امکانات و راحتی های گسترده ای است که به ما میده. بطور مثال اگر اتومبیل وجود نداشت که نیازی به قوانین راهنمایی و رانندگی و گواهینامه رانندگی گرفتن نبود؛ الان شما دوست نداری قوانین راهنمایی و رانندگی رو رعایت کنی خب از خیر ماشین داشتن و رانندگی کردن بگذر! پیاده که نمیتونی همیشه راه بری حداقل از تاکسی و اتوبوس و مترو و هواپیما برای جابجا شدن استفاده میکنی. از اینم بدت میاد که چرا شهرها اینقدر بزرگ هستن چرا اینقدر راه باید تا محل کارت بری خسته میشی وقتت میره نمیتونی پیاده بری، خب برو توی همون دهات و زندگی طبیعی تری بکن، ولی همون موقع هم خیلی زود شاید متوجه بشی که اونجا هم خیلی وقتا نیاز پیدا میکنی مسافت های طولانی رو طی کنی!

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از kourosh_iran گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (04-18-2015)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها
      حالا شما بگو اصلا همون دوران قدیمش هم مگه افراد عادی اینقدر قدرت داشتن که بتونن به این سادگی ها ساختار و قوانین و حکومت عوض کنن؟ همون موقع هم این چیزا در انحصار عدهء معدودی بوده و تازه اون موقع دموکراسی و اینها کمتر بوده و بجاش زور و ارعاب و مجازات های سخت برای مخالفان و کسانی که سرپیچی میکردن در کار بوده.
      ما چندین دوره داریم که به دو پاره بخش میشوند:

      ١- پیشاتمدن: شکارچی‌گردآوران (hunter/gatherers)
      ٢- پساتمدن: کشاورزان و دامداران و سرانجام شهرنشنیان

      آزادی‌های آدمی از تمدن به آنسو همواره رو به کاهش رفته‌اند و در زمانه‌یِ ما در کمترینه‌یِ خود میباشند.
      شما نمونه‌وار از دموکراسی نامبرده‌اید و دکوکراسی نمونه‌وار در برابر دیکتاتوری آزادی
      بیشتری دربر میتواند داشته باشد, ولی در واقعیت یا ندارد, یا هتّا کمتر دارد. در واقعیت ندارد, از چند رو:

      ١- یک رای در برابر صدمیلیون رای ارزشی ندارد.
      ٢- شستشوی توده و رسانه‌ها در دست انگشت شماری بیشتر نیستند و همان یک رای هم پُرگاه به شمار نمیاید.
      ٣- در دموکراسی "ظاهر" کار شسته رفته است, هنگامیکه در دیکتاتوری تکلیف کس روشن است. در دیکتاتوری کس
      خودش را محق میداند که برای گرفتن حقوق از دست رفته اش با سیستم بستیزد, در دموکراسی هتّا این اندازه آزادی
      را هم یک آدم معمولی ندارد, چون دچار این کژفهمی‌ست که:

      a. براستی آزادی دارد.
      b. چون سیستم برآمده‌یِ رای همگان است, پس درست و بسزا است, هتّا اگر او مخالف باشد.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها
      شما نگاه نکن درسته ضوابط و قوانین و ساختارها و چهارچوب ها در تمدن مدرن زیادتره، ولی خب این بخاطر حفظ نظم و پایداری و منافع عمومی همین اجتماع و امکانات و راحتی های گسترده ای است که به ما میده. بطور مثال اگر اتومبیل وجود نداشت که نیازی به قوانین راهنمایی و رانندگی و گواهینامه رانندگی گرفتن نبود؛ الان شما دوست نداری قوانین راهنمایی و رانندگی رو رعایت کنی خب از خیر ماشین داشتن و رانندگی کردن بگذر! پیاده که نمیتونی همیشه راه بری حداقل از تاکسی و اتوبوس و مترو و هواپیما برای جابجا شدن استفاده میکنی. از اینم بدت میاد که چرا شهرها اینقدر بزرگ هستن چرا اینقدر راه باید تا محل کارت بری خسته میشی وقتت میره نمیتونی پیاده بری، خب برو توی همون دهات و زندگی طبیعی تری بکن، ولی همون موقع هم خیلی زود شاید متوجه بشی که اونجا هم خیلی وقتا نیاز پیدا میکنی مسافت های طولانی رو طی کنی!
      سخن شما درسته, ولی شما نباید اینگونه هم ببینید که کسی "از روی عمد" دارد آزادی‌هایِ آدم را
      میگیرد, این تنها یک فرایند سرشتین و برخاسته از سازوکارهای درونی سیستم است
      که آزادی‌ها آدمی با گسترش تکنولوژی‌هایِ مدرن خود به خود گرفته میشوند.

      در همان نمونه‌یِ خودروهای سواری که آوردید, اگر خوب نگاه کنید این خودروها روزهای آغازین که ساخته میشدند یک
      چیز دلبخواه بودند و نه کسی وادار به سوار شدن آنها بوده, نه کسی وادار به پذیرش آنها. ولی در گذر زمان و با پیشرفت
      خودروسازی و راه‌کشی‌ها و راه‌سازی‌ها کم کم چیزهایی که پیشتر حق طبیعی یک آدم بوده‌اند از او گرفته میشوند. برای نمونه
      آدمی که میتوانسته راه خودش را بدلخواه از هر سو برود و خانه‌یِ خودش را هر کجا داشته باشد, با گسترش
      راه‌سازی‌ها وادار میشود که راه خودش را کج کند (و پشت چراغ قرمز بیایستد) و خانه اش را هم بگذارد دولت بگیرد چرا که در برنامه‌یِ راه‌کشی افتاده است.

      یا آزادی او در اینکه خودرو سوار بشود یا نه با گسترش راه‌ها گرفته میشود, چرا که هر
      کسی برای برآوردن هزینه‌هایِ زندگی اش ناچار به کار کردن است و کمتر کاری نیز پیدا
      میشود که نیاز به استفاده از خودروی سواری نداشته باشد, و ازینرو کمتر پیدا میشود چون که
      راه‌ها وجود دارند و بودن راه‌ها به این معنی است که کارهای دور از خانه هم میتوانند وجود داشته باشند
      و این "بودن‌ها" دست در دست هم مایه‌یِ این میشوند که کس در پایان "وادار" به استفاده و پذیرش ابزار شود.

      به همراه این واداشتگی, آلودگی‌هایِ این خودروها نیز همراه اند. پس, هتّا در نمونه‌ای که شخص زندگی خودش را
      از شهر و تمدن هم بریده باشد و در یک نقطه‌یِ بکر و دوردستی که تکنولوژی هنوز به آن
      دست درازی نکرده است نیز زندگی خودش را تک و تنها سپری میکند, هنوز گرمایش زمین و
      آلودگی‌هایِ زیستی که بخشی برآمده‌یِ همان خودروهای سواری میباشند گریبانگیر او خواهند بود.

      ازینرو, گفتمان تکنولوژی یک گفتمان جهانگستر و همه‌گیر میباشد و این استدلال که
      کسیکه دوست نداشت میتواند برود گوشه‌ای و همه‌یِ اینها را به دست فراموشی بسپارد, کار نمیکند.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sara (05-15-2015)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گفتگوهایی پیرامون خردگرایی
      از سوی Dariush در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 68
      واپسین پیک: 03-10-2017, 01:54 AM
    2. پاسخ: 200
      واپسین پیک: 12-07-2015, 12:19 AM
    3. گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک
      از سوی Mehrbod در تالار ادبسار
      پاسخ: 129
      واپسین پیک: 11-30-2013, 12:15 PM
    4. هم‌اندیشی پیرامون گسترش خردگرایی
      از سوی Mehrbod در تالار هماندیشی
      پاسخ: 69
      واپسین پیک: 04-05-2013, 08:46 PM
    5. پاسخ: 44
      واپسین پیک: 03-20-2013, 11:51 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •