خب حالا بزار انتقاد اصلیم رو مطرح کنم که تا حدی نامرتبط با خردگراییه.
این یک جور استدلال از راه سنگ نیست!؟آیا نباید در ابتدا این رو ثابت میکردی؟زن تنها عنصریست که انسان به سبب آن خود را به چالش میافکند، میگرید، میجنگد، شعر میگوید، فیلم میسازد، مجنون میشود و خلاصه آنکه تمامِ آنچه که میتواند از سوی ما «ارمغانِ کنش فرهنگی» خوانده شود و به تمدنِ بشری روح ببخشد جایی از یک عنصر زنانه تحریک شده است.
+بزرگترین اشتباه ایدولوژی ها این هست که یک چیز رو مهمتر از اون چیزی میبینند که در واقعیت هست،مارکسیم و اقتصاد،ناسسیونالیم و ملیت و در اینجا جنسیت یا درست تر بگم زن.
راسل جان مشکل بزرگ و عمده ای که من با کارکردگرایی دارم (و قبلا هم گفتم)همین هست که جواب بدیم"چه اشکالی داره وقتی کار میکنه؟!" چون جدای از معنای شخصی و مبهم"کار کردن" هیچ تضمینی وجود نداره که دلیل موفقیت یک چیز شناخت درست ما باشه،مواردی هم که این شناخت نادرست باعث "زیان" شده به اندازه ای هست که از زاویه سودگرایانه هم مخالفت باهاش داشته باشم.
مثلا در جامعه که راه شیوع ایدز در اون شناخته نشده با ممنوع کردن همجنس گرایی،بی بند و باری جنسی و... گسترشش محدود میشه و به راحتی افراد در اون جامعه به این باور ممکنه برسند که اینها "عامل" بودند و نه یک "ویروس".
ایراد ماجرا هم که مشهوده،علامه بر شناخت نادرست و اقدامات زیان بار و "خرافی"، راه حل ساده تر و موثرتر و "درست تر"که استفاده از کاندوم بوده با تاخیر قابل توجهی مواجه میشه.