هدف از خلقت ابتهاج است
جهت توضیح سوال و جوابی را از سایت گفتمان قرآن نقل قول می کنم:
سوال:
جواب:بر اساس نقل و قولی از اقای لاریجانی1 ، عالم جلوه ای از خداوند متعال است.
پس عالم ، خداوند متعال نیست .
در آن صورت ، این جلوه می توانسته نباشه به جای اینکه باشه .
همانند منبع نور که می تواند باشد و لیکن نوری را ساطع ننماید. و اگر نوری ساطع نگردد به مفهوم نفی منبع نمی باشد.اما نورانیدن نور از منبع نور در عالم مادی علل و اسباب خود را دارد. اما آیا جلوه عالم از خداوند هست ، همانند منبع نور و خود نور یا عالم با اذن خداوند فعلیت می یابد.اگر عبارت اول را بپذیریم عالم جزئی از خداوند است و اگر جمله دوم را بپذیرم انگیزه فعلیت عالم مورد سئوال هست ، به این معنی که ایا خداوند نیازمند این فعلیت بوده است؟
----------------
1- ما در عالمی زندگی میكنیم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودی را فرا گرفته است و در پرتو همین جاذبه، از بزرگترین پدیدههای عالم تا كوچكترین ذره آن، میل درونی به سوی مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكیمان هستیشناس نام این میل را ابتهاج و شوق معشوقی یا عشق نهادهاند. یعنی خداوند متعال با شوق باطنی صبغه عاشقی را همراه صبغه معشوقی دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازیهای ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است.عرفان اسلامی دكتر اسماعیل منصوری لاریجانی
تعبیر خود من از این ابتهاج این است که خداوند مسرور از علم به ذات خویش است (به معنایی که نسبت دادن آن به خدا صحبح است) و خلقت خلق بزمی است برای شریک کردن دیگران در این سرور و لذت.نقل قولی كه آقای لاریجانی كردند كاملا درست هست ؛ حكمای الهی و فلاسفه حكمت متعالیه معتقدند عالم هستی جلوه ای از جمال الهی است ، و همه عالم ظهور و بروز كمالات هستی مطلق است .
عالم، خداوند متعال نیست اما اینگونه نیز نیست كه عالم جدای از وجود خداوند باشد عالم نه خداست و نه جدای از خداست . زیرا عالم معلول علت هستی بخش است و تمام هستی خویش را آن به آن از علت خود دریافت می كند و معلول ظهور كمالات ذات علت است فلذا چیزی مستقل و جدای از علت نیست .
اما اینكه فرمودید « این جلوه می توانسته نباشه به جای اینکه باشه » جای تأمل دارد به دو جهت :
الف: وقتی علت تامه محقق شد معلول نیز بالضروره تحقق پیدا خواهد كرد ، اگر خداوند سبحان علت تامه كل هستی است بالضروره جلوه خواهد نمود و جهان هستی و كل موجودات محقق خواهند شد .
ب: خداوند سبحان دارای تمامی كمالات هستی است و اتم و اكمل كمالات را داراست ، خالقیت صفت كمال برای خداوند سبحان است و اگر نباشد خداوند فاقد این كمال خواهد بود فلذا خداوند از ازل جلوه داشته و تا ابد نیز جلوه خواهد كرد فلذا عالم همیشه بوده و همیشه خواهد بود ، اما عالم هستی ربط محض به وجود خداوند سبحان است و در حقیقت به تعبیر فلاسفه واجب الوجود بالغیر است . یعنی وجود عالم ضروری است به جهت علت تامه اش نه به جهت ذات خود ؛ زیرا ممكن الوجود در ذات خود ممكن است باشد و ممكن است نباشد فلذا اگر علتش محقق شد موجود می شود و اگر علتش محقق نشد موجود نمی شود .
عالم هستی جلوه و ظهور و بروز ذات خداوند هست اما این بدین معنی نیست كه اختیار را از خداوند سبحان سلب كنیم ، اینطور نیست كه خداوند در خلقت مجبور باشد همانند خورشید كه مجبور است پرتو افشانی كند و در نورانیت خود اختیار ندارد ، چه بخواهد و چه نخواهد جلوه خورشید عالم را پر خواهد نمود .
خداوند سبحان اگر چه همانند خورشید جلوات وجودی اش عالم هستی را پر كرده است اما اینطور نیست كه در خلقت نعوذ الله مجبور باشد ، جبر از ضعف و ناتوانی ناشی می شود در صورتی كه خداوند سبحان قادر مطلق است و ضعف و ناتوانی در ذات مقدس ربوبی اش راه ندارد .
فلذا خداوند در خلقت عالم هستی مختار تام بوده و جبر در ساحت قدسش راه ندارد ، اما اختیار در خداوند بدین معنی نیست كه عالم ممكن بود نباشد چون ممكن بود خداوند عدم خلقت را اختیار بكند ! خداوند در عین اینكه مختار است اما محال است خلقت صورت نگیرد زیرا ذات مقدسش فیاض است و اگر فیض ندهد و خلق نكند خدا نخواهد بود .

















































پاسخ با گفتآورد