شما که هیچ آدم خوبی نیستید و دست رفقایتان را اینجور در پوست گردو میگذارید
من راجع به خودم صحبت میکنم، فساد هنوز با آنکه از ابعاد ویرانگرش برای تمدن بشری آگاهم جذابتر است از آدم بودن. بدون تردید مشکل ژنتیکیست چون خارج از ارادهی خودم است.
حق با شماست.
عشق به میهن جزئی جداییناپذیر از ملزومات شخصیتی برای هر مرد شریفیست، وانگهی همانطورکه گفتم در مدرنیته تضادهای میان هویتهای گوناگون تشدید میشود و شما وادار به انتخاب یکی میشوید. تنها راهی که برای مقابله با این وضع به ذهن من میرسد آنست که به هویت قویتری، سفت و سختتر و دارای روابط درونگروهی محکمتر چنگ بزنید و باقی را کنار بگذارید.
اما مهمترین ویژگی اسلام اصیل جنگ و غنیمت نبود، بلکه همان مناسک و وظایفی بود که اعضای خود را موظف به رعایت آنها میکرد تا «خلوصشان» را بسنجد، و نیز تبعیض شدیدی که نسبت به «دیگران» قائل میشد(هر دو از مهمترین اصول و ستونهای بنیادین بنای تمدن بشری هستند). جنگ و غنیمت صرفا بخشی از تجربهی تاریخی اسلام بود نه دلیل موفقیتش. هوشمندی واقعی در این است که راه ورود برای همه گشوده است، و برای مسلمان بودن شهادتین ساده کافیست، اما برای مسلمان خوبی بودن، یعنی برای بدست آوردن احترام و اعتبار نزد دیگر مسلمانان، مجموعهای از قواعد و قوانین بسیار سفت و سخت را باید برپا داشت، نماز، روزه، جهاد، دست بریدن، گردن زدن، سنگسار کردن... و کلی از این کارهای جالب و هیجانانگیز! پس همگرایی در اسلام شباهت چندانی به کاتولیسیسم یا جهانوطنی چپگرا ندارد. اما مهمترین ویژگی اسلام چیز دیگریست:
تشیع راهی برای گریز از این اصول و قواعد بنیادین اختراع کرد(فقه)، که ما دیدیم به سرعتی باورنکردنی باعث زوال آنچه اسلام را موفق میکرد شد. ذات تغییرناپذیر اسلام احتمالا بزرگترین نقطهی قوت آنست که بیمهابا در برابر هرگونه تلاش برای «پیشرفت» مقاومت نشان میدهد و از آنچه وجود دارد در برابر هجمهی بازندگان دفاع میکند. من از همین حالا روزی را میبینم که آخوند بروجردی «آزادیخواه» از زندان به در میآید و فتوا میدهد که ازدواج مرد با مرد بیاشکال است و دست دادن مرد و زن غریبه با هم ثواب هم دارد، اما باز هم متهم بشود به واپسگرایی و عقبماندگی و ... مشابه آنچه امروز بر سر مذهب کاتولیک و «پاپ» کذایی آن آمده.