آدمها پیرتر که میشوند اتفاقات زیادی برایشان میتواند بیافتد. یکی از آنها ناامیدی از امکان
تغییر جامعه است. این میشود که با وجود اینکه جامعه و از جملهیِ آن عقاید حاکم بر آن بر روی آنها موثر است آنرا انکار
میکنند یا اینکه دنبال دور زدن و فرار از آن برمیآیند.
من باور دارم اگر فردا مردم بر این عقیده حقیقتا باور داشته باشند که دزدی بد است، یا باید به جامعهیِ خود بها داد و در حفظ آن
کوشید، این مرا خوشحال خواهد کرد. نه فقط منرا بلکه اکثر اعضای سایت از جمله شما را خوشحال خواهد کرد.
پس این چیز خواستنیست. ولی چون راهی برای رسیدن به آن سراغ نداریم و به تجربه دیدهایم دهان به دهان گذاشتن
با دیگران نهایتا به کلکل میرسد و در آخر برای ما وقت هدر رفته میماند و تغییر ملموسی هم در جامعه ایجاد نشده نامید شدهایم
و آنرا رها کردهایم.
ولی جدای از اینکه راهکار ما چه باشد و بخواهیم چه وانمود بکنیم حقیقت اینست که بوی گند گند است و بوی خوش خوش.