هادی: پدر دلیل عذاب دائمی و بی نهایت گناهکاران در جهنم چیه؟ چه توجیهی داره؟ مگه هدف از مجازات نباید اصلاح خطاکار باشه؟
تقی: از این فکر های کفر آمیز نکن پسرم. ببین منو(با دست چانه او را گرفت و مجبورش کرد نگاهش کند). منم مثل تو از همین سئوالها میکردم که آخر اسمم شد تقی و شدم امام فراموش شده.
هادی: لازم نکرده نگران من باشی. ببین من تو نیستم. عمرا با من بتونن همچین کاری بکنن. پدر اگه نخوام این عقاید تخمی رو دنبال کنم باید کیو ببینم؟
سپس خطاب به ابولاشی فرمود: این قرار ِ من با ابن فضول و ابن شکاک تو کافه سامرا چی شد پس؟ مثلا قرار بود با هم رژه افتخار همجنسگرایان سامرا رو سازماندهی کنیما.
بنمایه: قاعدتا نباید اینجور میشد.
بخش ِ دلیل واقعی تغییر نام امام ما از هادی به نقی و همینطور کم بودن احادیث باقیمانده از ایشان.
نوشته ابولاشی
پاسخ با گفت‌آورد