Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 417

    جُستار: پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟

    Threaded View

    1. #10
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گویا که اینجا به روشنی کسی با تمام ِ توضیحاتی که مهربد داده هنوز نگرفته‌ «سیستم تکنولوژیکال» چیست.
      سیستم : مجموعه‌ای از مولفه‌های همبند که در راستای هدفی از پیش تعیین‌شده و یا (مخصوصا در اینجا) از پیش تعیین‌نشده
      در کنار هم گرد آمده‌اند.در واقع ممکن است که سیستم در اثر هدفی از پیش تعیین‌شده طراحی شده باشد و یا
      اینکه سیستمی از اساس دارای طرحی نباشد و خود به خود در اثر رویدادهایی تصادفی شکل گرفته باشد (همچون فرگشت طبیعی) و
      نتوان هدفی را برایش مورد شناسایی قرار داد. در اینجا سیستم تکنولوژیکال که مهربد از آن سخن می‌گوید، که من آن را از جهتی دیگر
      به «تکنولوژیکال اولیگارشی» تعبیر می‌کنم، حاصل مجموعه‌ای از خواسته‌ها و رویدادهای تصادفی‌ست که هر کدام از آنها قرار بوده در راستای هدفی
      انسانی و این جهانی باشد، اما برآیند کلی آنها در نهایت به فرآیندی عظیم منجر شده که براستی نمی‌توان غایت‌اش را پیش از وقوع ِ آن از پیش شناخت.
      به بیانی دیگر، این سیستم همچون همه‌ی دیگر سیستم‌ها، پیش از هر چیز برای خودش یک هدف ِ اولیه دارد: بقای خویش. اینکه در راستای
      رسیدن به این هدف، معلوم نیست که زمانی انسانها به عنوان منابعی موردِ استفاده قرار گیرند یا خیر (همانطور که انسان برای بقای خویش
      از منابع انرژی در جهان بهره می‌برد).

      تکنولوژیکال سیستم، سیستمی‌ست غیرقابل ِ ردگیری و پنهان در مجموعه‌ای عظیم از تشکل‌ها، فرآیندها، مولفه‌ها و رویدادها که هر کدام از
      آنها در جای خودش به خودی خودی دارای معنا می‌باشد اما برای دریافت ِ معنای کلی آن نیاز است که کسی تمام ِ آنها را در کنار هم و همبسته
      ببیند. معنادار بودن ِ مولفه‌ها، رویدادها و ... (که هر کدام‌شان یک زیرسیستم محسوب می‌شوند) دقیقا همان دلیلی‌ست که باعث می‌شود
      انسان نتواند آن فرآیند و معنای کلی مستتر را ردگیری کند. آدم به یاد ِ دیالوگ ِ مشهور کایزر در فیلم ِ «مظنونین ِ همیشگی» می‌افتد: بزرگ‌ترین
      نیرنگ ِ شیطان این بود که این باور را رواج داد که وجود ندارد. وقتی آن بیرون شما از این چیزها سخن می‌گویید بلافاصله مهر توهم‌زده بر پیشانی
      شما می‌چشبد، چرا که کسی به سادگی به وجود چنین سیستمی باور نمی‌کند و شما را همچون کسی که ادعای دیدن ِ جن یا روح می‌کند
      به سخره خواهند گرفت.

      در اینجا یک پرسش اساسی وجود دارد: آیا انسان در این سیستم یک جزء است یا آنکه خود به عنوان ِ عنصری بیرونی می‌تواند آن را مورد
      راهبری قرار دهد؟ منظور این است که آیا انسانها و اقتصاد، سیاست و جامعه‌شان به عنوان ِ یکی از چرخ‌دنده‌های میانی ِ سیستم عمل می‌کنند
      یا آنکه خود فرمان این ماشین را در دست دارند؟ من تصور می‌کنم که می‌توان این را سهمیه‌بندی کرد: انسان اکنون هم بخشی از سیستم است
      و هم فرمان ِ هدایت آن را در دست دارد، اما با شتاب به سویی می‌رود که سهم ِ او در راهبری سیستم کمتر شده و بیشتر به سوی تبدیل شدن
      به جزئی از سیستم پیش می‌رود. آشناترین مثال در اینجا سازوکار ِ سرمایه است در سیستم اقتصادی سرمایه‌داری: سرمایه انسانها را به بردگی
      می‌کشاند، از آنها بیگاری می‌کشد، روان و فیزیک ِ آنها را به استخدام می‌گیرد، مردم را همیشه با در باغ ِ سبز سرگرم می‌کند بی‌آنکه هرگز
      آنچه حق‌شان است را به تمامی به آنها بدهد و... ، با همه‌ی اینها، انسانهای بیشماری تحت ِ آن زندگی می‌کنند بی‌آنکه بدانند چه خبر است.
      آنها همه چیز را روندی طبیعی احساس می‌کنند و هرگز احساس ِ بردگی نمی‌کنند در حالیکه به روشنی انسانهای بیشماری تحت ِ آن
      تعمدا گرسنه و بخور و نمیر نگاه داشته می‌شوند و آنها را به دیدن ِ خویش در جایگاهی که هستند عادت می‌دهند. آنها آزادی‌ و حقوق
      فردی‌ای را هر روز در تبلیغاتِ رسمی می‌شوند که احتمالا هرگز به کارشان نخواهد آمد اما باز به داشتنِ آنها خرسند هستند!

      نکته‌ی مهم‌تر اینکه کسی نمی‌تواند به روشنی دریابد که چه کسی دارد بازار سرمایه را می‌گرداند و کجا می‌توان آنها را ردگیری کرد:
      قانون؟ ، حکومت؟، سرمایه‌دارن؟، خرده‌کاسبان؟ در واقع در این سیستم پیش از هر چیز یک هدف ِ اساسی و بنیادی وجود دارد:
      بقای سرمایه! تحت ِ این قانون انسانها به بردگی برده می‌شوند، ابزار ِ زندگی انگلی و ترقی عده‌ای مفت‌خور می‌شوند و روح و جسم ِ
      توده‌ها فرسوده می‌شود. این بروشنی سیستمی‌ست برساخته‌ی انسانها علیه انسانها! انسانها جزئی از این ساز و کار هستند اما
      خود نیز در لابلای چرخ‌دنده‌هایش له می‌شوند! پس اینکه تکنولوژیکال سیستم، سیستمی‌ست برساخته‌ی انسانی و نمی‌تواند علیه
      آنان باشد، سخن بیجایی‌ست چنانکه ما در اینجا مثال ِ نقضی چون سیستم اقتصادی سرمایه‌داری را داریم.

      اکنون چه باید کرد؟ من غیر از آن روندی که گفتم می‌توان به آن امید داشت (زمان) به راه ِ حل ِ دیگر نیز می‌اندیشم که پیرامون‌اش خواهم
      نوشت به زودی!
      ویرایش از سوی Dariush : 11-12-2014 در ساعت 10:41 PM
      Mehrbod این را پسندید.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (11-13-2014),ارتابان (11-15-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گزین‌گویه‌ها
      از سوی Theodor Herzl در تالار هماندیشی
      پاسخ: 691
      واپسین پیک: 05-11-2015, 03:20 PM
    2. پاسخ: 18
      واپسین پیک: 09-01-2012, 04:16 PM
    3. اندر نکات امنیتی در ساخت ویلاگ
      از سوی Russell در تالار رایانه، اینترنت، تلفن‌های همراه
      پاسخ: 12
      واپسین پیک: 01-09-2012, 01:11 PM
    4. سفری به پناهگاه جیمز باندی ویکی‌لیکس!
      از سوی Dariush Rahazad در تالار دانش و فندآوری
      پاسخ: 2
      واپسین پیک: 12-17-2010, 08:27 AM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •