نوشته اصلی از سوی
Agnostic
ویرایش بهتر داستان فوق:
روزی آفریدگار جهان تصمیم به خلق انسان گرفت.
تمام فرشتگان را جمع کرد و گفت من موجودی خلق می کنم تا بدون نیاز به کمک من و تنها با کمک هوش و حواسش خوب و بد را تشخیص بدهد و راه سعادت و کمال را طی کند و این موجود خدا و آفریدگار روی زمین خواهد شد.
شیطان از میان فرشتگان برخاست و گفت من شرط می بندم این مخلوق جدید نتواند با کمک هوش و حواسی که به او می دهی راه سعادت و کمال را طی کند.
بدین تریتب خدا و شیطان شرط بستند و سپس خدا انسان را خلق کرد و شیطان دین را.