داریوش جان من هم برای خودم کار میکنم. سرمایه و کار تمامن مال خودمه. ولی من و شما دو نفریم. بقیه چی؟ همه همینطورن؟ دانشجویان تازه از دانشگاه درآمده و بی تجربه کجا حقوق میلیونی میتونند دست و پا کنند؟ این حرفها دور از واقعیت بازار کار امروز ایرانه.
داریوش جان من هم برای خودم کار میکنم. سرمایه و کار تمامن مال خودمه. ولی من و شما دو نفریم. بقیه چی؟ همه همینطورن؟ دانشجویان تازه از دانشگاه درآمده و بی تجربه کجا حقوق میلیونی میتونند دست و پا کنند؟ این حرفها دور از واقعیت بازار کار امروز ایرانه.
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
ببینید، نخواستیم سه میلیون تومان در ماه، همان یک میلیون تومان در ماه که حداقل از پول تو جیبی گرفتن از بابایی که بهتر هست، نیست؟ خودتان هم میدانید که شخصی اگر حداقل دو سه سال سابقه کار داشته باشد، به سادگی میتواند در تهران کاری با حقوق 1 میلیون پیدا بکند(در بدترین حالت!).
من در مورد کسانی که تلاش کرده و میکنند اما به جایی نمیرسند(که در ایران هم متاسفانه کم نیستند) حرفی ندارم و نسبه به شرایط آنها واقفم، صحبتِ من در موردِ کسانیست که گوشهی اتاقشان لمیدهاند و بیآنکه یکبار هم سعی کرده باشند که بدونِ پول خانواده زندگی بکنند، همینطور فقط آه و ناله میکنند.
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
من نمیدونم شما چرا انقد قضیه رو شخصی میکنید. خوبه بیل گیتش رو مثال نمیزنید. منم میتونم در برابر تو میلاد کسیو مثال بزنم که تو در مقابلش اصلا موفق جلوه نکنی و اتفاقن خیلی هم ناموفق و شکست خورده باشی! ما داریم در مورد سربازی حرف میزنیم و این یعنی درمورد کل جامعه سرباز بدبخت ایران.
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
sonixax (08-08-2014)
سلام
اگر اختلال افسردگی اساسی هم داشته باشید میتونید معاف شید.حالا دیگر نمی دونم چطور می خوان این رو تشخیص بدند.من که بنظرم علایم رو دارم.
Anarchy (09-23-2014),sonixax (09-21-2014),undead_knight (09-26-2014),vandergraafgenerator (09-21-2014)
@Nocturne گرانقدر؛
من امیدوارم شما مهر کرده قدری از تجربیاتِ خودتان پیرامون سربازی را با دوستان در اینجا اشتراک بگذارید. چند تن از دوستان همینجا من در جریان هستم که فکر میکنم آگاهی از نقطه نظراتِ شما برای آنها بیشک پر ارزش خواهد بود.
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
واقعا دوست ندارم این دوران رو مرورکنم، دورانی که در آن بودم جز بدبختی و شکنجه روحی ، خفت و خاری چیزی دیگری نداشت، با این حال سعی میکنم نکاتی که ممکن است به درد دوستانی که در چنین موقعیتی قرار گرفتند بخورد را در اینجا ذکر کنم، اول از همه تا جای ممکن سعی کنید از معافیت های ممکن استفاده کنید، که البته این روزها به دلیل کم بودن سرباز معافیت ها رو خیلی زیاد سخت کردند، اگر دیدید هیچ راهی ندارید دنبال گزینه های غیرنظامی بگردید، سرباز معلم یا امریه اداره جایی بشید، روی این نکته تاکید میکنم که تا میتونید از نظامی گری فاصله بگیرید نگید نظامی گری توی مدت زمان کمتری تمام میشه، چون فشار روحی و تحقیری که توی محیط های نظامی هست اصلا قابل قیاس با محیط های غیر نظامی و اداره جات نیست، توی محیط نظامی شما جز آدمیزاد حساب نمیشید و هیچ حقوقی ندارید و کسی هم از حقوق شما دفاع نمیکند، و ارگان های نظارتی هم طرف سرباز را نمیگیرند چون سرباز رفتنی است و به دردشان نمیخورد ولی کادری میخورد و بیشتر چیزها با رابطه بازی پیش می رود، اگر هم توی اداره یا جایی امریه یا سرباز معلم شدید تا جای ممکن سرباز بودنتون رو مخفی کنید، چون انسان های حقیر و عقده ای فراوان هستند که میخواهند تا سرباز هستید به شما فشار بیاورند یا به شما زور بگویند چون خودشان سربازی سختی داشتند، تاکید میکنم خیلی از انسان های غیر نظامی سربازی رفته هم ممکن است بخواهند سوء استفاده کنند پس تا جای ممکن آن را مخفی کنید.
اگر تمام گذینه های معافیت و غیر نظامی غیر قابل حصول بود و مجبور شدید سرباز نظامی بشید اول تا جای ممکن سعی کنید وارد سپاه بشید چون سپاه جو نظامی کمتری دارد و کادرهای آن بخور و بخواب هستند و کمتر اذیت میشود، اگر سپاه نشد بعد دنبال گرفته شدن توسط ارتش باشید، ارتش درست است که سخت گیری بیشتر است ولی قانون خاص خود را دارد و به درجه و تحصیلات شما احترام میگذارد، اگر ارتش و سپاه نشد و وارد نیروی انتظامی شدید براتون متاسفم، چون وارد تخمی ترین و بی در و پیکر ترین و بی قانون ترین و حمال ترین نیروی کشور شدید، نیروی انتظامی نقش حمال و آشغال جمع کن نیروی های نظامی کشور را دارد و با کمترین نیرو بیشترین کار را میکند، سپاه تمام کارهای خود را به دوش نیروی انتظامی می اندازد و وقت گردن کلفتی کردن که شد خود را جلو میکشد، نیروی انتظامی کمترین بودجه را دارد و بیشترین کار را میکند، پس خود را برای یک سربازی سخت و خفت بار آماده کنید.
در هر نیروی افتادید سعی کنید به هر طریق ممکن در استان های درست و حسابی بیوفتید، استان هایی که لب مرز نیستند و عملیاتی نیستند، باور کنید چند میلیون هم رشوه بدید به زجری که در استان های عملیاتی و مرزی منتظر شماست می ارزد، تخمی ترین استان ممکن سیستان و بلوچستان است، این طور استان ها چون امن نیستند هرچقدر هم نیرو داشته باشند باز هم نیرو کم دارند چون منطقه نا امن است، و برای تامین امنیت یک ساختمان به جای 2 سرباز باید از 10 سرباز استفاده کنند.
این چیزهای که گفتم مقدمات بود، سربازی رو میشه به دو قسمت تقسیم کرد دوره آموزشی و دوره یگان، در مورد دوره آموزشی نوشته زیاد است و میتونید اون رو توی نت پیدا کنید که البته زیاد دوره مهمی نیست و تنها آسیبی که می رساند شاید فشار فیزیکی باشد، خدمت در یگان است که شما بیشتر دوره را در ان سپری میکنید و مهمترین دوره ی خدمت محسوب میشود و البته نوشته در موردش زیاد نیست.
وقتی آموزشی را تمام کردید و خواستید خود را معرفی کنید وقتی تقسیم شدید و وارد یگان شدید در ابتدا از شما به شدت کار میکشند، از شما میخواهند همه جا را جارو بکشید یا بشورید، سعی کنید از این قسمت فرار کنید، به کسانی که تازه از آموزشی آمده اند "کس موتور" "کس یقلوی" "سرکار آموزشی" و... میگویند، نکته دیگر اینکه وقتی تازه وارد یگان شدید به شدت مواظب وسایلتان باشید چون سرباز های قدیمی تا میتوانید چیزهای سربازهای تازه ورود با می دزدند مخصوصا اگر با سرباز صفر ها یک جا هستید، وقتی وارد یگان شدید و بخش ها خواستند شما را به عنوان سرباز بگیرند به هیچ عنوان برای هیچ کاری داوطلب نشوید، و برای انجام هیچ کاری اعلام آمادگی نکنید، به هیچ عنوان تحت هیچ شرایطی مسئولیت چیزهایی مانند ماشین و چیزهای گران قیمت را قبول نکنید، اگر در نیروی انتظامی هستید یادتان باشد نیروی انتظامی هیچ قانونی ندارد و بیشتر چیزها بر اساس رابطه بازی پیش میرود و مهمتر از همه به حرف هیچکدام از سربازهایی که در انجا هستند اعتماد نکنید، رفتاری که در محیط های نظامی بین سربازان به وجود امده این است که به همدیگر رحم نمیکنند، یعنی اگر شما پرسدید فلان قسمت برای رفتن چطور است راستش را به شما نمی گویند، این طرز فکر را دارند که من که اینجا سرویس شدم بذار بقیه هم سرویس بشوند، کاری که لازم است بکنید این است که هر جا شما را فرستادند بروید و بعد از مدتی که با محیط آشنا شدید بعد یک ماه و فهمیدید کجا جای بهتر و راحتتری برای خدمت است جای خود را با هماهنگی با مسئولان قسمتی که میخواهید بروید عوض کنید، منظور اینکه جایتان را میتوانید عوض کنید بعد از مدتی، البته به خاطر اینکار شما را تهدید میکنند و اذیتتان میکنند اگر لازمتان داشته باشند و این به هوش خودتان بستگی دارد که چگونه از پسشان بر بیایید، نکته دیگر اینکه هرچقدر بیشتر خدمت داشته باشید احتمال اینکه شما را بگیرند بیشتر است، یعنی وقتی ماه های کمی از خدمتتان مانده احتمال اینکه بتوانید جای خود را عوض کنید کمتر میشود.
مرحله بعدی وقتی است که وارد بخش مربوطه میشوید و تازه اول بدبختی است و خدمتتان شروع میشود، در نیروهای نظامی به هیچ عنوان کارتان را به نحو احسن انجام ندهید، چون اول کسی به خاطر زحمت بیشتری که میکشید قدر شما را نمی داند، شما صرفا دارید وظیفه ی خود را انجام میدهید، فکر نکنید اگر به رئیس یا کادری بخش محبت کردید با محبت جواب شما را میدهد، کاری که شما میکنید برای کادری به هیچ عنوان ارزشی ندارد، و اگر کادری خواست کاری کند که شما اذیت شوید یا بر سر منافعش قرار گرفتید به محبت ها و کارهایی که برایش کردید فکر نمیکند، پس همیشه کار را تا جایی انجام دهید که از شما صرفا راضی باشند و باعث نشود به جای بد تر این انتقال پیدا کنید یا اضاف بخورید، نکته دیگر اینکه سربازهای یگان راحتی و خوبی یکدیگر را در بیشتر موارد نمی خواهند، پس تا جای ممکن سعی کنید کارتان هرچقدر هم آسان باشد ان را بین سربازهای دیگر سخت جلوه دهید، در خدمت زیر آب زنی به شدت رواج دارد، یادتان باشد که ایرانی هستید و در ایرانی ها صفت های خوب کم پیدا میشود، پس تا جای ممکن به کسی اعتماد نکنید و کاری نکنید که فکر کنند جای شما راحت است چون اگر چنین کردید بقیه تمام تلاششان را میکنند تا کار شما را سخت تر کنند.
نکته دیگر اینکه از کادری های سابقه بالا تا حد ممکن فاصله بگیرید، یادتان باشد که هرچقدر کادری کم سابقه تر باشد احتمال اینکه انسانیست داشته باشد و اخلاقش کاملا خراب نشده باشد بیشتر است، نظامی های سابقه بالا در بیشتر موارد انقدر در این محیط بدی دیده اند که خودشان نیز بد شده اند و تا میتوانید از آنها فاصله بگیرید، در خدمت برای خود امید و سرگرمی پیدا کنید، کاری کنید یا چیزی یاد بگیرید که وقتی از آن زباله دانی خلاص شدید به دردتان بخورد، خلاصه کاری که به شما در مورد آینده امید دهد، در خدمت هرکس منبعی برای آرامش دارد سعی کنید یه منبع سالم پیدا کنید که کمترین ضرر را داشته باشد، خلاصه در خدمت هرکس یه طوری خود را آرام میکند یکی با مواد، یکی با دختر، یکی با اذیت و خنده و...
من در مورد سپاه و ارتش اطلاعات زیادی ندارم و پیشنهاد میکنم در مورد این دو ارگان نظامی خودتان بیشتر در موردی که ذکر کردم جویا شوید ولی نیروی انتظامی رسته های مختلفی دارد، رسته انتظامی، رسته مرز بانی، رسته راهور و... رسته راهور معمولا چون با مردم بیشتر سر و کله میزنند نظامی گری کمتر است و بهتر، در مورد رسته مرزبانی چیز زیادی نمیدانم ولی فکر میکنم بدترین رسته ممکن باشد چون خطر فیزیکی و جانی خیلی بالایی دارد، و رسته انتظامی که بیشتر اطلاعات من در مورد این رسته است، در رسته انتظامی ارگان های مختلفی وجود دارد که من آن را به ترتیب سختی در اینجا می نویسم، سخت ترین و پر خطر ترین ارگان برای خدمت کردن در رسته انتظامی کلانتری است، کلانتری ها همیشه نیرو کم دارند و بیشترین کار را از سرباز میکشند، پس تا جای ممکن از کلانتری ها فاصله بگیرید، بعد پاسگاه ها، پاسگاه ها هم بیشتر اوقات نیرو کم دارند ولی پاسگاه ها شانس زیادی برای اینکه راحتتر باشید وجود دارند چون پاسگاه ها کمتر از کلانتری ها کار میکنند، و آسان ترین آنها ستاد های انتظامی هستند که بیشتر آنها در وقت اداری هستند و وقت غیر اداری تعطیل هستند، البته اگر در مناطق عملیاتی نباشید، نکته دیگر اینکه هرچه به بزرگ ترین محیط نظامی نزدیک تر باشید آزادی کمتر و بگیر و ببند بیشتر است ولی در عوض امنیت بالاتری دارید.
در مناطق عملیاتی حتی در ستاد هم راحت نیستید، چون خطر جانی زیاد است، شب ها باید پست بدهید و در نیروی انتظامی لیسانس یا فوق لیسانس نداریم، سرباز صفری که هشت سال از شما کوچکتر است و به اندازه کرم خاکی عقل رو شعور ندارد میتواند شما را اذیت کند، و بالای سر شما باشد، به طور مثال اگر چنین شخصی دژبان باشد شما زیر اون حساب میشوید و میتواند شما را بازداشت کند و برای ورود و خروج شما را اذیت کند، البته در مناطق عملیاتی بیرون رفتن خیلی محدود است، شاید هفته ای دو ساعت به شما اجازه دهند یا حداکثر چهار ساعت، پس تا میتوانید از مناطق عملیاتی فاصله بگیرید. موضوع دیگری که به نظرم میرسد این است که تا میتوانید معارف از رزم بگیرید، این روزها حتی از معاف از رزم هم در کار نگهبانی استفاده میکنند در بعضی از جاها، ولی اگر خوش شانس باشید و جای درست بیوفتید ارزشش را دارد و شب میتوانید خواب راحتی داشته باشید، با خود نگویید من لیسانس یا فوق لیسانس دارم و در نگهبانی استفاده نمیشوم، آن دوران دیگر تمام شده، در نیروی انتظامی کسی برای سواد و مدرک شما که پشیزی ارزش قائل نیست، زمان معاینه پزشکی باید راهی برای اینکار با رشوه یا هر راه دیگر پیدا کنید، روش دیگر که ممکن است خدمت را آسان تر کند این است که تا میتوانید دنیای غیرنظامی که قبلا در آن بودید را از دنیای نظامی جدا کنید، فرض کنید وارد جهان موازی دیگری شدید، اصلا به دنیای قبلی فکر نکنید و از آن فاصله بگیرید، چون اگر حقوقی که در دنیای قبلی داشتید را با حقوقی که الان به عنوان سرباز دارید مقایسه کنید دچار سرخوردگی و افسردگی شدید میشوید البته این موضوع همه به روحیات شخص بستگی دارد ولی در هر صورت این موضوع را در نظر بگیرید، سرباز در ایران انسان حساب نمیشود، یادتان باشد که شما با برده برای کادری ها هیچ تفاوتی ندارید و توقعتان را در آن محیط با این علم تنظیم کنید تا دچار سرخوردگی نشوید.
نکته دیگر اینکه در محیط های نظامی ارزش اجتماعی افراد بر اساس معیارهای عادی سنجیده نمی شود، چیزی که در خدمت از طرف سربازهای دیگر مخصوصا سرباز صفرها احترام می آورد سواد، جرات و چیزهایی که در جامعه عادی باعث ارزش می شوند نیستند، چیزهایی که در این دنیا باعث احترام میشوند سن شخص، پایه خدمتی، و دور بازو است، یادتان باشد که در یک جنگل به تمام معنا هستید و معیار احترام در اینطور محیط ها چیزهایی که ذکر کردم است، به همین خاطر خیلی ها در این محیط ها ریش میگذارند تا سن بالا تر به نظر برسند یا لباس های خود را با لکه بر میشورند تا کهنه کار تر به نظر برسند. در مورد کادری هایی که با آنها سر و کار دارید به هیچ عنوان خوش بین نباشید، اگر با آنها رابطه دارید همیشه با چهار چشم مراقب خودتان باشید، یادتان باشد به انسانیت کسی که چنین محیطی را برای کار کردن انتخاب کرده باید شک کرد، پس همیشه یادتان باشد که دارید با بی سوادترین، و بی رگ و ریشه ترین قشر جامعه سر و کله میزنید، پس زیاد از آنها توقعی نداشته باشید، تا جای ممکن به آنها پول قرض ندهید و به آنها اعتماد نکنید، چیزی که کادری در آن محیط یاد میگیرد این است که سرباز مدتی اینجاست و بعد می رود پس باید تا جای ممکن از او سوء استفاده کرد، در آخر باید ذکر کنم که این نوشته ها بر اساس تجربیات شخصی خودم بود، ممکن است تجربه اشخاص دیگر از این بدتر یا بهتر باشد، سربازی و میزان راحتی شما واقعا به شانس شما بستگی دارد، ولی کارهای زیادی هست که میتواند وضعیت شما را حتی در بد شانس ترین حالت ممکن نیز بهتر کند، تراژدی دنیای ما این است که برده داری هنوز ریشه کن نشده، بلکه کلمه ای که جای آن استفاده میکنند را تغییر داده اند، در حالی که اصل عمل همان است.
سپاس بسیار از @Nocturne گرانارج بابت راهنمائیهای ارشمندشان.
من به شخصه همیشه از بابت رنجهای دوستان ِ خودم و کلا جوانانی که این جهنم را به مدت دو سال تجربه میکنند و بدترین خاطراتِ عمرشان رقم میخورد متاسف بودهام. در مورد ِ دوستان ارزشمند و دانایی چون Nocturne این تاسف ِ من چندبرابر نیز میشود. هماکنون یکی از دوستان ِ نزدیک ِ من که براستی یک نابغه ریاضی بود در مرزهای سیستان و بلوچستان سربازی را میگذراند؛ هربار که با او تلفنی صحبت میکنم تا چند روز واقعا حالم بد میشود؛ الان هم مدت زیادیست که زنگ نزده و من به شدت نگراناش هستم. حقیقتا سیستم بردهداریست. بعضی از دوستان ِ من چنان زخمهای روحی-جسمیای با خود از سربازی آوردهاند که تا آخر عمر هرگز رهایشان نخواهد ساخت.
بنابراین:
با تمام ِ توان ِ خود بکوشید از سربازی در بروید و معافی بگیرید. هر کاری لازم است بکنید و از کوچکترین روزنهی امیدی که برای معافی گرفتن هست هم سعی بکنید نهایت استفاده را بکنید.
اگر نتوانستید معافی بگیرید، سعی بکنید معاف از رزم بشوید. بروید پیش یک دکتر آشنا، و به از او بخواهید یک ایرادی در بدنتان پیدا بکند. اگر از آن نتوانستید برای معافیت دائم استفاده بکیند،به احتمال ِ بیشتر، میتوانید برای معاف از رزم استفاده بکنید.
سعی بکنید از نیروی انتظامی بپرهیزید. راهش این است که آشنا پیدا بکنید، رشوه بدهید و... . هرگز و به هیچ وجه از «حالا ببینیم چی پیش میاد دیگه» استفاده نکنید. حتما بکوشید تا انجا که ممکن است از مرزبانی و مناطق عملیاتی بپرهیزید.
به خاطر داشته باشید که کسانی که در نیروی انتظامی هستند، آدمانی هستند رانده شده از همهجا و کسانی که هیچ راه دیگری برایشان باز نبوده و ناچارا به نیروی انتظامی دل بستهاند. اینان وقیحترین، پستترین و بیشعورترین آدمهایی هستند که شما تا آخر عمر امثالشان را شاید پیدا نکنید. بنابراین تا آنجا که میتوانید از آنها فاصله بگیرید و در دیدشان نباشید. دوستی و رفاقت با آنها هیچ معنایی ندارد، پس سعی نکنید با دوست شدن، از گزندشان دور بمانید، این اتفاق هرگز رخ نخواهد، شما هرچه بیشتر در چشمشان باشید، چه دوست باشید چه دشمن، از آنها گزند خواهید دید. هیچ کدام از مهارتهای خود را در سربازی رو نکنید (ترجمه، تایپ، کامپیوتر، ریاضیات و ... ) وگرنه کادریها با تمام توان از شما بیگاری خواهند کشید.
در نیروی انتظامی یک قانون را هرگز فراموش نکنید: تا میتوانید نامرئی باشید. هر چه میتوانید از نظر دیگران دور باشید. همهی وظایفتان را تا کمی کمتر از رضایتبخش انجام دهید. وظیفهشناس نباشید، یعنی سعی بکنید خودتان را به آن راه بزنید که انگار نمیدانستید وظیفهتان چیست.
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
Anarchy (10-18-2014),kourosh_bikhoda (10-18-2014),sonixax (10-16-2014)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)