از آنجا که سواد رهبران شیعه از ائمهیِ اطهار تا خامنهای تغییر چندانی نکرده، باید بگویم که من هم با شما موافقم !!
این همانطور که گفته شد یک مثال است برای روشن کردن مطلب ، از همه مهمتر روشن کردن تفاوت بین «باور» و «عمل». و البته با توجه به متن خود قرآن که از ایمان و تقوا سخن میگوید بنظرم این سخنان با دین مبین چندان هم جور در نیاید و ائمه هم نیاز به مروز قرآن داشتهاند.
خب من هم دارم همین را میگویم که توجه داشته باشید که «منکر خدا» نه مسیحیت را قبول دارد و نه تشیع را.
هر آینه هر کس که یک عملی را انجام دهد لزوما باور نکرده(چه رسد که ایمان آورده باشد).
اخوی نگاه کن ببین شعار دادن باعث میشود در دو خط فاصله چه سوتیهایی بدهی.
من یکباردیگر میگویم:
اگر میدانیم که آخرتی هست و الله هست که دیگر برهان معنا ندارد(حکم شما ثابت شده). اگر فرض را بر وجود معاد و خدا هم نگذاشتهایم که بفرمایید سود و زیان حالتهایِ احتمالی را محاسبه کنید و نشان دهید که باید روی آن قمار کرد و دستورات انرا انجام داد.
یک نکتهیِ دیگر اینکه تعریف سود و ضرر باید درست باشد. من هم اگر سود را در فروش حداقلی باقالی تعریف کنم میتوانم ثابت کنم باقالی فروشی بهترین راه رسیدن به سود است.
این است که بجای تعریف زورکی واژگان و ادعا بهتر است اگر مطلبی دارید ابتدا مقدمات آنرا تشریح و تبیین کنید و بعد از آن استفاده کنید.
یک نکتهیِ دیگر، مشخص است که اگز الله باشد و در آخرت چوب در آستین اللهناباور بکند (در حالی که اگر خداباور نماز میخوانده اینکار را نمیکرد) خداناباور با نماز خواندن ضرر کرده.
مسلمان هم اگر سودش تنها قرار است در بهشت باشد مشخص است که در صورت نبود الله تمام نماز و روزهاش کشک بوده و ضرر کرده.
اینها بدیهیات است و باز هم میگویم، ما اینها را نمیدانیم چرا که اگر میدانستیم اصلا تمام این حرفها بیمعنی میشد. اساسا انکار حقیقت در بسیاری موارد باعث ضرر خواهد شد. این دیگر نام برهان گذاشتن نمیخواهد که شما همان فقط از داغی آتش جهنم موعضه کنی احتمالا بیشتر بکار شما و ما بیاید.
خلاصه اینکه هیچکس از خوشحال بودن من بیش از خودم خوشحال نمیشود !! شما تمرکزت را بگذار بر روی توضیح اینکه چرا و چگونه راه رسیدن به سعادت و خوشی از عمل به شریعت شما میگذرد، و توجه هم داشته باش که زمان در نظر من ارزشمند است و من علاقه به سود بیشتر دارم.