کمونیسم و کاپیتالیسم هر کدام معایبی دارند که شاید بگویند این کمونیسم و کاپیتالیسم واقعی نیست و کمونیسم و کاپیتالیسم واقعی آن است که ما انتظار داریم و می گوییم. مثل بهانه های مسلمانان که مثلا می گویند داعش اسلام راستین نیست و مثلا اسلام ولایت فقیه اسلام ناب است یا اسلام سروش و ملی مذهبی ها اسلام درست است.
۱- کمونیست میگوید کارگران باید حکومت کنند و از کارگران برای حمایت پوپولیستی از حکام استفاده می کنند. حقیقت این است که عده ای از حکام بجای کارگران خوب می خورند و کارگران بهانه هستند و کارگران باز قشر فقیر هستند. مثالش چین و شوروی و کره شمالی و حتی کوبا.
در ضمن مزیت کارگر بیسواد نسبت به تحصیکرده گان با سواد چیست که آنان باید حکومت کنند؟
۲- کمونیست عملا فقر را بین مردم تقسیم می کند. بجای اینکه دست کارگران را بگیرد و بالا ببرد بقیه را پایین میکشد.
این دو مورد عملا در کمونیسم شوروی و اروپای شرقی و چین و کره و.. مشاهده شده.
دو مزیت مشاهده شده در کمونیسم:
۱- افزایش سطح سواد و افزایش درصد مردم با سواد در کشورهای جهان سوم که کمونیست شدند. مثلا کوبا
۲- مبارزه با دین
۳- فقیر خیلی بدبخت ندارند و فقیرترینشان هم از یک استاندارد زندگی برخوردار بودند
اما مزایای ذکر شده در برابر سوسیال دموکراسی اروپای کنونی هیچ است
ویرایش از سوی Agnostic : 11-27-2014 در ساعت 10:09 PM
حضرت زهرا جنده آل محمد: تن زن عورت است
موی سر حضرت زهرا و زنان مومن به اسلام موی زهار است پس سرشان مامله و حجاب اجباری است.
کون لق بی بی دو عالم حضرت زهرا تعالی
امام زمان مفعول است ... وارث پیغمبر است
kourosh_iran(11-28-2014),sonixax (11-28-2014)
مثلا این قحطی زدگان بیابان۸ای آفریقا که اسکلت شدند چه کار می توانند بکنند؟؟به قول بیل گیتس : تقصیر شما نیست اگر فقیر به دنیا بیاید! ولی تقصیر شماست اگر فقیر از دنیا برید!!!
من در یک مجله مربوط به ۳۰ سال قبل خواندم که اروپا و آمریکا سالانه مقادیر عظیمی از گندم و سایر محصولات غذایی را در دریا می ریزند تا قیمت کالاها حفظ شود و کشورزان و دهاتی های اروپا و آمریکا ضرر نکنند.
خب این یک اقتصاد بر حسب بازار آزاد است. نمی دانم چرا این مازاد تولید را به فقرای آفریقا نمی دهند؟ چون به نظر نمی رسد باعث سقوط قیمت بشود جون افریقا خارج مجموعه بازار جهانی است.
حضرت زهرا جنده آل محمد: تن زن عورت است
موی سر حضرت زهرا و زنان مومن به اسلام موی زهار است پس سرشان مامله و حجاب اجباری است.
کون لق بی بی دو عالم حضرت زهرا تعالی
امام زمان مفعول است ... وارث پیغمبر است
kourosh_iran(11-28-2014),sonixax (11-28-2014)
من خودم الان گیج شدم و فکر نمیکنم کشورهای اروپایی سوسیالیتی باشند ، چون اسم شوروی کمونیست هم در زمان خودش اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. بهتر نیست سه تعریف رسمی و دقیق (از نظر اقتصادی ) از کمونیسم ، سوسیالیسم و کاپیتالیسم ابتدا ارائه کنید؟
Agnostic (12-03-2014),sonixax (11-29-2014),مزدك بامداد (12-08-2014)
من پیشتر چنین تعریفی رو ارایه کرده بودم! از نظر من کمونیسم زیر شاخه ای از سوسیالیسم، برای همین من جفتشون رو یک پُخ میدونم. خود دوستان کمونیست انجمن هم مشکلی با این تعریف ندارند.
این دو ماهیتن یکی هستند، نازیسم هم زیر مجموعه ای از سوسیالیسم بوده، حالا این کمونیستهای انجمن خودشون رو جر هم بدهند فرقی در اصل داستان و حقیقتی که وجود داشته نمیکنه!
این استدلال های چسکی هم که فورد رفته برای آلمان تانک ساخته پس آلمان سوسیالی نبوده هم دو زار ارزش ندارند! خود استدلال کنندگان دارند در کشورهای سرمایه داری زندگی میکنند حاضر به ترک اونجا هم نیستند! پس با این حساب کمونیست نیستند!!!!!!! برای همین این مدل استدلالهای کشکی به کل مردوده.
از میون تمام این اشکال سوسیالیسم، افتضاح ترین ایده و مخرب ترین ایده ی موجود تا حالا کمونیسم بوده و حتا نازیسم به اندازه ی کمونیسم مخرب نبوده! (ولی غیر انسانی تر و وحشیانه تر بوده) .
دلیل این مخرب بودن هم پرده ی تقدسیه که طرفداران این ایدئولوژیهای پوسیده به دورشان کشیده اند! نتیجه میشود ظهور مخوف ترین دیکتاتوریهای تاریخ بشریت که انواع کمونیستیش از بیخ در پیتی و به درد نخور بوده اند.
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
Agnostic (11-30-2014),kourosh_iran(11-30-2014),Robert (11-30-2014)
در ویکی پدیا نوشته شده است:
هدف سوسیالیسم لغو مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید است.
و گویا حالت نهایی و ایده آل سوسیالیسم میشود کمونیسم.
درباره کاپیتالیسم هم نوشته شده:
کپیتالیسم (به انگلیسی: Capitalism) یا سرمایهداری،[۱][۲][۳] سرمایهمحوری[۴] یک نظام اقتصادی است که در آن پایههای یک سیستم اقتصادی بر روی مالکیت خصوصی ابزارهای تولیدِ اقتصادی است و در دست مالکان خصوصی است و از این برای ایجاد بهرهمندی اقتصادیدر بازارهایی رقابتی استفاده میشود. که به این نظام، آزادی مالکیت شخصی نیز گفته میشود. که معنای آن، تولید و توزیع کالا هاست.[۵]
پس اقتصاد کشورهایی چون آلمان یا حتی اسکاندیناویی با اینکه مالیات زیادی میگیرند ، طبق تعاریف بالا سوسیالیستی نیستند.
این مطلب از فردریش فون هایک با عنوان ریشه های سوسیالیستی نازیسم هم خواندنی است :
ریشه های سوسیالیستی نازیسم - باغ مخفی
آنچه نازی ها از مارکس امانت گرفته اند - باغ مخفی
ویرایش از سوی Robert : 11-30-2014 در ساعت 04:16 AM
Agnostic (11-30-2014),kourosh_iran(11-30-2014),Russell (12-01-2014),sonixax (11-30-2014)
نه اقتصاد آلمان سوسیالیستی نیست! ولی در سیستم حکومتداری آلمان المان هایی از سوسیالیسم دیده میشه و همین المانها در عین حال که تونسته برای قشر کون گشاد، مریض، کور، کچل، فلج و ... امکاناتی رو فراهم کنه، تونسته پدر صاحب بچه ی اکثریت مطلقی که کار میکنند رو هم در بیاره! برای همین در آلمان سخته شما کسی رو پیدا کنید که به دنبال دسترسی به راه هایی برای پیچوندن مالیات نباشه!
ابزار تولید هم خیلی خودمونی و بدون پیچاندن و تاب دادن اضافی (ماستمالیهای کمونیستی)! یعنی هر چیزی که بتوانید با آن پول در بیاورید ولو سوراخی مابین دو پایتان باشد! دقیقن برای همینه که کمونیستها با تن فروشی هم مشکل دارند ولی این مخالفت رو خیلی با سیاست بیان میکنند! یعنی میگویند باید برای افرادی که این کار را میکنند جواز کسب صادر کرد ولی در عین حال باید کاری کرد که دیگه این کار رو نکنند!
از کتاب یک دنیای بهتر (برنامه حزب کمونیست کارگری) :
این بخش مبارزه با فحشا شما رو یاد طرح امر به معروف و نهی از منکر جمهوری اسلامی ننداخت ؟!مبارزه با فحشاء
مبارزه فعال با فحشاء از طریق از میان بردن زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن و مقابله قاطع با شبکه ای سازماندهی فحشاء، دلالان، واسطگان و باج خورها.
ممنوعیت اکید هر نوع سازماندهی فحشاء، دلالی، واسطگی و بهره کشی از افرادی که مبادرت به تن فروشی میکنند.
غیر جنایی کردن زندگی و کار افرادی که دست به تن فروشی میزنند. کمک به بازیابی حرمت اجتماعی و احترام به نفس آنها و کوتاه کردن دست شبکه ها و باندهای جنایتکار از زندگی آنها از طریق:
رفع ممنوعیت فروش سکس بعنوان یک شغل فردی و حمایت قانون و نهادهای انتظامی از این افراد در مقابل شبکه ها و باندهای گانگستری، باج خورها و اوباش.
صدور جواز کسب برای افرادی که بعنوان یک شغل فردی مبادرت به تن فروشی میکنند، مصون داشتن شخصیت و حیثیت آنها بعنوان شهروندان محترم جامعه و کمک به سازمانیابی آنها در سازمان صنفی خویش.
ارائه رایگان خدمات پزشکی ویژه پیشگیرانه و درمانی برای مصون داشتن این افراد از بیماری ها و صدمات ناشی از مبادرت به این حرفه.
کار آگاهگرانه، ترغیب و مساعدت های عملی نهادهای مسئول دولتی به افراد تن فروش در کناره گیری از این حرفه، کسب مهارت و آموزش لازم برای اشتغال در بخش های دیگر جامعه.
همچنین این بخش بسیار خواندنیست و البته بیربط به بحث بالا! فقط خواستم بدانید با چه جانورانی طرف هستید :
خلاصه اش کنم! اکثریت این شعارهایی که در این مدل کتابهای مردم خر کن و تبلیغات کمونیستی وجود دارد در هیچ کشور کمونیستی تا کنون وجود نداشته!!!!مساله کرد
نظر به سابقه طولانی ستم ملی بر مردم کرد در همه کشورهای منطقه و سرکوب خونین خواست های حق طلبانه و جنبش های اعتراضی و خودمختاری طلبانه در کردستان ایران در رژیم های سلطنتی و اسلامی، حزب کمونیست کارگری بعنوان یک اصل، حق جدایی از ایران و تشکیل دولت مستقل از طریق یک پروسه انتخاب آزاد و عمومی را برای مردم کردستان به رسمیت میشناسد و هر نوع اقدام قهرآمیز و نظامی برای جلوگیری از این انتخاب آزادانه را قویا محکوم میکند. حزب کمونیست کارگری خواهان حل فوری مساله کرد در ایران از طریق برگزاری یک رفراندم آزاد در مناطق کردنشین غرب ایران ، زیر نظارت مراجع رسمی بین المللی است. این رفراندم باید با خروج نیروهای نظامی دولت مرکزی و تضمین یک دوره فعالیت آزادانه کلیه احزاب سیاسی در کردستان به منظور آشنا کردن توده مردم با برنامه و سیاست و نظرشان در رفراندم، انجام شود.
حزب کمونیست کارگری در هر مقطع تنها در صورتی به جدایی کردستان رای موافق میدهد که قویا محتمل باشد چنین مسیری کارگران و زحمتکشان در کردستان را از حقوق مدنی پیشرو تر و موقعیت اقتصادی و مناسبات اجتماعی برابرتر و ایمن تری برخوردار خواهد ساخت. موضع رسمی حزب کمونیست کارگری در هر مقطع بر مبنای یک بررسی مشخص از موقعیت موجود و مصالح و منافع کل طبقه کارگر و مردم کارگر و زحمتکش در کردستان بطور اخص تعیین خواهد شد.
حزب کمونیست کارگری طرح های مختلف خودمختاری کردستان را که از جانب نیروهای خودمختاری طلب در کردستان ارائه میشود را نه فقط گامی به پیش در امر حل مساله ملی کرد تلقی نمیکند، بلکه آنها را نسخه ای برای دائمی کردن هویت های ملی کرد و غیر کرد در یک چهارچوب کشوری واحد، ابدی کردن و قانونیت بخشیدن به جدایی های ملی و زمینه ای برای تداوم تخاصمات و کشمکش های ملی در آینده ارزیابی میکند.
حزب کمونیست کارگری هر نوع ترتیباتی در مورد آینده سیاسی کردستان را که بدون مراجعه به آراء عمومی خود مردم کردستان و صرفا بر مبنای تصمیمات دولت مرکزی و یا توافقات از بالا میان دولت و احزاب محلی به اجراء گذاشته شود، فاقد مشروعیت و غیرقانونی میداند.
لینک به نوشته : مصوبات حزب
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
kourosh_iran(11-30-2014),Robert (11-30-2014),Russell (12-04-2014)
عجب متن پرمحتوی ایه!
اینجاهاش خیلی جالبه:
اینکه میگه «انسان هایی وجود دارد که متاسفانه نمی توانند یک جریان استنتاج متشکل از زنجیره ی طولانی استدلال قیاسی را دریابند» من فکر میکنم به خیلی از مذهبیون میخوره! بارها دیدید که با اینطور افراد بحث میکنیم اول بحث ظاهرا خوب پیش میره و رسیدن به نتیجهء نهایی مورد نظر تقریبا روشن و قطعی بنظر میاد، ولی از یه مرحله ای که رد میشی طرف اصلا انگار قاطی میکنه و هرچی تاحالا بافته بودیم پنبه میشه! من اکثرا خیال میکنم طرف خودش رو زده به اون راه و داره از دروغ و فریب استفاده میکنه و این حرفا، البته گاهی هم متوجه میشم که ظاهرا از نظر مغزی مکانیزمی در درون ذهن اونا دچار شکست شده و کشش و درکشون کم اومده!تا اواسط قرن نوزدهم هیچ کس جسارت به زیر سوال بردن این واقعیت را که ساختار منطقی ذهن بشر غیر قابل تغییر است و در میان تمامی انسان ها مشترک به خود نداده بود. تمامی روابط میان انسان ها مبتنی بر پذیرفتن یک ساختار یک شکل و منطقی است. ما فقط به همین خاطر که به چیزی مشترک در میان تمامی انسان ها یعنی به ساختار منطقی خرد متوسل می شویم است که می توانیم با یکدیگر وارد گفتگو شویم. بعضی انسان ها می توانند عمیق تر اندیشه کنند و افکار خود را پالایش بیشتری ببخشند تا دیگران. انسان هایی وجود دارد که متاسفانه نمی توانند یک جریان استنتاج متشکل از زنجیره ی طولانی استدلال قیاسی را دریابند. اما تا زمانی که انسان قادر به اندیشیدن و تعقیب جریان اندیشه ی استدلالی است، او پیوسته به همان اصول نهایی اندیشه منطقی وابسته می ماند که در تمامی انسان های دیگر نیز به کار بسته می شود.
انسان هایی وجود دارد که نمی توانند بیش از عدد 3 را شمارش کنند، اما شمارش آنها تا هر جا که از عهده اش برآیند تفاوتی با شمارش دانشمندانی مانند لاپلاس یا گاوس ندارد. هیچ تاریخ نگار یا سیاح گزارشی از انسان های دیگر نیاورده که در میان آنها الف و غیر الف با هم مشابه باشد، یا کسانی که قادر به درک تفاوت میان تایید و نفی نباشند. البته درست است که روزانه مردم اصول منطق را در اندیشه ها و استدلال ها ی خود نقض می کنند، لیکن هر انسانی که استنتاج های خود را به طور کل مورد بررسی قرار دهد می تواند خطاهای خودش را هم پیدا کند.این چیزایی هم که میگه بنظر من خیلی شبیه ایده ها و آموزه ها و تفکر ادیان و مذهبی ها میاد چون بنظر میاد اونا هم از خودشون یک نوع عقل و منطق خاص رو تعریف میکنن که برای پذیرش و بقای خود باورهاشون طراحی شده!از آنجا که هر انسانی این واقعیت ها را به عنوان امری مسلم می پذیرد، انسان ها می توانند با هم وارد مباحثه شوند. آنها با همدیگر صحبت می کنند، نامه و کتاب می نویسند. آنها برای اثبات یا رد موضوعاتی تلاش می کنند. همکاری متقابل اجتماعی و فکری میان انسان ها غیر ممکن می بود اگر این قضیه ها به این گونه نمی بودند. ذهن های ما حتی نمی تواند بدون تناقض جهانی را به تصور در آورد که در آن انسان هایی با ساختار های متفاوت منطقی یا با یک ساختار متفاوت از ما زندگی کنند.
با این وجود در مسیر قرن نوزدهم این واقعیت انکار ناپذیر مورد تردید قرار گرفت. مارکس و طرفدارانش ـ مهمتر از همه « فیلسوف پرولتاریایی » Dietzgen ـ این گونه می اندیشیدند و آموزش می دادند که تفکر انسان ها وابسته به جایگاه طبقانی آنها است. آنچه اندیشه ی انسانی را بوجود می آورد نه حقیقت بلکه ایدئولوژی است. منظور از این سخن در فضای مارکسی این است که منافع خودخواهانه طبقه ی اجتماعی که فرد اندیشمند به آن وابسته است خود را در ظاهری مبدل مورد قضاوت قرار می دهد. بنابراین مباحثه در باره ی هر موضوعی با کسانی که در یک طبقه ی اجتماعی دیگری قرار دارند بی ثمر است. ایدئولوژی ها را نباید توسط منطق استدلالی ابطال کرد، بلکه باید آنها را توسط نقد از جایگاه طبقاتی و زمینه ی اجتماعی که به آن تعلق دارند و نویسندگانشان افشا نمود. مارکسیست ها در مورد ارزش های نظریه های فیزیکی بحث نمی کنند، آنها صرفاً منشا « بورژوازی » فیزیکدانها را برملا می سازند.
مارکسیست ها با ظهور خود، پولی لوگیزم را دوباره احیا کردند، زیرا آنها نمی توانند با روش های منطقی نظریه هایی را ابطال کنند که در اقتصاد « بورژوازی » تکوین یافته است یا استنتاج هایی را رد کنند که غیر عملی بودن سوسیالیسم را نشان داده و از این نظریه ها اقتباس شده اند. از آنجایی که آنها نمی توانند به طور منطقی صحت ایده های خود را نشان دهند و یا اشتباه بودن اندیشه های مخالفینشان را، آنها روش های منطقی پذیرفته شده را مردود می شمرند. موفقیت این ترفند مارکسیستی بی همتا است. به این ترتیب آنها اثبات نادرستی انتقاد های منطقی نسبت به پوچی به اصطلاح علم اقتصاد و جامعه شناسی مارکسیستی را بجا آورده اند. فقط به کمک ترفند های منطقی پولی لوگیزم است که دولت گرایی توانسته است در برابر ذهن معاصر مقاومت کند.
پولی لوگیزم ذاتاً چنان مهمل و بی معنا است که نمی تواند بدون تناقض به نتایج اصلی و منطقی که انتظار دارد بینجامد. هیچ مارکسیستی به اندازه ی کافی متهور نبود که تمامی پیامدهایی که نظرگاه معرفت شناسانه اش متضمن آنها بود را بیرون کشد. اصول پولی لوگیزم به این استنباط منجر می شود که آموزه های مارکسی نیز به طور عینی درست نبوده بلکه فقط اظهارت « ایدئولوژیک » هستند. اما طرفداران مارکس این نتیجه گیری را رد می کنند. آنها در مورد آموزه های خود مدعی حقیقت تمام و کمال هستند. از این رو Dietzgen این گونه نظر می دهد که « اندیشه های منطق پرولتاریایی نه ایده های حزبی بلکه پیامدهای یک منطق ساده و ناب هستند ». منطق پرولتاریایی « ایدئولوژی » نیست بلکه منطق تمام عیار است. مارکسیست های روزگار خود ما که عنوان « جامعه شناسی شناخت » را برای تعالیم خود برگزیده اند همان آشفتگی و تناقض ها را به اثبات می رسانند.
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)