چیزی که در دنیا زیاد داریم آدم کسخل
یه یارو بود نمیدونم دینش چی بود اما چون بر اساس دینش انتقال خون حرام بود تن به عمل جراحی نمیداد و یه غده توی صورتش در اومده بود که روز به روز بزرگ میشد اما طرف چون آدم مذهبی و باورمند و مقید به احکام دین خودش بود حاضر نمیشد جراحی کنه، آخرش غده هه اینقدر بزرگ شده بود و صورتش رو کلهم بهم زده بود که طرف مجبور شد از خر شیطون پایین بیاد و تن به عمل جراحی بده! کسخل اگر از همون اولاش این کار رو میکرد اون همه مصیبت نمیکشید و مضحکه عاقلان نمیشد. بله عزیز من، خیلی از مسائل دینی کم و بیش همینه حالا به شکلهای ظریف تر و پیچیده تر و پنهان تر، که آدم هرچی عاقل تر و باهوش تر و واقعیتگراتر و عملگرا تر باشه زودتر میفهمه و کنار میذاره این تعصب و لجاجت بر توهم های فکری در برابر واقعیت رو. البته شاید بعضیا تا آخرین حدش هم سر باور و ادعاشون بمونن، ولی من شخصا ندیدم تاحالا و بهم ثابت نشده که تا این حد کسی در جمیع مسائل باوری و دینی بتونه پایدار بمونه، و البته این رو لزوما هنر و کار درستی هم نمیدونم، و مسلما اثبات حقانیت باورهای مذهبی یا درستی اون فرد هم نیست.
واقعیت جهان ما تقابل های بیشمار دین با عقل و علم و تجربه و وجدان بشریست.
آدم اگر مذهبی باشه کونش پاره میشه، مضحکهء خاص و عام میشه، مگر اینکه دیگه یا خودت یجورایی سوپرمن باشی (بعضیا انصافا بدجوری بنیه قوی دارن/پوست کلفت هستن) و/یا اینکه ایمانت فوق العاده قوی باشه!
در نهایت هم البته این باز حقانیت چیزی رو ثابت نمیکنه!