گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
سیستم تکنولوژیک در وابستگی به هیچ یک از این دو, سرمایه‌داری یا کمونیسم نیست. سیستم تکنولوژیک راه خودش را میرود (همه‌یِ ممکن‌ها را واقعیت
میبخشد) و این دو را شما تنها میتوانید همانند موتور خودرویی ببینید که تندتر و کندتر کار میکنند. کمونیسم برای نمونه میخواهد کنترل سیستم را هر چه
فراتر برده و آنرا بهینگی ببخشد; چیزیکه سرکار مزدک همواره با غرور از آن سخن میگفتند این بود که روسیه توانست با کمترین بنمایه‌ها کشور
واپسمانده‌یِ تزاری را به یک ابرکشور پیشرفته تبدیل نماید:

گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
و در سوی دیگر چیزیکه هواداران سرمایه‌داری میگویند (همچون نسیم نیکلاس طالب) نیز جز
این نیست که بازار آزاد (free enterprise) در این زمینه از کمونیسم بهتر و کارآمد‌تر است.


اینکه کدامیک از این دو براستی کارآمدتر‌اند ولی تفاوتی در این ندارد که هر دو یک راه را میروند و آنهم گسترش هر چه بیشتر تکنولوژی است.
ازینرو سیستم تکنولوژیک شاید گاه این یا آن سیستم اقتصادی را برتری بدهد, ولی سرمایه‌داری یا کمونیسم در سرانجام کار کوچکترین تفاوتی نخواهند داد.
من سرمایه‌داری را دربرابر کمونیسم مطرح نکردم، بلکه بازار آزاد را در مقابل
اقتصاد در خدمت مردم مطرح کردم.
بله در یک کشور سیستم خیلی کاراتر عمل میکند زمانی که هر کس مشغول
کار خودش باشد تا زمانی که یک سیستم مرکزی تمام صنایع را صاحب شود و
بخواهد برنامه ریزی مرکزی داشته باشد و ادعا کند که تقاضا را پیش بینی می‌کند.

حرف من در این است که هر بدبختی مهمی قرار است توسط دولت حل شود. اگر فردا
یک ویروس بیاید این وظیفه‌یِ دولت است که جلوی شیوع آنرا بگیرد نه من و شما.
اگر تکنولوژی دارد ما را بسمت نابودی پیش میبرد باز هم کار دولت یا مجمعی جهانی از دول
است که بفکر باشند، نه و من و شما. آن‌ها بفکر نیستند؟ من میگویم اینجای کار ربط پیدا میکند
به سیستم لیبرال و مبتنی بر بازار آزاد که بدنبال جهانی کردن است در حالی که در زمینه‌هایی
که دولت‌هایِ محلی پیشتر قدرت کنترلش را داشتند کنترل ندارد.




گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
در زمینه‌یِ تکنولوژی کتاب‌ها و اندیشمندان گوناگون (و بیشتر گمنام) فراوانی هستند, ولی پرداختن فرا-اندازه به اینها و "سرگرم شدن با تئوری" از
یک جایی بیشتر دیگر سودمندی ندارد, زیرا خود این میشود یک گونه سرگرمی بجای پرداختن به مشکل اصلی که از دست رفتنی آزادی‌ها و نابودی آدمی باشد.

درباره‌یِ نیچه نیز سخن چندانی نمیشود گفت, نیچه در زمانه‌ای میزیسته که دورنمای تکنولوژی بمانند امروز
روشن نبوده است و ایده‌یِ او از "ابرمرد" نیز ارزش کاربردی و عملی ندارد و در اندازه‌یِ فانتزی‌هایِ یاغی‌‌جویانه میماند.
اگر کسانی نبودند که نیچه را به عنوان انسانی نخبه‌گرا به این طرف جنگ جهانی
قاچاق کنند احتمالا نیچه هم در نظر شما فردی ناشناخته بود چنانچه شما گمان میکنی
که اشپنگلر، کسی که کتاب‌هایش در زمان خود جزو پرفروش‌ها بود، فردی غریب و دور افتاده بوده.
من این‌ها را معرفی میکنم چون بنظرم ایده‌هایِ جالب و مهمی می‌آیند. تو نویسندگانی چون
ژیژک و نیکلاس طالب را به من معرفی کردی، من هم به قدردانی آن می‌خواهم متفکرانی را
معرفی کنم که گمان میکنم بدردت می‌خورند.