خب اینجا موضوع اصلی مصدق هست ولی من مخالف بحث های حاشیه ای مثل موضوع رضاشاه نیستم به شرطی که در حد اشاره باشه.
قبل از کدام کودتا؟ کودتای اسفند 1299؟
اتفاقن رضاخان در همه پست ها خیلی خیلی قانونی رفتار کرده. رضاخان از کانال قانونی به پادشاهی رسید. هتا تاسیس دولت موفقت و مجلس موسسان یک مصوبه مجلس شورای ملی بود. در اینکه رضاخان همواره قانون مدار بوده شکی ندارم و سر این موضوع میتونیم بحث کنیم و برای نمونه بهتره برای شروع یک نمونه بیارید (البته به جز مورد کودتای اسفند 1299). ولی در اینکه رضاشاه قانونی رفتار میکرده یا خیر بله جای تردید هست البته موضوع خیلی مهمی نیست. مثلن میخواهیم بگیم رضاشاه در کسوت پادشاه کدام قانون رو پایمال کرده؟ کدام بی قانونی کرده که به ضرر کشور بوده؟ این پرسشیه که خیلی مهمه. یعنی بی قانونی هم اگه کرده درست بوده.
تاریخ از نظر شما منبع رسمی نیست؟ مثلن اظهارات علی دشتی که در بتن وقایع بوده یا تاریخ 20 ساله ایران نوشته حسین مکی یار غار مصدق که خودش مخاف تراز اول پادشاهی رضاخان بود آیا منبع موثق نیست؟ در همون کتاب اگه اشتباه نکنم ارجاع داده به اسناد مجلس شورای ملی که تعدادی از مراجع شیعه در اون (فکر میکنم آیت الله اصفهانی) زمان نامه نوشتند به مجلس که طرح ضدملی میهنی جمهوریت باید از نوبت بررسی خارج بشه. همه فعالین سیاسی و آخوندان نظرشون این بود که اساس کشور رو نظام پادشاهی نگه داشته و در صورت فروپاشی پادشاهی، کشور تکه پاره میشه. علی دشتی این احتمال رو ممکن میدونه که ممکنه رضاخان با خودش فکر کرده که بله، اگر جمهوری تاسیس بشه چه تضمینی هست که من رئیس جمهوری بشم؟
من هنوز متوجه نشدم الان دقیقن انتقاد شما به رضاشاه یا رضاخان چیه؟ اصلن به کدوم این دو نفر هست؟

















































پاسخ با گفتآورد