• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 69

    جُستار: گفتگوهایی پیرامون خردگرایی

    Threaded View

    1. #36
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      از این رو، به نظر ساده انگارانه می نماید که هر یک از ما بخواهیم با یک تعریف جامد از "خردگرایی" در ذهن خود، به گفتگو پیرامون آن بنشینیم.
      من اینرا برای دیگران می‌نویسم چون به شما امیدی نیست. داریوش بیشتر نقدش معطوف است به تجربه‌ی تاریخی خردگراییِ، من همانطورکه گفتم مدلهای بخردانه را مد نظر دارم و شما به تبلیغ چیزی می‌پردازید که می‌توان اسمش را «روح خردگرایی» نامید. حداقل این نتیجه‌گیری من از این چند صفحه مسخره بازی‌ست. نظر نهایی من راجع به آن:

      یک مدل بخردانه سیستمی‌ست مبتنی بر پروتکل‌های عقلانی که فرد را از وظیفه‌ی شخصاً همه چیز را مورد بررسی و نقد بخردانه قرار دادن معاف می‌کند، چراکه تا وقتی او به پروتوکول‌ها پایبند مانده، یعنی از ابزاری بخردانه استفاده می‌کند، نتیجه‌هایی که می‌گیرد نیز بخردانه باقی خواهند ماند. مثلاً «علم» یک مدل بخردانه است. یک جایی در این میان اما، نتیجه‌ها در تضاد با پیشفرضها قرار می‌گیرند. برای مثال اگر روح خردگرای مورد تعریف شما را(که احتمالا همه‌ی ما با آن موافق هستیم، یا دستکم خود من نقد جدی به آن ندارم)بپذیریم و اعمال بکنیم، «منطقی»ست که تا قبل از مطالعه و شناخت دقیق و درست مثلا نظریه‌ی آشوبها راجع به آن اظهار نظر نکنیم و یا ذهن خود را پیرامون آن نبندیم. اما آنچه در جهان حقیقی رخ می‌دهد یکسره متفاوت است: لوله‌کشی که کوچکترین ایده‌ای از قواعد و مفاهیم فیزیک ندارد، به صرف اینکه مدل بخردانه‌ی علمی را موثر تلقی می‌کند و به نهادهایی که از پروتکل‌های آن پیروی می‌کنند پایبند است، و مثلا معتقد است که هاروارد نهادی‌ست مبتنی بر این پروتکل‌ها و به این دلیل قابل اعتماد، آنچه را که نمی‌فهمد به طور تلویحی می‌پذیرد. پذیرفتن فیزیک کوانتوم از سوی یک لوله‌کش نه محصول اندیشیدنی نقادانه و دست‌اول، که محصول ایمان به نهادهای مولد آنست.

      هرگونه خردورزی اجتماعی، یعنی هرگونه خردورزی که به حوزه‌ی کلام وارد شده محکوم است به تبدیل شدن به یک مدل بخردانه، چون هرکسی قادر به خردورزی فردی نیست اما هرکسی(کمابیش)قادر به تشخیص اثربخشی مطلوب خردگرایی هست. پس مدل بخردانه زمانی طراحی و تولید می‌شود که یک جنون‌پیشه به نیاز عمومی برای احساس تعلق به نهاد یا گروهی مفید پاسخ می‌دهد. اگر هر باور، احساس، اندیشه و نظری که از روشی بخردانه حاصل شده محکوم است که دیر یا زود به مفعول ایمان خردکور ِ گروهی دیگر تبدیل بشود، سوالی که می‌ماند اینست که «چرا»؟ شخص بی‌خرد ِ خودخردگراپندار، مثل بره‌ی در پی گله، از پروتوکل‌هایی که جنون‌پیشه‌ها برای او پی ریخته‌اند پیروی می‌کند، اما به جای بهشت موعود ناگهان خود را وسط آشویتس و هیروشیما پیدا می‌کند. What's the proble here؟

      پاسخ ضمنی شما آنست که این محصول کمبود خردگرایی در لوله‌کش است. پاسخ داریوش اینست که خردگرایی وجوهی از شناخت را که نمی‌توانند از بعدی بخردانه قابل پذیرش(نه درک، پذیرش)باشند را رد می‌کند و از این طریق راه را برای گمراهی هموار می‌سازد. من نظرم کمی غیرقابل توضیح‌تر است، چنانکه «نه من آنقدر باهوشم که بتوانم آنرا در قالب کلمات بیان بکنم، و نه اگر هم بودم شما آنقدر باهوش هستید که متوجه آن بشوید».

      اما فعلا مهمتر اینست که مدلهای سنتی، یعنی مدلهایی که به جای تعقل انتفادی و «خردگرایی»، ایمان کور را ترویج می‌دهند، مقاومت بیشتری در برابر این «انحراف» جنون‌پیشگان دارند چون در برابر هرگونه تغییری مقاومت بیشتری نشان می‌دهند و تغییر مداوم ارزشها روشی‌ست که جنون‌پیشه از آن برای گیج کردن گله استفاده می‌کند. یکی از زیباترین پدیده‌های روانشناسی اجتماعی‌ست: جنون‌پیشه در خفا صحنه را از قبل آماده و طراحی می‌کند، سپس با پیشگویی دقیق رخدادها و ارائه‌ی نقدی بسیار دقیق از نقاط ضعف آن، ایمان «قوه‌ی تعقل سوژه‌های خردمند و باهوش» را به سود خودش دستکاری می‌کند و کاری هم از خردگرایان پایبند به خردگرایی برنمی‌آید. یک تجربه‌ی تاریخی مداوم از شکست ِ چوپان در برابر گرگ.
      ویرایش از سوی Ouroboros : 10-23-2014 در ساعت 07:31 AM
      زنده باد زندگی!

    2. 6 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Crusader (10-23-2014),Dariush (10-23-2014),Mehrbod (03-10-2017),Russell (10-23-2014),sonixax (10-23-2014),undead_knight (10-23-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM
    2. نوشتار‌های پیرامون شهوت‌گرایی (Eroticism)
      از سوی Mehrbod در تالار داستا‌ن‌هایِ اروتیک
      پاسخ: 4
      واپسین پیک: 08-23-2013, 05:30 PM
    3. هم‌اندیشی پیرامون گسترش خردگرایی
      از سوی Mehrbod در تالار هماندیشی
      پاسخ: 69
      واپسین پیک: 04-05-2013, 08:46 PM
    4. پیشبردگرایی - Pragmatism
      از سوی Dariush Rahazad در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 13
      واپسین پیک: 03-27-2013, 09:53 AM
    5. پاسخ: 4
      واپسین پیک: 02-27-2013, 08:21 AM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •