• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 266

    جُستار: چرا و چگونه به باورهای امروز خود رسیدید؟

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      نه، اتفاقا من میگویم آدمی چیزی بیش از خرد است و خرد چیزی بیش از ابزار.
      حالا من بر مبنای همین خرد از شما میپرسم که آیا تنها مشاهده برای دادن راه حل کافی‌ست.
      جز و مد هم قابل مشاهده است، ولی مشاهده‌یِ آن یکچیز است یافتن علت آن یکچیز.
      آیا لازم نیست بدانیم که این افسارگسیختگی از کی و کجا شروع شد و چرا؟
      در سیستمی که هر روز سر جدیدی بر می‌آورد آیا حمله به سر کافی‌ست؟
      نه, بروشنی نیازی بایسته اینجا نیست. اگر کسی میخواست شما را با چاقو بزند
      و جیبتان را خالی کند, نیازی نیست در زندگی او فرورفته و ببینید او چه زندگی سختی را گذرانده یا مادر
      بدرفتاری داشته و چرا به دزدی و آدمکشی روی آورده و ..., کار منطقی این است که از خودتان با زدن سر او دفاع کنید.

      نکته‌یِ دوم, اینجا من تنها یک گفتگوی کلی با شما دارم میکنم و شدنی نیست که بخواهم ده‌ها هزار برگ نوشته‌
      را در یکی دو دقیقه نوشته به شما برسانم, ولی کتاب‌هایِ لازم اینجا معرفی شده‌اند و خودتان هم گویا دستی دارید
      و میتوانید موشکافانه به این افسارگریختگی پی ببرید. من اینجا میتوانم به شما بگویم که این افسارگریختگی یک فرایند
      طبیعی‌ست. برای نمونه چندین تریلیون یاخته با همکاری هم یک موجودی به نام آدم را پدید میآورند و زندگی خود را
      وابسته به او میکنند, ولی این آدم میتواند و گاه نیز خودش را (به همراه این چند تریلیون یاخته) میکشد و نابود میکند.

      ما امروز در جایگاه همین یاختگان پیکر سیستم تکنولوژیک به شمار میرویم و همانجور که برای نمونه, یک یاخته
      هتا اگر یاخته‌یِ مغزی باشد نمیتواند همه‌یِ سیستم را کنترل بکند, در توانایی هیچکدام از ما هم نیست که
      پیکر سیستم تکنولوژیک را کنترل بکنیم, کنترل این سیستم چیزی فرای ما است (= فرارویش / supervenience).

      نکته‌یِ اصلی سخن اینجا این است که ما یک برتری مهم به یاختگان بی اندیشه‌یِ خودمان
      داریم و آنهم توانایی در خردورزی و اندیشه است و ازینرو, میتوانیم بگزینیم که بخشی از
      این پیکر بزرگر باشیم (و سرنوشت و زندگی امان را به او بسپاریم) یا آزاد باشیم و این سیستم را از پا در بیاوریم.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      همین شما نبودی که در چند پیک بالاتر صحبت من از کارکرد را گرفتی و گفتی
      قدرت و بقا و درست و غلط ربطی ندارد؟!

      درسته, ولی شما نباید تنها در کتاب و فروم بمایند. اینکه خوب یا بد چه است
      بخش نظری ِسخن است, اینکه ما چگونه میتوانیم با هر ابزار شدنی بیشترین,
      بدی را از سر باز کرده و به بیشترین خوبی دست یابیم بخش عملی سخن.
      اینکه ما مرزی روشن میان این دو کشیده بگوییم "خوب این است", و سپس بیافزاییم "این خوب
      ولی هرگز عملی نخواهد شد, چه بد" و سپس از خود راضی و مغرور از اینکه توانسته‌ایم
      برترانه به "خوبی" دست‌یابیم (اگر چه خوبی ِ نظری) و برویم دنبال زندگی خودمان گرهی از کار نخواهد گشود.

      ما باید در کنار اینکه تعریف کردیم "خوب چه است", به اینکه چگونه
      میتوان به آن رسید نیز راهکاری روشن و عملی داشته باشیم.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. #2
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      نه, بروشنی نیازی بایسته اینجا نیست. اگر کسی میخواست شما را با چاقو بزند
      و جیبتان را خالی کند, نیازی نیست در زندگی او فرورفته و ببینید او چه زندگی سختی را گذرانده یا مادر
      بدرفتاری داشته و چرا به دزدی و آدمکشی روی آورده و ..., کار منطقی این است که از خودتان با زدن سر او دفاع کنید.
      اگر در جامعه‌ای زندگی میکنید که در آن چاقوکشی هر روز بیشتر رو بیشتر می‌شود و
      به ازای هر چاقوکش که میکشد 4 تا دیگر سربر می‌آوردند، نپرداختند به علت نابخردانه است.

      من پیشتر هم گفتم که تکنولوژی ارزش چندانی از نظر من ندارد مساله‌یِ من از بین رفتن آن نیست
      بلکه ناکارآمدی روش است. بنظر من تشبیه مناسب اینجا شخصی‌ست که بیمار شده و ما باید بدون
      دستپاچگی او را معاینه و معالجه کنیم. تجویز اشتباه وقت را هم هدر میدهد.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      درسته, ولی شما نباید تنها در کتاب و فروم بمایند. اینکه خوب یا بد چه است
      بخش نظری ِسخن است, اینکه ما چگونه میتوانیم با هر ابزار شدنی بیشترین,
      بدی را از سر باز کرده و به بیشترین خوبی دست یابیم بخش عملی سخن.
      اینکه ما مرزی روشن میان این دو کشیده بگوییم "خوب این است", و سپس بیافزاییم "این خوب
      ولی هرگز عملی نخواهد شد, چه بد" و سپس از خود راضی و مغرور از اینکه توانسته‌ایم
      برترانه به "خوبی" دست‌یابیم (اگر چه خوبی ِ نظری) و برویم دنبال زندگی خودمان گرهی از کار نخواهد گشود.

      ما باید در کنار اینکه تعریف کردیم "خوب چه است", به اینکه چگونه
      میتوان به آن رسید نیز راهکاری روشن و عملی داشته باشیم.
      من با اینکه موافق تحقیر بی‌عملی آکادمیای امروز بخاطر ارتباط نداشتن آن
      با واقعیت و از همه مهمتر نداشتن لیاقت و صداقت هستم ولی گمان میکنم
      شما به اشتباه این اتهام بی‌عملی را به کل اندیشمندان گسترش داده‌اید،
      سنت نهایت تجربه است و ترکیبی از اندیشه و تجربه اکثر اندیشمندان آن
      هم یا در عمل دست داشته‌اند، مانند متفکرین رومی، یا بقدر کافی در جامعه
      وقایع را مشاهده میکردند. مثلا خود نیکلاس طالب با تمام آنچه میگوید
      تمام سخنش بیش از این نمیرود که سنت بخاطر تجربه و حکمتش دقیقتر از
      رویکرد مدرن است و هرقدر فلاسفه‌یِ امروز را بکوبد در پایان روز خودش یکی از
      آن‌هاست، تفاوت تنها در این است که رویکرد او درست‌تر است.
      این‌ست که بنظر من اینطور نیست که درست و غلط یا کاملا جدا از واقعیت
      روز هستند یا اینکه در برابر آن هیچ هستند.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    3. #3
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      اگر در جامعه‌ای زندگی میکنید که در آن چاقوکشی هر روز بیشتر رو بیشتر می‌شود و
      به ازای هر چاقوکش که میکشد 4 تا دیگر سربر می‌آوردند، نپرداختند به علت نابخردانه است.
      این دو بستگی یکراست به این دارند که ما چه اندازه زمان داشته باشیم. شوربختانه, کسانیکه در فند و
      دانش های عملی آگاهی چندان ندارند میپندارند که ما اگر نه هزاران سال, دستکم چند سده‌ای
      زمان در دست داریم که بخواهیم آرام آرام و موشکافانه در انگیختار‌ها و علت‌ها فروبرویم,
      ولی واقعیت امر اینچنین نیست و به همان وضعیت دزد چاقوکش بسیار نزدیکتر میباشد.

      در دست دیگر, این گفتمان‌ها امروز آغاز نشده‌اند, بساکه اندیشمندان بسیاری در این گفتمان همراه و همباز بوده‌اند و
      دورترین آنها به دائو و تائوگرایی به هزاران سال پیش سر میکشد و تا ژان ژاک روسو و ژاک الول و سرانجام نزدیکترین
      آن تئودور کازینسکی از خود دنباله دارد. پس, ما در جایگاه بشریت هزاران سال و از آغاز همان تمدن میشود
      درباره‌یِ همه اینها بنیکی اندیشیده‌ایم و ستیز با تمدن و اهرم پیشراننده‌یِ آن, تکنولوژی, پرسمان تازه‌ای به شمار نمیرود.





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      من با اینکه موافق تحقیر بی‌عملی آکادمیای امروز بخاطر ارتباط نداشتن آن
      با واقعیت و از همه مهمتر نداشتن لیاقت و صداقت هستم ولی گمان میکنم
      شما به اشتباه این اتهام بی‌عملی را به کل اندیشمندان گسترش داده‌اید،
      سنت نهایت تجربه است و ترکیبی از اندیشه و تجربه اکثر اندیشمندان آن
      هم یا در عمل دست داشته‌اند، مانند متفکرین رومی، یا بقدر کافی در جامعه
      وقایع را مشاهده میکردند. مثلا خود نیکلاس طالب با تمام آنچه میگوید
      تمام سخنش بیش از این نمیرود که سنت بخاطر تجربه و حکمتش دقیقتر از
      رویکرد مدرن است و هرقدر فلاسفه‌یِ امروز را بکوبد در پایان روز خودش یکی از
      آن‌هاست، تفاوت تنها در این است که رویکرد او درست‌تر است.
      این‌ست که بنظر من اینطور نیست که درست و غلط یا کاملا جدا از واقعیت
      روز هستند یا اینکه در برابر آن هیچ هستند.
      بی‌کنشی و نظریه‌پردازی محض و بیهوده در جهان امروز خودگواه است. دانشمندان بسیاری هستند که
      دارند همین امروز بروشنی هر چه بیشتر میگویند ما داریم خود بدست خود خودمان را نابود میسازیم, ولی
      بجای آنکه در برابر دیدگاه خودشان راهکاری عملی داشته باشند, به فانتزی,
      نویسندگی, خودفریبی و در یک جمله, به سرگرم شدگی و پذیرفتن شرایط تن میدهند.

      برای نمونه, Bill Joy بنیادگذار Sun Microsystems, یکی از بزرگترین ابرشرکت‌هایِ رایانه‌ای در این
      نوشتار خود بروشنی هر چه تابانتر به اینکه با روند کنونی آینده‌ای برای ما آدمها در کار نیست میپردازد:

      و سپس در پایان همین نوشتار راهکاری آبکی, خام, سست و سراپا فانتزی‌‌گونه میدهد که
      همه‌یِ دانشمندان بیایند مانند پزشکان که سوگند سقراط میخورند, اینها هم در سرتاسر! جهان
      سوگند دانشیک بخورند و از رفتن به سوی میلیون‌ها راه نابودی خودداری نمایند.

      خودفریبی مرزی نمیشناسد. در اینجا همین اندیشمند برجسته نمیتواند ببیند که همین سوگندنامه‌یِ
      سقراط در همین یک پیشه‌یِ پزشکی تاکنون نتوانسته کوچکترین سودمندی عملی از خود داشته باشد و آنگاه
      این, چگونه قرار است با گستراندگی اش به همه‌یِ رشته‌ها و پیشه‌ها و رسته‌هایِ دانش, به ناگاه سودمند و بازدارنده واقع شود؟
      ویرایش از سوی Mehrbod : 04-09-2015 در ساعت 08:34 PM

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    4. #4
      بازداشت همیشگی
      Points: 7,801, Level: 59
      Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      kourosh_iran آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2014
      نوشته ها
      675
      جُستارها
      39
      امتیازها
      7,801
      رنک
      59
      Post Thanks / Like
      سپاس
      537
      از ایشان 546 بار در 365 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      برای دست یافتن به چیزهای بزرگ، باید از چیزهای بزرگ دیگری گذشت.
      اینکه بخوایم همه چیز رو با هم داشته باشیم نمیشه.
      نمیدونم، ولی شاید میخوای علم و فناوری کنار بره تا بنوعی تفاوت کسی که اون رو داره با کسی که نداره از بین بره. اونایی که ارباب علم و فناوری هستن، در این دنیا طبیعتا برتر هستن و از جایگاه و کیفیت زندگی بیشتری برخوردار میشن در حداقل بعضی جنبه های مهم و شرایط و انتخاب های زندگی دیگران رو تحت تاثیرات جدی قرار میدن، و تو این رو دوست نداری، چون شاید به هر علتی نمیخوای نمیتونی در این راه بری و چیزهای دیگری رو بیشتر دوست داری و میخوای داشته باشی و نمیتونی همزمان همه چیز رو با هم داشته باشی.
      ولی همین رنج و محرومیت و انتخاب های سخت بوده که امروز من از خودم راضی هستم، چون نبرد کردم و تمام تلاش خودم رو بکار گرفتم. انتخاب های سخت کردم و پاش ایستادم. بنظر من این کار یک مرد واقعی است! راه کمال از این مسیر میگذره.
      هرچند اگر علم و فناوری هم نبود شاید میرفتم دنبال کنگفو اینها
      قبلا هم گفته ام، که من شیفتهء قدرت هستم! قدرتهای اصیل و درونی.
      در علم و فناوری قدرت مخوفی هست. در هنرهای رزمی هم همینطور.
      من برترین قدرت ها رو میخوام.

    5. #5
      بازداشت همیشگی
      Points: 7,801, Level: 59
      Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      kourosh_iran آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2014
      نوشته ها
      675
      جُستارها
      39
      امتیازها
      7,801
      رنک
      59
      Post Thanks / Like
      سپاس
      537
      از ایشان 546 بار در 365 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      من همین صفحه اول و دومش رو سطحی نگاه کردم، مثلا اومده گفته بشر آنتی بیوتیک ساخته و حالا میکروبهای مقاوم در برابر آنتی بیوتیک بوجود آمدن!
      آخه این چجور استدلالی هست میخواد ازش چی نتیجه بگیره من نمیدونم!!
      انگار که مثلا حالا اون موقع که مردم فله ای از طاعون و بیماریهای دیگر میمردن بهتر بود از اینکه الان میکروبهای مقاوم به آنتی بیوتیک داشته باشیم!!
      بهرحال ما نهایتش میرسیم به همون وضع گذشته از این نظر، دیگه بدتر که نمیشه! میشه؟
      تازه هیچوقت هم فکر نمیکنم به اون شکل بشه. ناسلامتی ما الان حداقل میدونیم میکروب چیه و چطور کار میکنه. آنتی بیوتیک نشد آینده احتمالش زیاده درمانهای دیگری بوجود بیان. حداقل میدونیم چطور اینا رو کنترل کنیم و مثلا از سرایت و همه گیری چطور جلوگیری کنیم و موارد بهداشتی و این حرفا.

      بنظر من این افراد یجورایی چون متوجه شدن که آینده اونقدر که فکر میکنن تحت کنترل و قابل پیشبینی نیست، ولی از قبل روی این فرض بودن و بهش دلخوش بودن، حالا دچار یجور فروپاشی و واپس زنی از نظر روانی میشن یا بهرصورت خودشون رو میبازن و میزنن توی اون وادی. وگرنه این مسائل اونقدرها هم جدی و سیاه و شوم نیست!
      ویرایش از سوی kourosh_iran : 04-09-2015 در ساعت 10:47 PM

    6. یک کاربر برای این پست سودمند از kourosh_iran گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      undead_knight (04-12-2015)

    7. #6
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      این دو بستگی یکراست به این دارند که ما چه اندازه زمان داشته باشیم. شوربختانه, کسانیکه در فند و
      دانش های عملی آگاهی چندان ندارند میپندارند که ما اگر نه هزاران سال, دستکم چند سده‌ای
      زمان در دست داریم که بخواهیم آرام آرام و موشکافانه در انگیختار‌ها و علت‌ها فروبرویم,
      ولی واقعیت امر اینچنین نیست و به همان وضعیت دزد چاقوکش بسیار نزدیکتر میباشد.

      در دست دیگر, این گفتمان‌ها امروز آغاز نشده‌اند, بساکه اندیشمندان بسیاری در این گفتمان همراه و همباز بوده‌اند و
      دورترین آنها به دائو و تائوگرایی به هزاران سال پیش سر میکشد و تا ژان ژاک روسو و ژاک الول و سرانجام نزدیکترین
      آن تئودور کازینسکی از خود دنباله دارد. پس, ما در جایگاه بشریت هزاران سال و از آغاز همان تمدن میشود
      درباره‌یِ همه اینها بنیکی اندیشیده‌ایم و ستیز با تمدن و اهرم پیشراننده‌یِ آن, تکنولوژی, پرسمان تازه‌ای به شمار نمیرود.
      من البته اعتراف میکنم، با اینکه نسبت به تکنولوژی های نوین تا حدی آگاه بودم
      ولی باز با خواندن درباره‌اش متوجه‌ام به غریب الوقوع بودن آن جلب شد.
      بنظر میرسد این راهی که جامعه‌یِ امروز میرود قابل ادامه نیست و از هر نظر در
      حال سقوط است. تنها مشخص نیست که کدام اول اتفاق میافتد. البته برایم
      جالب است بدانم که امروز تخمین زده می‌شود که چه موقع به نقطه‌یِ بحرانی میرسیم؟


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      بی‌کنشی و نظریه‌پردازی محض و بیهوده در جهان امروز خودگواه است. دانشمندان بسیاری هستند که
      دارند همین امروز بروشنی هر چه بیشتر میگویند ما داریم خود بدست خود خودمان را نابود میسازیم, ولی
      بجای آنکه در برابر دیدگاه خودشان راهکاری عملی داشته باشند, به فانتزی,
      نویسندگی, خودفریبی و در یک جمله, به سرگرم شدگی و پذیرفتن شرایط تن میدهند.

      برای نمونه, Bill Joy بنیادگذار Sun Microsystems, یکی از بزرگترین ابرشرکت‌هایِ رایانه‌ای در این
      نوشتار خود بروشنی هر چه تابانتر به اینکه با روند کنونی آینده‌ای برای ما آدمها در کار نیست میپردازد:

      Wired 8.04: Why the future doesn't need us.

      و سپس در پایان همین نوشتار راهکاری آبکی, خام, سست و سراپا فانتزی‌‌گونه میدهد که
      همه‌یِ دانشمندان بیایند مانند پزشکان که سوگند سقراط میخورند, اینها هم در سرتاسر! جهان
      سوگند دانشیک بخورند و از رفتن به سوی میلیون‌ها راه نابودی خودداری نمایند.

      خودفریبی مرزی نمیشناسد. در اینجا همین اندیشمند برجسته نمیتواند ببیند که همین سوگندنامه‌یِ
      سقراط در همین یک پیشه‌یِ پزشکی تاکنون نتوانسته کوچکترین سودمندی عملی از خود داشته باشد و آنگاه
      این, چگونه قرار است با گستراندگی اش به همه‌یِ رشته‌ها و پیشه‌ها و رسته‌هایِ دانش, به ناگاه سودمند و بازدارنده واقع شود؟
      بنظر من مقاله‌یِ بیل جوی جالب بود و از به نگاه معمول اهل تکنولوژی اتفاقا بسیار
      پخته‌تر بود. درباره‌یِ مسائل دنیای امروز تنها راهکار یافت شده بنظر میرسه دعوت به تغییر
      دموکراتیک هست، که اگر هر کس مثلا بنزین استفاده نکنه جنگل‌هایِ کانادا از بین نمیرند
      و از این قبیل. من اتفاقا بنظرم میرسه روی نکته‌یِ درستی دست گذاشته شده و بیخود نیست
      کسی مثل نیکلاس طالب هم که مخالف تکنولوژی هست توجهش به مطالعه‌یِ گذشته هست.
      البته درست میگی، این مطلب تازه مساله رو مشخص کرده و نه راه حل که امروز پزشکی هم
      بازار شده و وقتی وجدان و احسان تعلق به مردم نباشد سوگند هم میشود باد هوا.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 24
      واپسین پیک: 01-22-2018, 09:46 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •