• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 46

    جُستار: خطی از کتاب ها

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور یکم
      Points: 36,419, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 29.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Soheil آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2011
      نوشته ها
      770
      جُستارها
      26
      امتیازها
      36,419
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      4,070
      از ایشان 2,156 بار در 711 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      6 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      "آره اما خدا صاحب سنگ است، درست؟ اگه برش داریم پدرمان را در می آورد."

      سرهنگ ساندرز بازوها را چلیپا زد و یکراست به هوشینو زل زد. "خدا چیه؟"

      هوشینو لحظه ای از این پرسش یکه خورد.

      سرهنگ ساندرز او را به جلو هل داد. "خدا چه شکلی است و کارش چیه؟"

      "از من نپرس. خدا خداست دیگر. خدا همه جا هست و ناظر بر اعمال ماست و داوری میکند که اعمال ما خوب است یا بد."

      "مثل داور فوتبال می ماند."

      "یک جوری به گمانم."

      "پس خدا شلوارک میپوشد، سوتی به گردنش آویزان است و چشمش به ساعت؟"

      هوشینو گفت: "میدانی که منظورم این نیست."

      "خدای ژاپنی با خدای خارجی قوم و خویش است، یا شاید دشمن؟"

      "از کجا بدانم؟"

      "گوش کن. خدا فقط در ذهن مردم هست. بخصوص در ژاپن همیشه یک مفهوم انعطاف پذیر بوده. ببین بعد از جنگ چه اتفاقی افتاد. داگلس مک آرتور به امپراتور آسمانی دستور داد از ادعای خدایی دست بکشد و او هم همین کار را کرد و طی نطقی گفت که او فقط یک آدم عادی است. پس بعد از 1946 او دیگر خدا نیست. خدایان ژاپنی همین جورند میتوان گوششان را کشید و اصلاحشان کرد. یک آمریکائی با چوبدستی جادویش اشاره ای میکند و به طرفه العینی خدا دیگر خدا نیست. کاری خیلی پست مدرنیستی. اگر فکر کنی خدا هست پس هست. اگر فکر کنی نیست نیست. و اگر خدا همین جور باشد من از این بابت نگرانی ندارم."

      "باشد."

      "به هرحال فقط سنگ را درش بیار می شود؟ همه مسئولیتش با من. شاید نه خدا باشم و نه بودا، اما با چند نفر ارتباط دارم. اطمینان حاصل میکنم نفرینت نکنند."

      -------
      رمان کافکا در کرانه
      نوشته هاروکی موراکامی
      ترزبان مهدی غبرائی

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Soheil گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (11-07-2014),undead_knight (11-07-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •