• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 28

    جُستار: قدرت باورها

    Threaded View

    1. #25
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      با درنظر گرفتن این سخنان شما:
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      خلاصه: باورها کارکردی بجز مجموعه‌ای با ظرافت تنظیم شده از ابزارهای خودفریبی برای فرار از عینیت زندگی‌ای بی‌ارزش، ناخواستنی و رقت‌انگیز ندارند، اینکه آیا «چیز» بجز اینهم هستند یا نه به نظرم چندان مهم نباشد.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      من می‌خواهم از سبک وینکلمان استفاده بکنم بپرسم اصلا از کجا معلوم این سبک زندگی ما که نوعی خودفریبی برای فراموشی آن باورها نباشد؟
      پس می بایست در هر حال، ما همواره و همیشه با هر اندیشه ای، در خودفریبی باشیم...
      واضح است که این بیان ها از خودفریبی، خود یک دور باطل به وجود آورده و در نهایت به همان "باور" ختم می شوند.
      به طوریکه حتی خودتان هم ضرورتا به همان نتیجه رسیدید.
      معیار سنجش دانستن "ایده ها"، خود یک باور محسوب می شود. زیرا به درستی و کارآمدی آنها تا آن اندازه معتقد هستید که در پی تعریف آنها به عنوان معیار سنجش بوده، کارایی آن را بیان کرده، در پی اجرای آن بوده و از همه مهم تر به نتیجه اش امید کافی در تراز یک باور دارید. پس در این صورت، آن هم ضرورتا یک باور و در نتیجه خودفریبی خواهد بود!
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      من معتقدم که ایده‌ها معیارهای ما برای سنجیدن ارزش هستند، مثلا ایده‌ی اصالت، که من کوشیدم در آن جستار دیگر آنرا تعریف بکنم و به «باورم»، سنجه‌ای معتبر است برای اندازه‌گیری مرغوبیت یک کنش، کالا، باور یا انسان. این «کارکرد» آنهاست. اما زمانی که مجموعه‌ای از این ایده‌ها نه برای سنجیدن ارزش باورهای موجود که برای خلق باورهای جدید مورد استقاده قرار می‌گیرند کارکرد ارزش‌یابی / ارزش‌دهی خود را از دست می‌دهند. مثلا زمانی که برپا داشتن یا حفظ اصالت تبدیل به هدف فلان اندیشه یا عمل معرفی می‌شود، اما اینجا با یک فاصله گرفتن نامحسوس از آن کارکرد آغازین روبرو هستیم که همیشه نادیده می‌ماند.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      الان رسیدن به ایده‌های درست جز از تلاش برای نابودی یا دستکم نادیده گرفتن این هدفمندی‌ها میسر نیست. از شیلر نقلی‌ست بسیار بسیار مشهور که بکوش در قرن خود زندگی بکنی اما محصول آن نباشی.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      زندگی کردن ِ باورهایتان بهترین روش است برای سنجیدن درستی و یا نادرستی آنها.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-06-2014),Russell (11-05-2014),sonixax (11-05-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •